چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۵
شاهنامه باید به‌عنوان منبعی تاریخی در دانشگاه‌ها تدریس شود

مهدی فکری، پژوهشگر تاریخ ایران باستان در سخنرانی «بازتاب اسطوره و تاریخ در شاهنامه فردوسی» گفت: شاهنامه به سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی تقسیم می‌شود که در بسیاری موارد با اوستا همسویی دارد و باید به‌عنوان منبع تاریخ روایی ایرانیان در دانشگاه‌ها به آن توجه ویژه شود.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،‌ نشست «شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» با سخنرانی مهدی فکری، پژوهشگر تاریخ ایران باستان با موضوع «بازتاب اسطوره و تاریخ در شاهنامه فردوسی» سه‌شنبه (یکم مردادماه) از سوی انجمن صنفی راهنمایان استان تهران در خانه سلامت عباس‌آباد برپا شد.

مهدی فکری در آغاز سخنرانی با اشاره به تعریف اسطوره گفت: اسطوره تعریف‌های گوناگونی دارد اما تعریفِ برداشت ذهنی یک ملت از آغاز و فرجام جهان بیشتر استفاده می‌شود و در این ارایه نیز چنین مفهومی را مدنظر دارم. هر ملتی از آغاز تمدن خود برداشتی دارند و روند آن را تا به امروز و سرانجامش را در قالب اسطوره بیان می‌کند. مشترکات بسیاری میان اسطوره و دین وجود دارد اما ویژگی‌های اسطوره در طول تاریخ و ذهن مردمان آن ملت تغییر شکل پیدا می‌کند درحالی‌که دین این‌گونه نیست و ذهن ملت‌ها تاثیر زیادی بر دین ندارد.

این پژوهشگر تاریخ ایران باستان بیان کرد: یکی از مهم‌ترین منابع دسترسی به اسطوره ایرانی، اوستا، کتاب زرتشتیان است و تفاوت آن با دیگر کتاب‌های دینی این است که اسطوره در اوستا نقش پررنگی دارد. مساله دیگر دانستن مفهوم و تفاوت تاریخ روایی و تاریخ واقعی است. تاریخ روایی سرگذشت یک ملت از زبان خودشان است که می‌تواند با تاریخ واقعی همسو باشد اما تاریخ واقعی رخدادهایی‌اند که اتفاق افتاده‌اند و براساس اسناد و شواهد به‌ویژه مدارک باستانشناسی قابل تایید است.

وی با بیان این مساله که شاهنامه مجموعه‌ای از داستان‌ها و روایت‌هایی است که امروزه شاید کمتر به آن‌ها تاریخ گفته می‌شود، توضیح داد: نیاکان ما تاریخ ایران را شاهنامه می‌دانستند که از پدرانشان سینه‌به‌سینه به نسل‌های بعدی منتقل شده است و نباید آن را به‌عنوان منبعی تاریخی نادیده گرفت. متاسفانه در دانشگاه‌ها شاهنامه به‌عنوان منبع تاریخی کمرنگ است و به‌ویژه در زمینه روانشناسی قومی و مردم‌شناسی فرهنگی با تاریخ ارتباط تنگاتنگ و قابل بررسی دارد.

فکری با اشاره به دوران زندگی فردوسی بیان کرد: حکیم ابوالقاسم فردوسی حدود یک‌هزار و 100 سال پیش در توس متولد شد. در آن دوره ایران دچار آشفتگی بود و میان خلفای عباسی و سامانیان دست‌به دست می‌شد. پیش از وی تلاش‌هایی برای حفظ تاریخ پیش از اسلام ایران انجام شده بود. شاهنامه منصوری (به نثر) در خراسان که امروزه تنها مقدمه‌ای از آن به‌جای مانده و شاهنامه دقیقی از این آثارند. دقیقی می‌خواست شاهنامه‌اش را از ظهور زرتشت بسراید و متاسفانه پس از سرودن یک‌هزار بیت کشته می‌شود. فردوسی در میان اشعار شاهنامه این یک‌هزار بیت را نیز آورده است. یعنی در طول 30 سال متوسط روزی پنج یا 6 بیت سروده که نشان از وسواس وی در سرایش شاهنامه دارد.

این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: شاهنامه به سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی تقسیم می‌شود. بر اساس اسطوره نخستین پادشاه که تمدن ایرانی را شکل داد، کیومرث است، از سوی دیگر اوستا کیومرث را نخستین انسان می‌داند، همچنین مشترکات بسیاری میان اوستا و شاهنامه وجود دارد. کیومرث در کوه زندگی می‌کرد و پلنگینه می‌پوشید. پسرش سیامک به‌دست دیوان کشته می‌شود و هوشنگ انتقام پدرش را می‌گیرد. دیو موجودی اهریمنی در بیان اوستاست اما می‌تواند انسان،یا مانند دیوان مازندران چندان چهره عجیبی نداشته باشد، به‌هر حال هر دشمن ایرانیان، دیو به‌شمار می‌رود.

فکری درباره دوره اسطوره‌ای گفت: آغاز تمدن ایرانی از زمان هوشنگ شروع و در دوره جانشینانش، تهمورث و جمشید کامل می‌شود. پیشرفت در کشاورزی، دامداری، فلزکاری، سفالگری و هر چه از تمدن شکل گرفته حتی کشتی‌سازی در شاهنامه نامبرده شده‌اند. در این بخش با ورود عناصر شبه‌تاریخی به شاهنامه، اسطوره کمرنگ شده و وارد بخش پهلوانی می‌شود. هنگامی که جمشید دروغ پیشه کرد (دروغ مشخص نیست، گفتار، اندیشه یا کردار هر سه می‌توانند دروغ باشند) آژدهاک بر وی چیره شد و به‌مدت یک‌هزار آژدهاک حکومت را به‌دست گرفت تا بر پایه آن‌چه اوستا گفته به‌دست فریدون سرکوب شد.

وی افزود: در شاهنامه، کاوه آهنگر قیام را شکل می‌دهد و سپهسالار فریدون است. در این‌جا عنصر پهلوانی شاهنامه دیده می‌شود. از دوره فریدون، پهلوانان و شاهزاده‌ها وارد داستان شدند. فریدون، سه پسر داشت، سلم، تور و ایرج که جهان را میان آن‌ها تقسیم کرد. دو پسر دیگر برای به‌دست آوردن سرزمین ایرج که ایران نام دارد، وی را می‌کشند. توران در شرق ایران در بخش پهلوانی شاهنامه دشمن ایرانیان و محل نبردهای دایم ایرانیان و تورانیان به‌شمار می‌رود. منوچهر انتقام ایرج را می‌گیرد و دوران پس از وی شامل نوذر، کیقباد، کیخسرو، لهراسب و گشتاسب (زمان ظهور زرتشت) بخش پهلوانی شاهنامه را شکل می‌دهند.

این پژوهشگر تاریخ ایران باستان درباره رستم توضیح داد: رستم، بزرگترین شخصیت شاهنامه است. رستم فرزند زال، بزرگ پهلوان دوران منوچهر از رودابه دختر پادشاه کابل است. زال هنگام تولد سپیدموست و پدرش سام، این سپیدمو بودن زال را مایه ننگ می‌داند و نگران این مساله است که چه گناهی مرتکب شده و وی را در بیابان رها می‌کند. سیمرغ زال را می‌یابد و در کوه البرز (کوهی افسانه‌ای که دور تا دور زمین کشیده شده است) بزرگ می‌کند تا این‌که سام در خواب فرزندش را می‌بیند که بزرگ شده و زال را پیدا کرده و به سیستان می‌برد. بیشتر فضای داستان در شرق ایران اتفاق می‌افتد.

فکری گفت: نوذر، پادشاه خودخواه در این دوره به‌دست افراسیاب کشته می‌شود. پس از وی کیقباد، توران را شکست می‌دهد و بین دو کشور صلح برقرار است. پادشاه بعدی کیکاووس به‌شمار می‌رود که داستان‌های بزرگ شاهنامه مانند رستم و سهراب و سیاوش در دوره وی رخ می‌دهند. پس از مرگ سیاوش، کیخسرو، پسرش به ایران می‌آید و جانشین کیکاووس می‌شود. شخصیت کیخسرو در تاریخ و اوستا اهمیت بسیاری دارد. از نظر تاریخی، شباهت‌های بسیار روایت کیخسرو با سرگذشت کوروش هخامنشی باعث شده تا دوران تاریخی شاهنامه از این دوره آغاز شود.

این پژوهشگر شاهنامه با اشاره به شباهت‌های کوروش و کیخسرو اظهار کرد: کیخسرو 60 سال حکومت می‌کند و بعد از قدرت کناره‌گیری می‌کند. کوروش نیز چنین کاری کرد و کمبوجیه جانشینش بر تخت نشست. از سوی دیگر برخی نیز کیکاووس را شبیه دیااُکو، نخستین پادشاه ماد می‌دانند. ساختن کاخی با دیوارهای رنگارنگ وجه اشتراک کیکاووس با این پادشاه به‌شمار می‌رود.

وی درباره نبرد اسفندیار و رستم گفت: رستم در دوره گشتاسب کشته می‌شود. همان‌طور که گفتیم در این دوره زرتشت ظهور کرده و اسفندیار پسر گشتاسب نظر کرده و رویین‌تن شده از سوی وی است و بر اساس پیش‌بینی‌ها کسی که اسفندیار را بکشد از بین می‌رود. بخش پهلوانی شاهنامه با کشته شدن رستم به‌‌دست نابرادری‌اش شغاد کمرنگ می‌شود. پسر اسفندیار، بهمن پس از کیکاووس به پادشاهی می‌رسد که ویژگی‌های اردشیر هخامنشی ملقب به درازدست را دارد. بر اساس وقایع‌نگاری‌های یونانی، پس از بهمن، دخترش هُمای، داراب و دارا بر تخت می‌نشینند. دارا و داریوش سوم هخامنشی یکی دانسته شده‌اند و هر دو به دست اسکندر کشته می‌شوند.

این پژوهشگر با بیان این‌که شخصیت‌های تاریخی از این دوره به بعد با پادشاهان سلسله ساسانی یکی هستند، افزود: درباره نام پهلوانان ایرانی مانند گودرز، پیل و میلان نیز شباهت‌هایی با نام پادشاهان اشکانی وجود دارد. پهلوانان شاهنامه تاریخ روایی دوران اشکانی به‌شمار می‌روند. از سوی دیگر اشکانیان به‌طور دایم با اقوام بیابانگرد شمالی (تخارها) در حال نبرد بودند که وجه دیگری از شباهت آن‌ها با پهلوانان است. 

فکری در پایان سخنانش بیان کرد: در دوران تاریخی عناصر داستانی و افسانه‌ای وجود دارد. به‌طور مثال در زمان پادشاهی بهرام گور (بهرام پنجم ساسانی، درگذشته به 438 میلادی) وی به جنگ اژدها می‌رود و شکستش می‌دهد در حالی‌که در واقعیت اژدهایی وجود ندارد. مثال دیگری هنگامی است که وی تصمیم می‌گیرد پادشاه مستبدی شود که با حرف یک روستایی که می‌گوید خشکسالی به‌دلیل ستم پادشاه است، تصمیمش را تغییر می‌دهد چرا که اگر پادشاه تصمیمی نادرست بگیرد بر تمامی زندگی مردمانش تاثیر دارد. اندرزهای حکیمانه فردوسی در میان روایت‌های شناهنامه درباره روزگار و رسم دنیا درس‌های بسیار بااهمیتی است که باید به آن‌ها توجه کرد. 

مهدی فکری، دارای کارشناسی‌ارشد رشته تاریخ در گرایش ایران باستان از دانشگاه تهران و متخصص تقویم است. 

نشست «شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» با موضوع «بازتاب اسطوره و تاریخ در شاهنامه فردوسی» با پرسش و پاسخ از سوی حاضران پایان یافت و در ادامه سخنرانی کاملیا کُرد با موضوع «مقایسه شاهنامه با کتاب‌های حماسی مغرب زمین» انجام شد که گزارش آن به‌زودی منتشر می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها