دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۵
مشروطه‌های مشروط

«ایرج رمضانی» نویسنده و روزنامه‌نگار سرپل ذهابی ساکن گرگان به مناسبت 10 آذرماه روز مجلس، یادداشتی برای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نوشت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایران (ایبنا) در گلستان، «ایرج رمضانی»، زاده سرپل ذهاب و ساکن گرگان، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی، فعال حوزه فرهنگ، کارشناس رسانه، روزنامه‌نگار و سردبیر نشریه «عصر گلستان» و معاون سردبیر فصلنامه تخصصی تاریخ و پژوهش و عضو دو دوره هیات منصفه مطبوعات استان گلستان است. این نویسنده و روزنامه‌نگار سرپل ذهابی به‌‌مناسبت 10 آذرماه روز مجلس، یادداشتی را با عنوان «مشروطه‌های مشروط» برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه ازنظر مخاطبان می‌گذرد.
 
نام قاجار در تاریخ ایران با خیانت، وطن‌فروشی و غارت گره‌ خورده است اما باید بدانیم اولین نهاد تصمیم گیر که امروزه به نام مجلس می‌شناسیم، در زمان همین شاهان بی‌مقدار شکل گرفت؛ پادشاهان مستبد، خودرأی، بیدادگر و نابخردی که هم‌زمان با رشد و پیشرفت روزافزون دنیا مسیر عکس را پیمودند و کشور را به ورطه انحطاط و نابودی کشاندند.

اگر از مجلس مهستان یا (بزرگ‌ترینان) در حدود 173 سال پیش از میلاد مسیح و در زمان مهرداد اول اشکانی بگذریم، پس از تهاجم خانمان‌سوز اعراب به ایران، این نهاد برخاسته از مردم تا یک قرن پیش به تأخیر افتاد.

سیداحمد کسروی تبریزی «بیداری ایرانیان» را عامل اصلی ایجاد مشروطه می‌داند؛ درواقع پیوستگی و ارتباطات میان ایران و اروپا در دوره ناصرالدین‌شاه فراوان شد و امکانات زیادی اعم از پلیس، ضرابخانه، اداره پست، تلفن و ... از اروپاییان گرفته شد. حاجی میرزا آغاسی وزیر شایسته محمدشاه و نیز امیرکبیر در زمان ناصرالدین‌شاه از وزرای مؤثر قاجاریان بودند که خدمات ماندگاری از خود بر جای گذاشتند.

«مهدی ملک‌زاده» پزشک و مورخ اصفهانی که پدرش «ملک المتکلمین» پس از به توپ بستن مجلس، مقابل چشمان محمدعلی شاه به قتل رسید، به نقل از سیدجمال‌الدین اسدآبادی می‌گوید: «ای مردم تا زمانی که شما مستبدین بی‌رحم را آقا و سرور خود می‌دانید هیچ‌گاه روی خوشبختی و سعادت نخواهید دید.»

آری؛ عوامل داخلی و خارجی زیادی از به چوب بستن بازرگانان توسط علاءالدوله حاکم تهران، ایجاد بانک روسی در قبرستان مسلمانان، حادثه نوز بلژیکی، قتل گریبایدوف و واگذاری امتیازات مهم و حیاتی که آثار ویرانگر و جبران‌ناپذیر آن هنوز هم باقی است، باعث شد چند تن از علمای بزرگ و شجاع به‌همراه شماری از روشنفکران پس از اعتراضات گسترده شروطی را به پادشاه ارائه کنند که سبب شد تا سرانجام مظفرالدین شاه در مردادماه 1285 خورشیدی و تنها چند روز قبل از مرگش با امضای تاریخی خود بر قانون اساسی، عدالت‌خانه را که با خواسته معترضین به مجلس شورای ملی تغییر یافته بود، تصویب کند و دوره جدیدی از تاریخ ایران آغاز شد. نهادی که بیش از یکصد سال هنوز ماندگار است و فرازوفرودهای مهمی در تاریخ ایران داشته است.

در حال حاضر بیشتر کشورهای دنیا دارای مجلس قانون‌گذاری هستند و نظر به دایره اختیاراتی که قانون اساسی هر کشور اجازه می‌دهد، گستره تأثیر آن‌ها متفاوت است. از مجالسی که نخست‌وزیر عزل می‌کنند تا پادشاه ... و یا اینکه مجالسی که تحت تأثیر حاکمان مستبد قرار دارند و درواقع منتصب و منتخب گروه‌های قدرت هستند و مردم صرفا محکوم‌ به انتخاب‌هایی بوده‌اند که پیش روی داشته‌اند.

مجلس از ابتدای مشروطه تاکنون تحولات بسیاری را در ایران پشت سر گذاشته است اما اینکه این نهاد مهم قانون‌گذاری و نمایندگان آن طی این مدت چقدر مؤثر، خنثی و یا بی‌عرضه بوده‌اند را تاریخ به قضاوت خواهد نشست.

شاید پرداختن به کلیه ادوار مجلس و دستاوردهای آن‌ها و نیز سلطه حاکمان برای انتخاب افرادی که موردنظر آنان بوده از مجال این نوشتار خارج باشد اما در طول 72 سال عمر مجلس و 24 دوره مشروطه تا آغاز انقلاب اسلامی این نهاد مهم تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است.

«ابوالحسن عمیدی نوری»، روزنامه‌نگار، وکیل دادگستری و نماینده مجلس شورای ملی در زمان پهلوی در کتاب خاطراتش با عنوان «یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» می‌نویسد:
«پس از مجلس چهارم که تنها انتخابات آزاد ایران بود دیگر در 9 دوره انتخابات زمان رضاشاه کسی اعتقاد نداشت که در ایران انتخاباتی برای تشکیل مجلس شورای ملی به عمل می‌آید، بلکه صورت‌سازی‌هایی به نام اخذ رأی و تصدیق آن از طرف اشخاصی به نام «انجمن نظار» با شرکت فرماندارها به عمل می‌آمد که آنچه از تهران دستور تلگرافی رمز به فرماندارها داده می‌شد مورد تصدیق و تصویب قرار داده به نام وکیل مجلس شورای ملی معرفی نمایند».

البته نباید به‌سادگی از کنار این موضوع بگذریم که در دوره چهارم مجلس شورای ملی نخبگان و شخصیت‌های برجسته، شجاع و باسوادی مانند حسن پیرنیا، دهخدا، سیدحسن تقی زاده، مصدق، حسین پیرنیا، سیدحسن مدرس و ... حضور داشتند.

هرچند درنهایت مجلس قانون‌گذاری علیرغم آنچه اهداف بنیان‌گذاران آن بود و در مقابل استبداد و وطن‌فروشی شاهان قاجار شکل‌گرفته بود و باید در بالاترین مقام تصمیم‌گیری باشد، جامه عمل نپوشید و درگذر زمان دستاوردهای مردان شجاعی که خونشان برای مشروطیت ریخته شد، در دل تاریخ گم شد و به سراشیبی سقوط رفت و میراث پرچم آزادی به زیر کشیده شد و جوانه بذری را که در دل تاریکی کاشته شده بود خشکاندند.

سخنی به‌گزاف نیست که بگوییم رویداد مهمی مانند ملی شدن صنعت نفت هم اگر با فشار افکار عمومی همراه نبود، هیچ‌گاه به تصویب نمی‌رسید.
 

 
طومار پرونده مجلس بیست و چهارم را مردم ایران در انقلاب سال 57 درهم پیچیدند و دوران جدیدی از مجلس با نام شورای اسلامی شکل گرفت؛ مجلسی که 10 دوره چهارساله آن را پشت سر گذاشتیم و اکنون دوره یازدهم را آغاز کرده‌ایم. هرچند در مقطع کنونی قضاوت برای کارنامه مجلس شورای اسلامی خیلی زود است و فارغ از نظرات و دیدگاه‌های خود نمایندگان و یا هواداران و همفکران آن‌ها که عموماً سیاسی و جانب‌دارانه است اما بهترین قاضی برای بررسی دستاوردهای این نمایندگان، در حال حاضر خود مردم حوزه انتخابیه هستند.

اینکه مجلس به‌عنوان یک‌نهاد قانون‌گذار و ناظر بر اجرای قانون چقدر به وظایف خود عمل کرده است از جنبه‌های مختلف قابل‌بررسی است. در کشور ما معمولاً شخصی که قصد کاندیداتوری برای مجلس دارد، افرادی از شخصیت‌های مختلف را اطراف خود گرد می‌آورد تا با استفاده از دایره نفوذ و نمد آن‌ها کلاهی برای خود درست کند، به‌ویژه در حوزه‌هایی که اقوام و مذاهب مختلف اقامت دارند از هرکدام شخصی به‌عنوان نماد و سمبل آن قوم یا مذهب وجود دارد.

از صنوف مختلف اعم از دولتی‌ها و غیردولتی‌ها با نیات مختلف اطراف نامزدهای نمایندگی را احاطه می‌کنند و در طول حدود یک سال تبلیغات محسوس و نامحسوس برخی از کاندیداها در شعارها و وعده‌های خود موضوعاتی را می‌گنجانند که نه‌تنها در ید اختیارات او نیست که به‌جد مضحک است.

از آن روی به موارد فوق اشاره شد که بگوییم ساختار و حوزه اختیارات و وظایف نمایندگی با آنچه در عمل مشاهده می‌شود و نیز امروزه هم وجود دارد، متفاوت و به‌شدت در تضاد است.

با یک بررسی میدانی در حوزه‌های انتخابیه در خصوص نمایندگان و مجلس در طول ادوار مختلف تحلیل‌هایی وجود دارد که قابل‌تأمل است:

سیاسیون اعم از دو جناح سیاسی غالب، معمولاً از یک یا دو دوره مجلس در طول 10 دوره و 40 سال عملکرد نمایندگان خاطرات ماندگاری دارند و اعتقاد بر این است که بجز یکی دو دوره و یک یا چند نماینده دیگران عملکرد مؤثری نداشته‌اند و این نشان می‌دهد که مردم در بسیاری اوقات انتخاب اشتباه داشته‌اند و فریب شعارها را خورده‌اند و یا حتی به‌سادگی بازی خورده‌اند.

در میان مردم اوضاع اندکی دردناک‌تر است؛ جایی که برخی نمایندگان آن‌قدر ضعیف بوده‌اند که حتی نام آن‌ها هم از تاریخ شفاهی مردم محو شده است. هرکس به فراخور دانش، حوزه شغلی و سن، به‌ندرت از نماینده‌ای یاد می‌کند که خدمات ارزنده و تأثیرگذاری داشته است.

تجربه انتخابات مجلس نشان داده است برخی نمایندگان وظایف اصلی خود را به حاشیه برده و درگیر موضوعاتی شده‌اند که به‌هیچ‌وجه مربوط به وظایف آن‌ها نیست. اصولاً افرادی که در زمان انتخابات در اطراف نماینده جمع می‌شوند و حکم مشاوران وی را حتی در صورت برنده شدن و راه‌یابی به بهارستان دارند، نمایندگان را به حاشیه می‌برند.

نماینده‌ای که فقط چهار سال فرصت خدمت دارد، عملاً درگیر تسویه بدهی‌های مادی و معنوی می‌شود که خواه‌، ناخواه در زمان تبلیغات برایشان به بار آورده‌اند و برآورده نشدن آن آسیب‌های بیشتری برای خود نمایندگان دارد. درواقع نماینده عموماً درگیر مسائل تحمیلی مانند موضوعات انتصاباتی و مالی می‌شود که به‌هیچ‌روی به وی مربوط نیست.

اوضاع زمانی اسفناک می‌شود که بدانیم اگر دولت و مجلس از دو جناح سیاسی رقیب باشند تا جایی که بتوانند به همدیگر می‌تازند و همدیگر را متهم به کم‌کاری، سیاسی‌کاری و افشاگری از ضعف‌های یکدیگر می‌کنند و اگر هر دو از یک تفکر باشند، هم‌افزایی جدی و البته گاه غیرمنطقی و نامعقولی در تائید همدیگر دارند تا حدی که در این زد و بندهای سیاسی کسی مردم و منافع آن‌ها را به خاطر نمی‌آورد.

اتفاقات مهمی که در تصمیمات نابخردانه برخی دولت‌ها روی‌داده و خسارات جبران‌ناپذیری برای مردم نگون‌بخت به بار آورده، نشان داده است که برخی نمایندگان منافع و مصالح شخصی و جناحی را بر منافع مردم ترجیح می‌دهند و چنین است که دیوار بی‌اعتمادی بلندی شکل می‌گیرد و سخن گفتن از مردم، ملعبه دست برخی سیاسیون می‌شود و برخی واژه‌ها معنی عکس پیدا می‌کند.

البته در طول یکصد سال تاریخ مشروطه نمایندگان شجاع و بی‌پروا هم بوده‌اند که وجدان کاری خود را نفروخته و شرافت انسانی را به بوته حراج نگذاشته‌اند و تا حدی به مردم و عهد و پیمانی که بسته‌اند وفادار مانده‌اند و تصویر مردمان رنج‌کشیده شهر و دیارشان آنان را از دل بستن به منافع شخصی و تعلقات دنیوی بازداشته است؛ اما شاید برخی که به شرف نمایندگی نائل می‌شوند نمی‌دانند که شاید این خاطرات ننگینی که از خود برجای می‌گذارند، از حافظه مردم کمرنگ و یا زدوده شود اما تاریخ، مشروطی، بی‌عرضگی و بزدلی آنان را ثبت خواهد کرد و برای نسل‌های بعدی به یادگار خواهد گذاشت.

با همه شرایط نکته مهم اینجاست که در میان این گیرودارهای سیاسی تنها کسانی که به ورطه فراموشی سپرده می‌شوند، خود مردم هستند و یکی از معماهای حل‌نشده و درام‌های تلخ این سرزمین این است که پس از هر بار انتخابات توبه‌نامه‌ای می‌نویسند که به فلان تفکر یا شخص اعتماد نکنند اما حقیقت این است که شوربختانه هر بار تاریخ تکرار شده است.

به امید روزی که نمایندگان، مایه افتخار مردم باشند و از خود کارنامه ماندگاری باقی گذاشته و مرهمی برای زخم‌های کهنه این دیار باشند و نزد خدای خود و مردمانی که دیرزمانی آن‌ها را وکیل و امین خود دانسته بودند مشروط نشوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها