یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۰
جهان داستان بايد قائم به خود باشد

فيروز زنوزي‌جلالي در نشست نقد مجموعه داستان «شاپرك و نور»،‌ با اشاره به چگونگي استفاده از فرامتن در داستان، گفت: يك اثر بايد بتواند در چارچوب خودش قابل دفاع باشد و جهان داستان بايد شش دانگ به پرسش‌هاي مربوط به خود پاسخ دهد.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست نقد مجموعه داستان «شاپرك و نور»، عصر ديروز(شنبه، ‌11 تير) با حضور فيروز زنوزي‌جلالي، ‌احسان عباسلو و فاطمه رحمتي، نويسنده كتاب، در سراي اهل قلم برگزار شد.

فيروز زنوزي‌جلالي در ابتداي اين نشست، داستان «خاتون آب» اين مجموعه را از بهترين داستان‌هاي آن برشمرد و احسان عباسلو نيز گفت: در «خاتون آب» نشانه‌ها و نمادهاي فراواني وجود دارد كه بر اساس آنها زن نمي‌خواهد به سنت‌ها و چارچوب‌ها تن دهد. در داستان‌هاي اين مجموعه يكي از مهم‌ترين كدها همين مساله است. 

زنوزي‌جلالي نيز در اين باره توضيح داد: من فكر مي‌كنم هيچ مخاطبي در آثار ادبي كه تلفيقي از افسانه و واقعيت است، به دنبال تمثيل و نماد نمي‌گردد؛ ضمن آنكه ما‌ نمي‌توانيم واقعيت‌هاي پي‌رنگ را فداي جست‌و‌جو در نمادپردازي كنيم.

وي افزود: يك اثر ادبي بايد خودش بتواند به پرسش‌هايش پاسخ دهد. در اين داستان اگر نويسنده همزمان مي‌توانست چند موقعيت و نشانه را درباره شخصيت اصلي داستان به كار ببرد، داستانش كامل‌تر مي‌شد. بهتر است ما از ارجاعات خود شخصيت استفاده كنيم تا اينكه بخواهيم از فرامتن به كمك داستان بياييم. 

در ادامه عباسلو با طرح اين سوال كه «آيا استفاده از فرامتن در داستان اشكالي دارد يا خير؟» صحبت‌هايش را ادامه داد. 

زنوزي‌جلالي نيز در اين باره توضيح داد: در استفاده از فرامتن مواردي پيش مي‌آيد كه مثلا مخاطبان با قصه يا موضوع آشنایی ندارند و ما هم نمي‌توانيم بگوييم كه حتما مخاطب بايد اين موضوع را بداند. به اعتقاد من بهتر است جهان داستان قائم به خود باشد.

وي همچنين در ادامه تصريح كرد: مثلا در اين داستان ميان «زليخا» و شخصيت اصلي داستان تناسبي وجود ندارد. ‌زليخا به سراغ مرد مي‌رود، ولي شخصيت زن اين داستان با آنكه از علاقه مرد نسبت به خودش مطلع است، او را همراهي نمي‌كند.

اين داستان‌نويس در ادامه با اشاره به اولين داستان كتاب و برشمردن نقاط قوت و ضعف آن گفت: در داستان «بازي»، اولين داستان اين كتاب، نويسنده با توجه به پرداخت خوب موقعيت‌ها و ديالوگ‌ها، چيزي را در داستان پنهان مي‌كند و اين مساله به داستان لطمه مي‌زند. به نظر من اين داستان تكه نچسبي در اين مجموعه است كه فضايش با سمت‌و‌سوي ديگر داستان‌هاي اين مجموعه همخواني ندارد. 

عباسلو نيز در ادامه درباره داستان «بازي» اين مجموعه توضيح داد: به نظر من اين داستان يكي از بدترين داستان‌هاي اين مجموعه است كه ديالوگ‌ها و موقعيت‌هاي آن بسيار ضعيف و غيرقابل باورند؛ ‌چرا كه نويسنده بدون اشراف و آگاهي نسبت به موضوعي كه بدان پرداخته است، دست به خلق داستان زده است.

اين نويسنده همچنين تصريح كرد: اي كاش اين داستان در آغاز اين مجموعه گنجانده نمي‌شد، در حالي كه در ادامه كتاب، انصافا با آثار خوبي مواجه مي‌شويم و اگر اين داستان از اين مجموعه حذف مي‌شد، اين كتاب به هماهنگي موضوعي بهتري مي‌رسيد. 

مجموعه داستان «شاپرك و نور» سال گذشته(89) از سوي انشتارت انجمن قلم ايران منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط