خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان - مهدی رشیدی اقدم: چند روزی است در شبکههای اجتماعی چالشی راهاندازی شده که این بار با دنیای ما کتابخوانها سر و کار دارد. چالش به این صورت عنوان شده است «ما به دنبال آدمهایی هستیم برای شرکت در یک تبادل بزرگ کتاب...» در همین جملهی آغازین متنِ اعلامیه با استفاده از روش قیاسی یعنی شروع از کلیات و پس از آن زیبا جلوه دادن این عمل با بهرهگیری از جداسازی آدمهایی که میخواهند در یک اتفاق خوب شرکت کنند با آنهایی که نمیخواهند، هیجان لازم ایجاد میشود. تا اینجا همه چیز عالی به نظر میرسد و چه کاری پسندیدهتر از تبادل کتاب و حتی چه هدیهای بهتر از کتاب؟! اما در ادامه متن اعلامیهی این چالش اینطور آمده است: «تنها کاری که باید انجام دهید، این است که کتاب مورد علاقهتان را بخرید (فقط یک کتاب) و برای یک فرد ناشناس بفرستید، من آدرس آن فرد را بهطور خصوصی برای شما ارسال میکنم و شما بهطور حدودی، ۳۶ کتاب دریافت میکنید. این کتابها، کتابهای مورد علاقهی آدمهای ناشناس از سراسر دنیا هستند. اگر علاقه دارید که به ما بپیوندید کلمهی "in" را به من پیام دهید» در ادامهی متن این اعلامیه مشکلات شروع میشود، اگر از تلاشهای متن برای برانگیخته کردن هیجان افراد با جملاتی مثل: «این کتابها، کتابهای مورد علاقهی آدمهای ناشناس از سراسر دنیا هستند» و «فقط یک کتاب» گذر کنیم، نمیشود آن عدد ۳۶ را نادیده گرفت.
افراد زیادی با دیدن این عدد، علاقهمند به شرکت در چالش میشوند. من برای این عزیزان که مثل خود بنده علاقه داشتهاند و مطالعهی کتابهای بیشتر آنها را سر ذوق میآورد، چند کلامی دارم. ابتدا در مورد آن عدد ۳۶:
احتمال وقوع پدیده A در حالی که میدانیم پدیده B اتفاق افتاده، یک احتمال شرطی است. P(A\B)=P(AB)/P(B) احتمال وقوع هر پدیده تصادفی برابر است با نسبت تعداد اعضای آن پدیده به تعداد اعضای فضای نمونه. یعنی اگر شخصی ۲۰۰۰ دنبالکننده در صفحه اجتماعی خود داشته باشد و این چالش را اعلام کند، احتمال وقوع ۲۰۰۰ درخواست کتاب خواهد داشت، که با فرمول پیشامد ابتدایی حدود ۳۴۰ درخواست رخ خواهد داد. در این صورت بهخوبی مشخص میشود هرچه تعداد افرادی که دنبال کننده یک فرد هستند، بیشتر باشد کتاب بیشتری هم نصیب آن فرد میشود، زیرا نفر بعدی ملزم خواهد بود آدرس فرد قبلی را بهصورت ناشناس به شرکت کننده بعدی بدهد تا کتابها برای او ارسال شود. اینجاست که ممکن است اتفاق بدی رخ داده و عدهای شروع به سوء استفاده از تعداد بالای دنبالکنندگان خود (سهوا و یا عمدا) بکنند.
البته همانطور که پیشبینی میشد این پدیده در روزهای گذشته رخ داد و چند شعبه شهرکتاب و افرادی با تعداد بالای دنبالکننده در چالش شرکت کردند و نتیجهی آن چیزی نبود جز ارسال چند صد کتاب برای این افراد و قطع شدن چرخه انتقال در مراحل بعدی برای کسانی که دنبال کنندهی اندکی دارند.
اما بهتر است نگاهی به سرآغاز این چالش داشته باشیم که با اندکی جستوجو متوجه خواهیم شد این چالش هم مشابهی خارجی در سال ۲۰۱۸ میلادی داشته است، که پس از چند روز مشارکت گسترده مردم و رخ دادن (گره احتمالات) متوقف شده و در آگوست همان سال سایتهای خبری عنوان میکنند که این چالش توسط چند کلاهبردار ایجاد شده است. متن چالش آنها نیز عینا همان متنی است که این روزها میبینیم و بدون کوچکترین تغییری صرفا به فارسی ترجمه شده است. در سال ۲۰۱۸ مقالاتی هم در مورد این چالش نوشته شد که هر کدام از یک نظر این چالش را مورد نقد و بررسی قرار دادند. در مقاله ارائه شده در سایت «Slate» پس از آمارگیری عنوان شد: بیشترین چیزی که مردم را به چالش جذب کرد، همان عدد ۳۶ بود، که افراد زیادی هیچ شکایتی نداشتند و از خیال دریافت ۳۶ کتاب رایگان خوشحال هم بودند، بدون اینکه سوال کنند این عدد از کجا آمده است! در پایان مقاله بیان میشود که این چالش به نوعی کتابدوستان را هم گرفتار چرخه یک حرکت هرمی و تولید پانزی کرده است.
همچنین در مقاله معتبر دیگری که توسط دکتر میتال «Raghav Mittal»، مدیر ارشد گوگل، نوشته شد، بیان میشود: طرح اهدای ۱ به ۳۶ کتاب یک طرح هرمی است. این مقاله با عنوان «Why the 1 for 36 Book Exchange is massive Pyramid Scheme» به مطالب جالبی پرداخته است؛ در ابتدا ایرادت طرح را با یک مثال بسیار ساده توضیح میدهد. مثال از این قرار بود: ابتدا آلیس چالش ۱ به ۳۶ کتاب را با دوستش بابی مطرح میکند. سپس بابی به دوستان خودش یعنی کُری و دیوا اعلام میکند و آدرس آلیس را میدهد تا هر کدام یک کتاب برای او بفرستند. هر دو آنها قبول میکنند و اهدا کتاب صورت میگیرد. سپس بابی از آنها میخواهد که چالش را ادامه بدهند، اما یک مشکل جدی وجود دارد؛ دیوا هیچ دوستی بجز بابی و کری در صفحه خود ندارد و اینجاست که کار گره میخورد.
دکتر میتال در ادامه مقاله نیز با یک مدل ساده مشخص میکند که چرا طرحهای هرمی واقعیت ندارند و در مرحله سیزدهم، همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، جمعیت قاعده هرم از جمعیت کل جهان پیشی میگیرد.
اگر از این مقالات هم بگذریم، باید نگاهی به مشکلات طرح حاضر انداخت که تا به حال در جامعه ما ایجاد کرده است. در گفتوگو با یکی از اشخاصی که تعداد دنبال کننده زیادی داشت و در چالش مذکور شرکت کرده بود، اینطور عنوان شد که: تا به حال ۵۴ کتاب دریافت کرده و از آن کتابها ۲۰ عنوان تکراری و ۱۰ عنوان را قبلا مطالعه کرده بود و ارزش مادی کتب حدود ۳ میلیون تومان بوده است و شخصی دیگری دریافت ۳۶۰ کتاب به ارزش بیش از ۱۴ میلیون تومان را تایید کرد. البته هر دو فرد بسیار خوشحال از این کسب «درآمد» و نه دریافت «کتاب» بودند.
و اما سخن پایانی؛ شکی نیست برای جامعه کتابخوان و اهل مطالعه هدیهای بهتر و زیباتر از کتاب وجود ندارد، و چالشی اینچنین در صورت درست انجام شدن آن میتواند به مراکز بسیاری مانند: چاپ و نشرها، کتابفروشیهای خرد و بزرگ، ادارهی پست و... در شرایط بد اقتصادی حال حاضر سودرسانی کند و در کنار آن آغاز یک حرکت زیبا برای گسترش کتابخوانی و فرهنگ خوب اهدای کتاب شود. اما سوالهایی وجود دارد! که آیا نمیشود به همین شکل ماهیانه یک کتاب برای یکی از دوستانمان ارسال کنیم و آن فرد هم همین کار را انجام دهد؟ و البته پیش از آن بپرسیم کتاب را خوانده است یا نه؟ تا کتابهای تکراری و پرمصرفِ این روزهای بازار، کمی به حاشیه رفته و جایی برای خرید و فروش و البته مطالعه کتابهای جدید باز شود؟ آیا بهتر نیست بهجای ارسال چند صد جلد کتاب برای فردی ناشناس، به صد نفر متفاوت و به هر کدام یک کتاب هدیه دهیم؟ و البته سوالهای بیشمار اینچنین که هر فرد با فکر کردن به چالشهای امروزیِ دنیای مجازی میتواند برای خود و دیگران مطرح سازد.
کتاب بخوانیم و در مواجهه با هر پدیدهای فکر کنیم؛ حتی به خود آن کتابی که میخوانیم ساعتها و روزها فکر کنیم.