یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
مانند هر هفته

دکتر مجتهدی گیلانی، اولین رئیس دانشگاه صنعتی (شریف)، پیش از هر چیزی خود را یک معلم می‌دانست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاسداشت یاد و نام بزرگان و مفاخر کشور راهی است برای الگوسازی؛ راهی که کمک می‌‏کند جوانان با زیست علمی و شخصی این عزیزان آشنا شوند و با الگوگیری، راه پُرتلاش و پُرافتخار آنها را ادامه دهند. بنیاد ملی نخبگان از چند سال قبل اقدام به برگزاری مراسم تکریم از نخبگان و مفاخر معاصر ایران‏‌زمین در سراسر کشور کرده است که گزارش آن در بولتنی به نام «طواف شمع» و نشریه­‌ای به نام «هنرنامه» منتشر شده است. بازخوردهای این اتفاق مبارک باعث شد تا خبرگزاری کتاب ایران با همکاری بنیاد ملی نخبگان تصمیم به درج برشی از زندگی شخصی و حرفه‌‏ای این بزرگان زیرِ نام «قاب روایت» کند. این مجموعه به قلم محسن شاه‌رضایی نوشته شده و تقدیم به خوانندگان فرهنگ‏‌مدار خبرگزاری کتاب ایران می‏‌شود.

متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است: 
آن روز هم مانند بسیاری از عصرِ پنج‏شنبه‏‏‌های دیگر که به خوابگاه دانشجویان سرکشی می‌کرد، معاونش را فرستاد تا از بانک کنار دانشگاه چند بسته اسکناس صدتومانی برایش بگیرد و بیاورد. عادتش بود. پول‌ها را می‌برد تا اگر دانشجوی نیازمندی دید، دور از چشم بقیه، کمکش کند. آن روز هم از سرِ حواس‌پرتی بعد از پایان ساعت اداری، معاونش را به بانک فرستاده بود. آن بنده خدا هم پس از کلی خواهش و تمنا بالاخره پول را گرفته بود و از روی وقت‏‌تنگی، نشمرده به اتاق رئیس آورده بود. از آقای رئیس خواهش کرد که در شمردن بسته‌های اسکناس کمکش کند. رئیس هم اولین بسته صدتایی را برداشت و شروع به شمردن کرد. وقتی هفتادوپنجمین اسکناس را شمرد، ناگهان از شمردن دست کشید و رو به آقای معاون گفت: «آقای مهندس تا اینجاش درست است، پس لابد بقیه‌اش هم درست است آقا.» معاون نگاهی به او انداخت و خندید. چقدر این مرد درستکار را دوست می‌‏داشت. او را از دبیرستان البرز می‌شناخت و می‌دانست ورای ظاهر سخت‌گیر و منضبطش، چقدر ساده و مهربان و احساساتی است. آخِر، دکتر مجتهدی گیلانی، اولین رئیس دانشگاه صنعتی ( شریف)، پیش از هر چیزی خود را یک معلم می‌دانست.
 
لینک مرتبط:
https://takrim.bmn.ir/fa/3810

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها