چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۰
مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد

مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس محمدرضا باطنی را زبان‌­شناس و فرهنگ‌­نگار بی‌­بدیل دانست که نبود او ضایعه‌­ای جان‌گداز برای فرهنگ ایران و جبران‌ناپذیر است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- حسن ذوالفقاری: 
از بزم طرب باده گساران همه رفتند
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند
نه کوهکن دلشده ماندست و نه مجنون
از کوی جنون سلسله داران همه رفتند
محمدرضا باطنی (اصفهان1313-تهران 1400) زبان‌شناس و فرهنگ نویس شهیر روزگار ما و پروراننده صدها استاد و پژوهشگر و مؤلف ده‌ها اثر ارزنده نیز پس از عمری تلاش علمی درگذشت. اما یاد و نام او همواره در جوامع فارسی زبان زنده است. خدمات بی‌مثال و ارزنده این استاد بی‌بدیل به زبان فارسی از یاد نمی‌رود. او بود که ما را به دستورنویسی نوین رهنمون ساخت و فرهنگ فارسی انگلیسی جامع و کاملی را پیش روی ما نهاد. ثأثیر و نفوذ کلام او در میان شاگردانش بسیار بود. حمایت و توجه او به زبان فارسی و به‌­خصوص آموزش زبان فارسی بسیار متعهدانه بود.

آثار استاد همچون خود وی تمام مرجع فرهنگ‌­نگاری و دستورنویسی و زبان‌شناسی بودند: «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی»،«چهار گفتار درباره زبان»  «مسائل زبان‌شناسی نوین» «نگاهی تازه به دستور زبان» و «فرهنگ معاصر» (کتاب سال ایران در سال ۱۹۹۴) ،ترجمه «ساخت و کار ذهن»، «مقدمه‌ای بر فلسفه» و «فلسفه هنر نیچه» «زبان و زبان‌شناسی» رابرت‌هال، «زبان‌شناسی جدید» مانفرد بی یرویش، «درآمدی بر فلسفه» از جمله آثار اوست.

گرچه شاگرد استاد نبودم اما تمام کتاب‌هایش را خوانده و از علاقه‌مندانش بودم. در زمانی که در دهه هفتاد در کتاب‌های درسی سرگرم  تدوین کتاب‌های دستور و تغییر رویکرد و روش آموزش آنها بودیم، روزی در دفتر فرهنگ معاصر به خدمت ایشان رسیدم. مسائل کتاب‌ها را در میان گذاشتم و از ایشان مدد خواستم. استاد که زخم خورده ابلهان راه یافته به دانشگاه بود و بر اثر نادانی مسؤولان دانشگاهی آن روز دانشگاه تهران خانه‌نشین شده بود، کمی به دستگاه آموزش و پرورش بی‌اعتماد بود. به او گفتیم که جمع ما از ارادتمندان و شاگردان وی هستیم و باید به ما اعتماد کند و کرد. البته قبل از آن با من طی کرده بود که من با کراوات می‌­آیم نگهبانی جلوی من را نگیرد! هنوز گمان و خاطر عاطر و عزیز استاد آزرده آن سال‌ها بود. برایش توضیح دادم که حالا خیلی وضع آموزش و پرورش فرق کرده و از برنامه‌­ها و متون جدید و فضای ایجاد شده گفتم و نمونه­‌ای از کتاب پیش دانشگاهی را برایش بردم. خیلی تعجب کرد و اظهار خشنودی. چند جلسه سخنرانی در سازمان کتاب‌های درسی برایش گذاشتیم که با استقبال گرم دبیران مواجه شد.

یکبار در یکی از این دیدار­ها در نقد نظام کنکور که ذوق کش و آفت دانش است، خاطره مسابقه تست زنی خودش را با فرزندش برایم بیان کرد و گفت بعد از آزمون سوالات دستوری آن سال را همزمان پاسخ دادیم. من هنوز سوال دوم را تمام نکرده بودم که فرزندم به تمام سوالات جواب داد. سوالات چنان غیردستوری و مبهم بود که من مانده بودم اما فرزندم همه را بر اساس حفظیاتش زده بود و ظاهرا پاسخهایش هم درست بود.

او دیدگاه‌های خود را درباره کتاب درسی و آموزش زبان فارسی مطرح کرد و چقدر در تغییر نگرش ما و معلمان مؤثر افتاد. در نهایت پذیرفت که عضو شورای برنامه‌ریزی کتاب‌های دستور باشد. در جلسه‌ای که همه استادان نامی و برجسته بودند، حضور یافت و شرح آن در مجله رشد زبان و ادبیات فارسی آن زمان منعکس شد. اتفاق مبارک آن بود که در آن نشست قرار شد کتاب زبان فارسی مستقل از کتاب ادبیات باشد و دستور ساختاری تدوین شود که براساس یافته‌های ‌زبان‌شناسی اما مبتنی بر سنت‌های زبان فارسی باشد و راه میانه رود که در نهایت زنده یاد دکتر وحیدیان کامیار مسؤول نگارش آن شد. او یادگارهای فراوان برجای گذاشت و یکی نیز این بود تا در دفتر زمانه همچون نامش باقی ماند.

آخرین دیدار با استاد در دفتر آقای سیاوش شاملو (فرزند احمد شاملو) بود برای تعیین خط و مشی و ادامه انتشار کتاب کوچه که ایشان را هم دعوت کرده بودند. در کنار استاد بلوکباشی و دکتر صادقی و چند تن دیگر؛ و دیگر استاد را ندیدم تا خبر درگذشت ایشان را شنیدم. و البته مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد. نبود ایشان ضایعه‌­ای جان‌گداز برای فرهنگ ایران و جبران‌ناپذیر است. آنچه التیام می‌­دهد، میراث علمی و تربیت شاگردان مبرز ایشان است که راه و اندیشه اوستاد اوستادان زمانه را ادامه می‌­دهند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها