سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۵
ضرورت پژوهش برای دستیابی به آمار مطالعه

ابوالقاسم شهلایی‌مقدم،  معتقد است با توجه به اینکه آمار رسمی از کل فروش سالانه کتاب عمومی در اختیار نیست ادعا‌ها درباره میزان فروش کتاب و یا سرانه مطالعه اقشار مختلف ادعاهای غیر علمی است. 

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،به دنبال درج برخی مطالب درباره کتابخوان بودن مردم ایران ابوالقاسم شهلایی مقدم با ارسال یادداشتی به ایبنا به نبود اطلاعات و آمار رسمی و دقیق اشاره کرده و گفته است که با تکیه بر اطلاعات دقیق می‌توان برنامه‌ریزی مناسبی در حوزه‌های فرهنگی داشت.
 
متن این یادداشت به شرح زیر است؛

«اخیرا به‌طور غیررسمی اعلام شده که در طول طرح فصلی خرید کتاب در پاییز امسال، رقمی حدود ۲۰ میلیارد تومان کتاب عمومی، که مشمول طرح یارانه‌ فصلی است، فروش رفته‌است، آن‌هم در مدت‌زمان کوتاه چند هفته‌. براساس این ادعا، می‌توان اجمالا نتیجه گرفت، کل مبلغ ۴ میلیارد تومانی که به یارانه‌‌ طرح فصلی پاییزه اختصاص یافته، در مدتی کوتاه به مصرف رسیده‌است؛ همچنین می‌توان نتیجه گرفت که اگر رقم یارانه‌ فصلی بیشتر بود و زود به اتمام نمی‌رسید و کل فصل پاییز را پوشش می‌داد، شاید مبلغ خرید کتاب، خیلی بیشتر هم می‌شد.
 
تکیه بر درستی یا نادرستی ارقام بالا به‌هیچ‌وجه مد نظر من نیست ولی چون دو نتیجه‌ متناقض از آن گرفته شده که «مردم زیاد کتاب می‌خرند» یا «زیاد کتاب نمی‌خرند»، آن را صرفا به‌عنوان بهانه‌ای برای طرح مبحث زیر قرار می‌دهم.

حقیقت این است که ما آمار رسمی کل فروش کتاب عمومی (غیر درسی و دانشگاهی) در کل سال در کشور را در اختیار نداریم و رقم‌های اعلامی، عمدتا حدسی و تخمینی است. وقتی اعداد و ارقام را بر‌اساس دیتاهای مستند در اختیار نداریم، نه در مورد مبلغ کل خرید کتاب، نه در مورد میزان (تعداد و ساعت و صفحه...) امانت گرفتن کتاب از کتابخانه‌های عمومی، نه در مورد نوع و ژانر مطالعه‌ کتابخوانان، نه در مورد میزان کتابخوانی گروه‌های مختلف سنی، نه در مورد کتابخوانی افراد شاغل و غیر شاغل، نه در مورد کتابخوانی گروه‌های مختلف درآمدی و امثال این‌ها، همه‌ سخن‌ها و ادعاها، غیرمستند و براساس حدس و تخمین است و ارزش علمی ندارد؛ لذا گاه ادعا می‌شود که «کتاب، خوب فروش می‌رود»، یا «کتاب خوب، فروش می‌رود»، گاه ادعا می‌شود کتاب، کم فروش می‌رود، یا گران بودن کتاب، علت فروش نرفتن یا کم فروش رفتن آن است، یا ادعا می‌شود گرانی و ارزانی تأثیری در تعداد فروش کتاب ندارد، یا ادعا می‌شود زن‌ها بیشتر از مردها کتاب می‌خوانند یا بالعکس، و قس علی‌هذا؛ همه‌ این ادعاها غیر علمی است.

علاوه بر این‌ها، دقیقا نمی‌دانیم چه مقدار کتاب الکترونیکی در کشور به فروش می‌رسد، چه مقدار کتاب نفیس، خریداری می‌شود، چه مقدار کتاب فانتزی، که استفاده‌ از آن مطالعه محسوب نمی‌‌‌شود، تولید و فروخته می‌شود، و غیره. انواع و اقسام اطلاعات و دیتاهای دیگر هم در مورد تولید کتاب و خرید کتاب و خواندن کتاب، شایسته‌ گردآوری، تحقیق و تحلیل است، که برخی توسط بعضی علاقه‌مندان، و برخی از سوی پژوهشگران کتاب و نشر و حتی پژوهشگاه‌های رسمی دولتی جمع‌آوری شده‌است، ولی تحلیل دقیق و منظم و علمی که بتوان بر مبنای آن تحلیل‌ها، برداشت‌ها و تحلیل‌های دیگر فلسفی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بنا کرد و به چرایی‌ها پرداخت، کمتر به چشم می‌خورد.
 
همچنین، ما آمار دقیقی از مبلغ کل کتابی که از سوی سایت‌های اینترنتی فروش می‌رود و نسبت آن با کل مبلغی که توسط کتابفروشی‌ها به فروش می‌‌رسد نداریم، بنابراین، فی‌المثل نمی‌توانیم با استفاده از روش علمی بفهمیم تخفیف‌های عجیب‌و‌غریب برخی سایت‌ها چه میزان و چند درصد در فروش کتابفروشی‌ها تأثیر می‌گذارد، همان‌طور که نمی‌دانیم فروش کتاب الکترونیک به چه میزان و چند درصد در افزایش یا کاهش فروش کتاب کاغذی مؤثر است.
 
البته از پژوهشگاه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مؤسساتی که برای همین ‌‌قبیل مطالعات تأسیس شده و کار می‌کنند می‌توانیم انتظاراتی داشته باشیم، که باید داشته باشیم، و اگر چنین اطلاعات دقیقی وجود دارد، می‌توان درخواست کرد در اختیار پژوهشگران، و عموم، قرار گیرد. خود صنف نشر و کتابفروش هم دارای پژوهشگران قابل و اهل فنی است که با اختصاص بودجه‌ای که برای تأمین ابزار و لوازم کار لازم است و می‌توان از جاهای دیگر زد و به این کار اختصاص داد، شایسته‌‌ مشارکت در این ‌گونه مطالعات هستند.
 
نتیجه آنکه، صرفا با استناد به دیتاهای گردآوری شده‌ روشمند با روش‌های علمی و با استفاده از علم آمار و روش‌های تعریف شده و مرسوم در سایر علوم انسانی است که می‌توانیم در باب کتاب و کتابخوانی، علمی و دقیق حرف بزنیم، فکر کنیم و برنامه‌ریزی داشته باشیم؛ در غیر این‌صورت، مانند  سایر مسائل کشور، اعم از اقتصاد و سیاست و آموزش و بهداشت و فرهنگ، خیلی از ادعاها، غیر علمی است و تا در، بر همین پاشنه بچرخد و مرجعیت علم، به معنای امروزین کلمه، به رسمیت شناخته نشود، جدال و نزاع تخمین‌ها و حدسیات ادامه خواهد داشت.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط