دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۹
بررسي طبقات اجتماعي در شاهنامه فردوسي و اوستا

يك پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران باستان گفت: فردوسي هنگامي كه به بخش جمشيد پيشدادي مي‌پردازد، از چهار گروه يا طبقه اجتماعي نام مي‌برد كه آنها عبارتند از «كاتوزيان» يا ستايشگران، «نيساريان» يا جنگاوران، «آزادگان» يا كشاورزان و «اهتو خوشي» يا خوشگذرانان._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست تخصصي بررسي طبقات اجتماعي در شاهنامه فردوسي و اوستا با نام «پله پله تا دانايي» با سخنراني اردشير بهمردي، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران باستان، عصر روز يك‌شنبه (2 مرداد) در موسسه فرهنگي هنري جمشيد جاماسيان برگزار شد. 

اردشير بهمردي در ادامه سخنانش گفت: در «گاتها: بخشي از اوستا» به تقسيم‌بندي گروه‌هاي اجتماعي پرداخته شده و نخست از دو گروه «دانايان» و «نادانان» نام برده شده است.اما در بررسي اين دو گروه، متوجه مي‌شويم كه منظور از «نادانان» كساني نيست كه دانش ندارند؛ بلكه آنهايي است كه دانش منفي يا زيانبار دارند. 

وي افزود: در زبان پهلوي به اين گروه «پس دانا» گفته‌اند. يعني كساني كه به سمت پستي سوق پيدا مي‌كنند. يك تقسيم‌بندي ديگر در اين متن بدين گونه است كه آدميان را به دو گروه «اشون‌ها» و «دروندها» بخش‌بندي مي‌كند. «اشون‌ها» آناني هستند كه داراي نظم و راستي‌اند و «دروندها» دروغگويان‌اند. اين نيز يك طبقه‌بندي است. 

وي افزود: يكي از آن همساني‌ها نيز به تقسيم‌بندي طبقات در شاهنامه فردوسي و اوستا بازمي‌گردد. فردوسي هنگامي كه به بخش جمشيد شاه پيشدادي مي‌پردازد، از چهار گروه يا طبقه اجتماعي نام مي‌برد. آن گروه‌ها عبارتند از «كاتوزيان» كه كارشان ستايش بود و جمشيد چنين قرار نهاده بود كه آنها دور از مردم و در كوه‌ها زندگي كنند و با انديشيدن، راه‌هاي نيك زندگي را براي مردم بيابند و راه حل ارايه بدهند. 

بهمردي يادآور شد: گروه دوم كه شاهنامه ياد مي‌كند «نيساريان» اند. آنها جنگاوران بودند؛ البته نه فقط جنگ جسماني، بلكه جنگ در انديشه. گروه سوم «كشاورزان» محسوب مي‌شوند كه از كشت خويش برداشت مي‌كنند. در فرهنگ پهلوي به آنان «آزادگان» مي‌گفتند و همواره در حال جنگ و ستيزند. 

وي همچنين خاطرنشان كرد: گروه چهارم نيز «اهتوخوشي» ناميده شده‌اند. فردوسي مي‌گويد كه «اهتو خوشي» ها مردماني خوش و به دور از انديشه بودند. گروه بسياري از مردم در شمار «اهتو خوشي» اند. 

بهمردي يادآور شد: در «گاتهاي اوستا» (هات 32- بند 1) به روشني از چهار گروه آزادگان، پيشوايان، كشاورزان و نادانان ياد شده است. در اين «هات»، برپايه ترجمه پورداوود، مي‌خوانيم: «و بايد آزادگان خواستار باشند، همانا برزيگران با پيشوايان، شما نيز، اي ديوها، از روي آموزش من، آن شادماني اهورامزدا را، برآنيم چون گماشتگان تو دور بداريم آناني را كه بدخواهند». در هات 46- بند 1 و نيز هات‌هاي 52 و 53 نيز از اين تقسيم‌بندي سخن گفته شده است. 

وي افزود: درباره «گات»هاي اوستا پژوهش‌هاي بسياري انجام شده است. كساني چون «تارا پورالا» و «كانگا»، كه هر دو از دانشمندان پارسي هند به شمار مي‌روند، به اين كار پرداخته‌اند و در دنياي شرق‌شناسي نيز دانشمنداني همانند «هومباخ» و «كلنز»، كه هر دو از بزرگترين اوستاشناسان كنوني جهان به شمار مي‌روند، پژوهش‌هاي گسترده‌اي را انجام داده‌اند. 

اين پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران باستان خاطرنشان كرد: در ايران نيز از پژوهش‌هاي دانشمندان اوستا شناسي چون دكتر ابوالقاسمي، دكتر راشد محصل و دكتر ميرفخرايي مي‌توان نام بُرد. «پوروالا» خود مي‌گويد بيست سال شبانه روز با گاهان زندگي كرده است و هومباخ مي‌گويد كه از انديشيدن به گاتها هرگز جدا نبوده است تا توانسته است آن را درك و ترجمه كند. 

وي افزود: «گات‌ها» را مي‌توان از ديدگاه‌هاي گوناگون زبان شناسي، اخلاقي، فلسفي و آييني بررسي كرد اما تاكنون ديده نشده است كه «گات‌ها» را از ديد عرفان ايراني تفسير كنند؛ يا بسيار كم بدين كار پرداخته‌اند. آنچه در عرفان ايراني و در نزد كساني چون سهروردي، مولانا و عطار مي‌توان يافت، با اندك تفاوتي در «گات‌ها» هم آمده است. 

وي افزود: البته سخن بر سر اين نيست كه كلمات متن‌هاي عرفاني با «گات‌ها» يكسان است؛ هر كدام از آنها واژگان و نثر ويژه خود را دارند و روشن است كه يكسان نيستند اما معناهايي كه در «گات‌ها» و متون عرفاني ايران ديده مي‌شود، همانند است. 

بخش‌بندي «اوستا» بر اساس زمان سرايش
وي افزود: چنين تقسيم‌بندي را در كتاب «اوستا» نيز مي‌بينيم. مي‌دانيم كه «اوستا» به 5 بخش تقسيم شده است؛ كه عبارتند از يسنا، يشت‌ها، ويسپرد، ونديداد، خرده اوستا و اين سخني است كه اعتبار دارد، كه چنين تقسيم‌بندي بر اساس زمان سرايش هر كدام از اين كتاب‌ها صورت گرفته است. مثلا ما دو «يشت» داريم: يشت كهن و يشت نو. 

بهمردي يادآور شد: بخشي از يشت كهن به دوران پيش از زرتشت برمي‌گردد. «خرده اوستا» را هم به «موبد مارسپند» نسبت مي‌دهند و مي‌گويند چون اوستاي بزرگ براي همه قابل دسترسي و استفاده نبود، پس او آن را خلاصه كرد. مثلا مي‌بينيم كه «سروش يشت» در اوستا نزديك به 50 صفحه است اما همين يشت در «خرده اوستا» صفحات كمتري دارد. 

اما نكته اين جاست كه شايد اين تقسيم‌بندي براي ارائه كردن هر بخش اوستا به يك گروه خاص اجتماعي صورت پذيرفته باشد. مثلا فهم و درك «گات‌ها» تنها براي كساني ممكن است كه با عرفان و فلسفه و حكمت‌هاي شرقي آشنا باشند و در طبقه بالايي از دانايي و انديشه قرار گرفته باشند. اما فهم «ونديداد» كه قوانين پزشكي و اجتماعي است، آسان است و دشواري خاصي ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها