یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۱
باشگاه نویسندگان بی­رحم

جنی دانهام، رمان‌نویس انگلیسی و بازیگر سابق است که چهار کتاب منتشر کرده در این یادداشت مروری شده بر رمان «پیش از مرگ» او که به تازگی در ایران منتشر شده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-مریم عربی: خوشی­‌های پیش از مرگ تراژی لحظه‌­هاست. عشق به زندگی و ستایش آن. شهامت زیستن در لحظه، آرزو کردن و شجاعت ساختن لحظه­‌های ناب. از زمانی که شروع به خواندنش می­‌کنید روی سطح آب شناور می­‌شوید. کم­ کم به وسط آبگیر می­‌رسید در حالی که چشمانتان سرمست آبی و سبز آسمان و درختان است. از اینجاست که دلتان می‌­خواهد قدم زیر آب­‌ها بگذارید. می­سرید و فرو می­‌روید در لحظات مرگ و هنوز چیزی درون شما زنده است تا لحظه را دریابد. لحظه کشف مرگی که نرم زیر پوست می­‌خزد.

چه کسی بهتر از آن که نفس‌­های مرگ را پشت گردنش حس کرده باشد می­‌تواند از ستایش زندگی بگوید و بدان عمل کند؟

از همان صفحات اول وقتی تسا از پدرش یک بچه فیل می­‌خواهد، خواننده با دنیای فکری عجیب او همراه می­‌شود. تسا بخوبی می‌­داند و حس می­‌کند چه دارد بر سر بدنش می­‌آید. از دست دادن خانواده و از دست دادن زندگی او را به وحشت نزدیکی مرگ می‌­کشاند. از لذت‌­های ساده زندگی مثل خوردن کیک و ماهی جوری می­‌گوید که برای ما عجیب و دور به نظر می­‌رسد این ­همه لذت از چیزهایی پیش پا افتاده و دم دستی.

اولین تلاش انسان برای رویارویی با مرگ فرار از آن است. حتی اگر قرار باشد هویت ظاهری خود را عوض کند تا مرگ او را نشناسد. باید قوانین مرگ شکسته شود. و این تسای دم مرگ ایستاده است که خط قرمزها را می­‌شکند و بر آنارشیستی خود پا می‌­فشارد و لذت لحظات را به بقیه می­‌چشاند. تسا پیامبر درون ماست که شهامت برانگیختگی یافته.

آدم‌­ها چه در حال مرگ باشند چه مشغول زندگی از شکستن قوانین و قراردادهای پیش‌­فرض و تغییر وضعیت ثابت دچار ترس و هراس می­‌شوند. کسانی پیدا می‌­شوند که عاشق هیجانند. اینها به راحتی قوانین را می­‌شکنند، از قرار گرفتن در موقعیت جدید و کشف آن لذت می‌­برند ولی هیچ تضمینی نیست که بتوانند این راه را ادامه دهند. اینان نیز گاهی به همان ترس آدم­‌های سری قبل می­‌رسند و از حرکت در دنیای ناشناخته‌­ها و کشف هویت جدید وا می­‌مانند. تنها چیزی که برایشان می­‌ماند خاطرات شیرین و مهیجی است که گاهی در چشمانشان برق می­‌زند.

اما تسا آنقدر شهامت دارد که در لابه­‌لای مراحل درمان حتی زمانی که می‌­داند دیگر ثمری ندارد، هنوز به فکر زندگی باشد. چیزی که در این رمان قابل تامل است پرداخت شخصیت‌­های مستقل و تن­‌یافته است. چه در تسا که به نظر شخصیت محوری داستان می­‌آید و چه در بقیه شخصیت­‌ها که هریک حرفی برای گفتن دارند و باری از داستان را بر دوش می­‌کشند. نه فقط بار روایت یا اتفاقات داستان بلکه بار زندگی، یک زندگی کاملا واقعی با تمام وجوهات انسانی.

حرکت تسا از خواست فردی خود که درک و پذیرش مرگ است، به سمت خواست فرافردی او تنها در صورتی است که او نزدیکی مرگ را لمس کرده باشد. او بخوبی دریافته و پذیرفته مرگش قطعی است و با شکستن قراردادها و ماجراهای آن خانواده و دیگران را نیز به آگاهی درک لحظات زندگی می‌­رساند. خانواده از هم گسیخته در پایان با همدلی و پیوند عاطفی عمیق سنگینی لحظات مرگ تسا را پشت سر می­‌گذارند. هرچند معلوم نیست بازهم زیر یک سقف بمانند. چیزی که مهم است درک عاطفی لحظه­‌هاست. آن‌ها این را فهمیده­‌اند و همین کافی است.

این شخصیت­‌های داستانند که سیر اتفاقات داستان را در اختیار دارند تا به چنین خودآگاهی‌­ای برسند نه پیرنگ داستان! شخصیت‌­ها در ساحت مقدس خانواده کنار هم قرار می­‌گیرند. چه مادری که فرزندان را رها کرده و سفر را ایده شناخت جهان می­‌داند و چه پدری حساس و پراحساس که دلش تنها به کانون کوچک و ثابت خانواده آرام می‌­گیرد. ایده در هریک از این شخصیت‌­ها تسا، پدر، مادر، زویی، کال و آدام حیات می‌­یابد، به مسیر خود ادامه می­‌دهد و حتی به ایده دیگر یا والاتر تبدیل می‌­شود.

جنی دانهام به خوبی نشان داده از مرز سوال «او کیست» گذر کرده، شخصیت را به کنش در مقابل جهان اطرافش واداشته و بر اساس آگاهی جدید و نسبی به برهم‌­کنش با دیگر شخصیت­‌ها که همین گونه پرداخت شده­‌اند؛ می­‌رساند. او نه خالق داستان و نه پرداخت­گر یک ایده برحق است. او تنها خالق شخصیت­‌هایی است که هریک خودسرانه راه خویش را پیش می­‌گیرند.
بخوبی توانسته فاصله خود- مولف را با شخصیت‌­ها حفظ کند. به طوری که هرگاه خواننده مطمئن می­‌شود نویسنده پشت ایده و سخن شخصیتی قرار دارد بلافاصله با برهم­کنش شخصیت­‌ها، نویسنده را پشت آن دیگری می‌­یابد. کار به جایی می­‌رسد که نویسنده را کنار می­‌گذارد و باور می­‌کند این شخصیت­‌های مستقل و خودآگاه داستانند که خود تصمیم می­‌گیرند و سخن می­‌گویند و کاری می‌­کنند.

نویسنده نه در پی کشف حقیقتی بیرونی است و نه در تلاش برای پیش بردن داستان بر مسیر یک ایده مرکزگرا و فلسفی قطعی. او تنها دست به انتخاب سازمایه­‌های بیرونی می­‌زند تا بتواند به درون تک­‌تک شخصیت‌­ها نفوذ کرده و آن‌ها را مصمم به کنش گرداند. چنین شخصیت­‌های مستقلی هستند که خود-آگاه در برابر جهان و هر موقعیت بیرونی موضع گرفته و طبق بینش خود وارد عمل می­‌شوند. این بزرگ‌ترین رسالت رمان است. حرکت از دنیای بیرونی به ذهنیات. این رمان بخوبی توانسته مصداق تعریف واقعی رمان باشد. رمانی به واقعیت نزدیک‌تر است که تثبیت کننده وحدت باشد یعنی بتواند با عوامل بیرونی و عناصر مادی، ذهنیات را شکل بدهد. مرگ به عنوان واسطه وحدت جسم و ذهن توانسته این دو را در یک راستا قرار بدهد. راستای فروپاشی و نابودی.

آنچه در روایت و ساختار داستان مورد توجه نویسنده بوده در محتوای رمان هم موج می­‌زند. رویارویی با مرگ به اشکال مختلف نه تنها تسا و خانواده او را درگیر کرده، بلکه دیگران را نیز در بر می­‌گیرد و انتخاب زویی با بارداری ناخواسته و آدام با مادری بیمار و ناتوان تنها یک انتخاب دراماتیک و جذاب نیست. این هم­خوانی ساختار و محتوا از امتیازات این رمان است.

در این رمان هرچند شما زندگی­نامه تسا را می­‌خوانید ولی با هر سطر آن به دنیای ماجراهای این دختر هم قدم می­‌گذارید و همراه او شاهد فروپاشی جسمی و تکامل روحی او و دیگران قرار می­‌گیرید و بالاخره خواهید دید تسا بجای یک شخصیت بیمار منحصر به فرد رو به مرگ و شاید درمانده به یک شخصیت منحصر به فرد بیمار تاثیرگذار تبدیل می­‌گردد.

اینها حاصل طراحی دقیق شخصیت­‌هاست بر اساس شیوه حیات ایده در شخصیت و همچنین طراحی حساب­‌شده ارتباطات و مواجهه‌­ها. این اولین رمان جنی دانهام است و با اقبال بسیار از سمت خوانندگان مواجه شده است. اولین بار نیکلای میخائیلفسکی داستایوفسکی را یک استعداد بی­رحم نامید. امروز من جنی دانهام را با افتخار در باشگاه نویسندگان بی­رحم فرا می‌خوانم. چراکه توانسته چهره عریان و زمخت مرگ را چنان نزدیک و پیش چشم بیاورد که چاره‌­ای بجز سرشت‌­نمایی شخصیت­‌ها برایشان باقی نگذارد. دوست دارم او باز هم بی­رحمانه شخصیت بپردازد و داستان بسازد.

این کتاب با ترجمه محمود قلی­پور در 333 صفحه از سوی نشر کتاب خزه منتشر شده است. 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها