سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹
​رمز جاودانگی سخن سعدی

حسن ذوالفقاری مدرس دانشگاه تربیت مدرس تهران، در یادداشتی به دلایل ماندگاری شعر سعدی در میان ایرانیان پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-حسن ذوالفقاری: سعدی را همه می‌خوانند، می­‌خوانده‌­اند، از پیر و جوان. هفتصدسال است که می‌خوانند. به آواز هم می‌­خوانند. در آنسوی مرزها هم می‌خوانند. در زمان خودش هم ملاحان چین می‌خوانده‌اند. پدران و پدربزرگ‌ها هم فارسی را در مکتب‌خانه‌ها با سعدی آموخته‌­اند. سعدی طراز زبان فارسی و میزان شعر و ادب است. همواره میان مردم بوده و با مردم زیسته. سعدی نمرده است. مرده آن است که نامش به نکویی نبرند. سعدی را در شرق و غرب عالم می­‌شناسند و ده‌­ها ترجمه از آثارش باقی است. سعدی جاودان است تا زبان فارسی ماندگار است. ماندگاری این دو به هم وابسته و ما نه تنها به هر دو دلبسته­‌ایم بلکه در دنیای امروز با توجه به تغییر سبک زندگی سخت به کلام سعدی نیازمندیم. به نصایح شیرین و پدرانه او، به غزل‌های عاشقانه و پر از احساس او، به داستان­‌های پر از اخلاق و رمز و راز او برای زیستن و بودن نیاز داریم. سعدی ماندگار و جاودانه برای نسل امروز و فرداست. اما رمز و راز جادوانگی و جاودانگی کلام سحرانگیز سعدی چیست که امروز هم تازه است و فرزندانمان بدان محتاج‌­اند.

یکی از دلایل ماندگاری کلام سعدی برای نسل امروز و فردا تازگی کلام و مثل‌­وارگی آن است. شايد سعدي در ميان پارسی‌گويان تنها كسی باشد كه از تمثيل و مثل بيش از همه بهره گرفته باشد. سعدی با جادوی کلام خود و آمیختن نوش‌داروی تعلیم با حکمت­‌های تجربی و زندگی مردم و دقایق آن توانسته در قلب مردم جای گیرد. سعدی علاوه بر استفاده از مثل‌های رايج در آثارش، بسياری از اشعار وی به دليل انطباق با شرايط مثل و ويژگی‌های آن، ضرب‌المثل شده‌اند.
آن‌چه نپايد دلبستگی را نشايد(سعدي؛ گلستان: 54)
جهان ديده بسيار گويددروغ (گلستان، 56)

در اين زمينه حتی بسياري از مسائل پيچيده و دقيق فكری به مدد ذوق لطيف و ساده‌پسند سعدی به صورتی محسوس در پيش چشم تجسم می‌بايد؛ از آن جمله است تمثيل معروف او در مورد بنی‌آدم. سعدی بيش از همه خود را به مردم نزديك كرده است. دليل شهرت اشعار سعدی و مثل‌گونگی اشعار وی نيز همين دقيقه است. گلستان همواره از مردمی‌ترين متون ادب فارسی بوده و هيچ كتابی به انداز­ه­ گلستان در ميان تود­ه­ مردم جايگاه نداشته است؛ زيرا سعدی به آنچه در زندگی مردم اتفاق می‌افتاده توجه داشته و از آن الهام می ­گرفته است. جز لحن سخن و سادگی ذاتی و شيرينی و طراوت محتوا و مضامين و زبان گلستان اصولا سعدی برای نزديكی كلام خود به ذهن و زبان و فهم مردم از تمثيل و مثل بهره می‌جويد.

آب و‌ آتش خلاف يکديگرند(سعدی؛ کليات: 524)  
آري شترِ مست کشد بارِ گران را(سعدی؛ کليات: 417)
نيايد باز تير رفته از شست(سعدی؛ کليات: 328)
نيايد ز گرگ چوپانی(سعدی؛ کليات: 17)
هرکه نقش خويش مي‌بيند در آب      برزگر باران و گازر آفتاب(سعدی)
هرگز نرود ز زعفران زردی(سعدی؛ کليات: 568)

سعدی علاوه بر استفاده از مثل‌های رايج در آثارش، بسياری از اشعار وی به دليل انطباق با شرايط مثل و ويژگی‌های آن، و شهرت و رواج ضرب‌المثل شده‌اند که قبل از وی رواج نداشته است: برای نمونه:
آب کز سر گذشت در جيحون 
چه بدستي چه نيزه‌ای چه هزار(سعدی؛ کليات: 798)
آتش سوزان نکند با سپند           آن‌چه کند دود دل مستمند(سعدی؛ کليات: 26)
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی    آدمی را نزد خود نگذاشتی(سعدی)
گربه‌ مسکين اگر پر داشتی       تخم گنجشک از زمين برداشتی(سعدی)
اين ره که تو می‌روی به ترکستان است(سعدی؛ گلستان: 88)
نه هر چه به قامت مهتر به قيمت بهتر (گلستان،59)

نسبت مثل‌شدگی ابیات مشهور سعدی یکسان نیست؛ برخی بسیار شهرت یافته‌­اند؛ مثل:
لذت انگور زن بيوه داند نه خداوند ميوه(سعدی:182،)
 لقمان را گفتند: «ادب از که آموختی؟» گفت: «از بی‌ادبان»(سعدی؛گلستان:95)
 نه ديدار عرب نه شير شتر(سعدی؛ کليات: 827)
نيش عقرب نه از ره کين است  اقتضای طبيعتش اين است(سعدی)
رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر ضمير(سعدی؛ کليات: 524)
مثل شدن اين اشعار به رواج آن در ميان مردم بستگی دارد كه اغلب تحصيل‌كردگان و اهل ادب از آن­‌ها بهره می‌جويند و نمی‌توان آن­‌ها را ضرب‌المثل دانست؛ مثل:
مگسی کجا تواند که بيفکند عقابی؟(سعدی؛ کليات: 562)
ديدار می‌نمايی و پرهيز می‌کنی 
بازار خويش و آتش ما تيز می‌کنی(سعدی؛ کليات: 600)

ایجاز مهم‌­ترین ویژگی کلام سعدی نیز است که باعث شده کلامش بر سر زبان‌ها بیفتد:
تا رنج تحمل نکنی گنج نبينی(سعدی؛ کليات: 482)
ز بهرِ نهادن چه سنگ و چه زر(سعدی؛ بوستان: 77)
کوتاه خرد‌مند به از نادان بلند(سعدی؛ گلستان: 59)
کور بهتر که آفتاب سياه(سعدی؛ گلستان: 63)
کور نداند که چه بيند بصير(سعدی؛ کليات: 522)
کوشش بي‌فايده‌است وسمه بر ابروی کور(سعدی؛ گلستان: 120)
داشتن زمينه­ حکمت ­آميز و اندرزگونگی سخنان سعدی باعث می‌شود مردم از آن به عنوان حجت و دليل انجام يا عدم انجام کاری استفاده کنند.
با آن‌که خصومت نتوان کرد بساز(سعدی؛ کليات: 844)
با آن‌که درِ صلح زند جنگ مجوی(سعدی؛ گلستان: 172)
اين دغل دوستان که می‌بينی
مگسانند دور(گرد)شيرينی(سعدی؛ کليات: 739)
قدر عافيت کسی داند که به مصيبتی گرفتار آيد(سعدی؛گلستان: 65)

کلام سعدی ساده است و با یک‌بار خواندن مقصود و معنا درک می‌­شود:
درويش هرکجا که شب آيد سرای اوست(سعدی؛ کليات: 787)
اگر بيني که نابينا و چاه است
اگر خاموش بنشينی گناه است(سعدی: گلستان: 83)
يار شاطرباش(باشم)،نه بارِ خاطر(سعدی؛ گلستان: 87)
ياری که تحمل نکند، يار نباشد(سعدی؛ کليات: 407)
يا مکن با پيلبانان دوستی
يا بنا(طلب)کن خانه‌ای در خورد پيل(سعدی؛ گلستان: 184)

عبارت‌های سعدی در گلستان موزون است و با عمق اندیشه در بن جان می­‌نشیند:
دشمن چه زند چو مهربان باشد دوست             مفعول مفاعلن مفاعيلن فاع 
در عنفوان جوانی چنان كه افتد و دانی مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
سخن سعدی تمام حاصل تجربیات و سفرها و دیده­‌ها و شنیده‌­های اوست. ازاین رو محسوس و برای مردم پذیرفتی است:
با سيه‌دل چه سود گفتن(خواندن) وعظ
نرود ميخ آهنين در سنگ(سعدی؛ گلستان: 93)
تهی پای رفتن به از کفش تنگ(سعدی؛ بوستان: 163)
زنند جامه‌ ناپاک گازران بر سنگ(سعدی؛ گلستان: 70)

جملات حکیمانه سعدی، کليت و شمول دارد و به همین دليل داشتن جنبه­ عام و انسانی، مشهور می‌‌شود:
بسیار سفر باید تا پخته‌شود خامی(سعدی؛ کليات: 634)
بعد از سياهی رنگ نيست(سعدی؛ کليات: 455)
به جز کشته‌ خويشتن ندروی(سعدی؛ گلستان: 154)
هرکه را زر در ترازوست زور در بازوست(سعدی؛ گلستان: 146)
هر‌که را صبر نيست حکمت نيست(سعدی؛ گلستان: 109)
هرکه را عقل نيست دولت نيست(سعدی)
هرکه زر ديد، سر فرود آورد(سعدی؛ کليات: 101)
هرکه سخن نسنجد، از جوابش برنجد(سعدی؛ گلستان: 186)

اشعار و جملات موجز سعدی انعکاس انديشه و آيينه­ و روش زندگی است که یا بیانگر عقاید او بازتاب اجتماع آن دوران است یا نشانگر عقاید و آداب عصر او.
تفاوت کند هرگز آب زلال        گرش کوزه زرين بود يا سفال(سعدی؛ بوستان: 120)
هميشه به نرمی تو تن در مده     به‌موقع برافکن بر ابرو گره(سعدی)
آتش از خانه‌ همسايه‌ درويش مخواه(سعدی؛ گلستان: 182)
زبان سعدی بی‌تکلف، ساده و صميمی است. زبان طبيعی مردم است. با تمام ظرافت‌ها و سادگی و شيرينی آن. این خصیصه، امتیاز اصلی کلام سعدی نسبت به دیگر گویندگان پارسی است:
سخن‌چين بدبخت هيزم‌کش است(سعدی؛ بوستان: 157 و گلستان172)
قناعت توانگر کند مرد
خبر کن حريص جهان‌گرد را(سعدی؛ بوستان: 137)
گر آب چاه نصرانی نه پاک است
جهود مرده می‌شويم چه باک است(سعدی؛ گلستان: 116)
دشنام مده به مادر من
گر مادر خويش دوست داری(سعدی؛ کليات: 834)
مسکين خر اگرچه بی‌تميز است
چون بار همی بَرَد عزيز است(سعدی؛ گلستان: 74)
مورچگان را چو بُوَد اتّفاق
شير ژيان را بدرانند پوست(سعدي؛ گلستان: 124)
موش‌کور نخواهد که آفتاب برآيد(سعدي؛ کليات: 462)
 
منابع
سعدی، مشرف‌الدين، گلستان، به تصحيح غلامحسين يوسفی، تهران، خوارزمی، 1381.
سعدی، مصلح‌الدين، كليات سعدی، به اهتمام مظاهر مصفا، تهران، روزنه، 1383
سعدی، مصلح‌الدين، بوستان، به تصحيح دكتر غلامحسين يوسفی، تهران، خوارزمی، 1381 .
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها