سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۲
روایت یک روز سرد پاییزی

عادله خلیفی، در روزهای کرونایی مطالعه کتاب «گنجشک که بال و پر داشت!» نوشته محمدهادی محمدی را به کودکان پیشنهاد داده و در یادداشتی به آن پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-عادله خلیفی: کتاب «گنجشک که بال و پر داشت!» روایت یک روز سرد پاییزی با واژه‌هایی آهنگین به شعر است. ابر است و باران و گنجشکی که به فکر نان برای جوجه‌اش جیکو است. گنجشک درِ این خانه و آن خانه را می‌زند: «تق و تق و تق/ هی در می‌زد/ باز کن درُ ای خانوم! تا بخورم من بادوم!/ گنجشک جیک و جیک می‌کرد...» و ناودان، چیک و چیک! گنجشک از پشت پنجره، بی بی خانوم را می‌بیند که پایِ دار قالی است و سماورش قل و قل می‌کند و خوراک‌اش روی بار است.

این طرف 
پنجره، یک خانه‌ گرم است در تصویر و آن‌طرف پنجره، گنجشکی که زیر باران مانده. تا این‌که گنجشک دری را می‌بیند که باز است و توی خانه، یک کلاه سیاه. گنجشک که سردش است، به زیر کلاه می‌رود و کمی می‌خوابد و توی خواب‌اش، انجیر و نان و هلو برای جیکو، جوجه‌اش می‌بیند. گربه‌ای از راه می‌رسد: «گام و گام و گام!/ در پی شام/... دام و دام و دام/ نیست جایی شام؟» گربه به کلاه می‌رسد و گنجشک: «وای خونه‌ام خراب شد/ دل‌ام ریخت و کباب شد!» گربه می‌پرسد زیر کلاه چه کسی است: «کی هستی تو، زیر کلاه؟/... آهای عمو. آدمی یا آهو/مرغابی یا که لولو؟» 

گنجشک فکر می‌کند. اگر بگوید مرغ است، خوراک شکم گربه می‌شود. پس می‌گوید: «من‌ام من‌ام گرگ ناقلا!/ گربه می‌خورم با خرگوش
/ دوتا دوتا موش‌ام روش!» ترس به جان گربه می‌افتد و ناله و التماس می‌کند و تا گرگ او را نخورد: «ببخش مرا گرگ بلا!/ این بنده‌ پر از گناه!: التماس گربه، گنجشک را شجاع‌تر کرد: «ای گربه‌ هراسان/ من هستم گرگ توفان/ به یک نگاه تو را می‌برم!/ به یک نگاه تو رو می‌خورم!» گربه فرار می‌کند و گنجشک از زیر کلاه بیرون می‌آید.

 

قوقولی قوقوی خروس، خبر از صبح می‌دهد. گنجشک دوباره در کوچه به دنبال غذا می‌پرد و می‌پرد. بی‌بی خانوم را می‌بیند که پای تنور کلوچه می‌پزد. بی‌بی از دیدن گنجشک می‌خندد و به او کلوچه می‌دهد. گنجشک پر می‌زند و به هوا می‌رود تا برسد به جیکو، جوجه‌اش: «گنجشک رسید به لونه/ نوک به نوک دردونه!/ جیکو می‌خوردش دونه/ خوبی برات بمونه!»

کتاب «گنجشک که بال و پر داشت!» پیش از این، در قالب کارت‌های قصه‌گویی، کامی شی بای، منتشر شده است و اکنون در قالب کتابی مستقل. این کتاب از مسئله و و راه‌حل می‌گوید. گنجشک کوچک و گرسنه‌ این داستان زیبا، مغلوب سرما و گرسنگی نمی‌شود و برای رهایی از دست گربه، می‌اندیشد و راه‌حل پیدا می‌کند. این کتاب تصویری زیبا با پنهان کردن گنجشک زیر کلاه سیاه و نشان دادن‌اش با خط‌چین‌های سفید، هم حس‌های گربه را از بیرون کلاه به ما نشان می‌دهد و هم حس‌های گنجشک را از درون آن. 

این روایت آهنگین و زیبا را برای کودکان و با همراهی آن‌ها بخوانید. هر دو صفحه را با هم نشان‌شان دهید. رد پای گنجشک را با خط‌چین‌ها دنبال کنید. با آسترهای بدرقه، کتاب را برای کودکان آغاز کنید و از آن‌ها بخواهید که داستان را حدس بزنند. هر بخش این داستان آهنگین، معمایی است که کودکان با حدس‌های‌شان می‌توانند آن را پیش ببرند.

کتاب «گنجشک که بال و پر داشت!» نوشته محمدهادی محمدی است و با تصویرگری حسن عامه‌کن از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (تاک) برای کودکان 5 تا 9 منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها