سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
کتاب‌هایی که خواندن‌شان لذت‌بخش است

محمود برآبادی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، چهار عنوان کتاب را برای مطالعه نوروزی به کودکان و نوجوانان پیشنهاد داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-محمود برآبادی:تعطیلات نوروز زمان خوبی برای کتاب‌خواندن است. من خودم کتاب‌ها و مقاله‌هایی که در طول سال فرصت خواندنش را پیدا نمی‌کنم، برای تعطیلات نوروز می‌گذارم. امسال هم که به دلیل کرونا رفت و آمدها کم شده و بیشتر در خانه هستیم، این فرصت از سال‌های قبل هم بیشتر است. در این یادداشت تعدادی کتاب خواندنی تألیف و ترجمه و داستان کودک و رمان نوجوان را پیشنهاد می‌کنم و مطمئن هستم از خواندن آنها لذت خواهید برد.
 
مجموعه «نیما نابغه»
مجموعه «نیما نابغه» چهار جلد است. این مجموعه را آتوسا صالحی نوشته و نسیم بهاری تصویرگری کرده و از سوی انتشارات افق منتشر شده و مناسب دانش‌آموزان ابتدایی است. شخصیت اصلی داستان، دانش‌آموزی به نام نیماست. نیما از آن بچه‌های بازیگوش و شیطان است که زیاد اهل حرف‌ گوش‌کردن نیست و دلش می‌خواهد همه‌چیز را خودش تجربه کند.
 
معلم کلاس‌شان خانم بالا هم زیاد حوصله درس‌دادن مثل بقیه معلم‌ها را ندارد و در عوض عاشق ماجراجویی و کارهای نو و طرح‌های ابتکاری است و برای همین هر از گاهی بچه‌های کلاسش را به گردش علمی و بازدید از جاهای دیدنی می‌برد. یک بار آن‌ها را به موزه ایران باستان می‌برد که با گذشته و تاریخ ایران آشنا شوند (موزه‌گردهای ایران باستان، یک داستان پرهیجان!)، یک بار نوبت رفتن به کوه و آشنایی با طبیعت و فعالیت‌های زیست‌محیطی است (ورزشکارهای آشغال‌جمع‌کن، بشنو و باور نکن!)، یک بار مسابقه آشپزی و جشنواره غذا برگزار می‌کند (آشپزهای جشنواره غزا ببخشید غذا!) و یک بار هم بچه‌ها را به باغ وحش می‌برد (خزندگان فراری از درس، مخصوص بچه‌های نترس!)، در این گردش‌ها اتفاق‌های خنده‌داری می‌افتد و نیما و دوستانش آفریننده این ماجراهای شیرین و بامزه هستند.
 
«یک دقیقه بعد از نیمه شب»
کتاب «یک دقیقه بعد از نیمه شب» را سارا کروسان نویسنده ایرلندی نوشته و کیوان عبیدی آشتیانی ترجمه کرده و رمانی ۳۹۲‌صفحه‌ای برای نوجوانان است. این کتاب داستان جوانی است که قرار است به اتهام کشتن یک پلیس اعدام شود. داستان از زبان برادر کوچکتر روایت می‌شود و اوست که تلاشی بی‌سرانجام را برای نجات برادرش از اتاق مرگ آغاز می‌کند.
 
داستان واقعیت‌های انکارناپذیری از جامعه آمریکا را پیش روی ما می‌گذارد. گرچه اتفاقات داستان تلخ است؛ اما شیرینی و جذابیت روایت، آن را خواندنی کرده است و هرچند که موضوع کتاب در داستان‌ها و فیلم‌های دیگر تکرار اما نگاه شاعرانه نویسنده، شخصیت‌پردازی خوب، دیالوگ‌های موجز و تاثیرگذار از امتیازهای کتاب است.
 
«اژدهای بدجنسی که چشم‌هایش آستیگمات بود/ نبود!»
این کتاب را -که به لحاظ ساختار، یک افسانه نو است- فریدون عموزاده خلیلی نوشته؛ غزاله بیگدلو تصویرگری کرده و انتشارات علمی و فرهنگی چاپ کرده است. داستان همانند افسانه‌ها با راوی سوم شخص دانای کل شروع می‌شود؛ اما در ادامه راوی دانای کل به راوی سوم شخص محدود تبدیل می‌شود. ژدوکا از خانه رانده می‌شود؛ چون مثل بقیه اژدهاها بدجنس، مردم‌آزار و شرور نیست. او صبح آفتاب‌نزده راه می‌افتد. این عبارت در افسانه‌ها آشناست. قهرمان‌ها همیشه صبح آفتاب‌نزده راه می‌افتند.
 
نویسنده از همان سطرهای اول خواننده را با موضوع درگیر می‌کند. داستان برای آنکه ریتم تندی داشته باشد، پرش‌های زمانی و مکانی دارد و در جاهایی که توضیح و توصیف، کمکی به داستان نمی‌کند و تنها باعث طولانی‌شدن روایت و کندی حرکت داستان می‌شود، نویسنده به سرعت عبور می‌کند.
 
خواننده گاه از خود می‌پرسد: آیا ما با یک داستان تمثیلی طرفیم؟ دنیایی که در آن بچه‌ها گروگان آدم‌بزرگ‌ها هستند و دنیایی که در آن بچه‌ها تنها بازیچه‌اند؟ خیلی مهم نیست که پاسخی قطعی برای این سؤال‌ها بیابیم؛ چرا که یکی از ویژگی‌های داستان‌های خوب، ادامه آن در ذهن خواننده است.
 
«تمام شب دویدم»
«تمام شب دویدم» رمانی است نوشته کتی کسیدی با ترجمه فرشته جودکی که نشر شهر قلم آن را در ۲۱۶ صفحه منتشر کرده است. شخصیت اصلی داستان «سامی» کودکی سوری است که به دلیل جنگ مجبور به فرار از کشور می‌شود؛ با این امید که نزد دایی‌اش -که تاکنون او را ندیده و در انگلستان زندگی می‌کند- برود؛ اما این سفر به آسانی انجام نمی‌شود.
 
یکی از پیامدهای ناخواسته جنگ، مهاجرت است و پناه‌بردن به سرزمینی که اثری از جنگ در آن نباشد. جنگ، زندگی عادی مردم را تغییر می‌دهد و تاثیرش بر بچه‌ها حتی از بزرگترها بیشتر است. نویسنده جزئیات صحنه‌ها و رویدادها را به خوبی توصیف می‌کند و نشان می‌دهد که بچه‌ها در جامعه جدید با چه چالش‌هایی روبه‌رو هستند که پیش از این اصلاً فکرش را هم نمی‌کردند.
 
رمان «تمام شب دویدم» درواقع تصویری از زندگی پناهندگانی است که در جست‌وجوی جایی امن، خانه و کاشانه خود را رها می‌کنند و تن به خطر می‌دهند؛ خطری که در بسیاری مواقع جان آنها را می‌گیرد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها