یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۳
​آغاز یک هیاهو برای شالوده‌شکنی نهاد کتاب

صالح زمانی(جامعه‌شناس) در تحلیل کوتاه خود درباره تاسیس کتابخانه‌ در قلب مراکز تجاری این تلاش‌ها را مایه خوشحالی نمی‌داند چراکه اعتقاد دارد چنین حرکت‌هایی تلاش برای کارناوالیزه‌سازی کتابخانه‌ها است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) ـ صالح زمانی؛ جامعه‌شناس و سردبیر نشریه آی‌بولتن:

پرده اول: نوروز در تهران
تعطیلات عید نوروز فرصت مناسبی برای گشت‌وگذارهای مختلفی است که معمولا همه ما به آن‌ها عادت داریم. امسال بنابر همین سنت و به دلیل استقرار در تهران فرصت مناسبی دست داد تا کمی بیش از گذشته به تهرانگردی بپردازم. آن چه در این نوشته محل بحث قرار خواهد گرفت مربوط به بازدید از یکی از بزرگترین مراکز خرید تهران واقع در غربی‌ترین نقطه شهر داشتم. یک مرکز بزرگ تجاری فراتر از انتظار که توانسته است در هفته‌های گذشته بسیاری را به سمت خود جذب کند.

یکی از پربازدیدترین بخش‌های این مرکز مربوط به فضایی موسوم به «کتابخانه جندی‌شاپور» یا «باغ کتاب ایران‌مال» در مجموعه «ایران مال» است که در مساحتی بیش از سه هزار متر طراحی و اجرا شده است. فارغ از جذابیت‌های بصری و مهندسی برای بازدید کنندگان این مجموعه می‌توانیم از جهات دیگری به این مکان توجه کنیم.
 
پرده دوم: فهم فلسفی از خنده و کارناوال
 میکائیل باختین فیلسوف ادبی و شناخته شده روسی و از منتقدین رژیم استالین مفهومی دارد با عنوان «کارناوال [Carnival]» که آن را برای شرح سبکی از داستان‌نویسی داستایوسکی به کار برده است. اگرچه ریشه این مفهوم به فهم ادبی باختین بازمی‌گردد اما بیشترین بهره‌برداری از این مفهوم نصیب جامعه‌شناسان نئومارکسیست و برخی نشانه‌شناس‌های معاصر شده است. اما کارناوال چیست؟

کارناوال انبوهه، توده و یا یک جمع از همه گروه‌ها و طبقاتی بوده است که در یک جامعه در کنار هم می‌زیسته‌اند. کارناوال که تبار تاریخی‌اش به قرون وسطی باز می‌گردد عمدتا به‌عنوان یک نمایش مجلل، مطایبه‌آمیز، خنده‌دار، مفرح و تمسخرآمیز شناخته می‌شود. کارناوال امری غیررسمی، همراه با خنده، فضایی برای رها شدن از زندگی روزمره، فرصتی برای سرپیچی از نظم اجتماعی و نوعی واکنش به اجبارهای مذهبی کلیسا به شمار می‌رفته است. باختین در عین حال به مفهوم «خنده» نیز توجه می‌کند. خنده‌هایی از سر لذت‌جویی، سرمستی و دیوانگی، دهن‌کجی، واپس‌گرایی، رهایی، تمسخر و بلاهت که همگی در ژانر کارناوال به حساب می‌آیند. خنده صرفا یک واکنش جسمی محسوب نمی‌شود بلکه منافذی برای خروج آشفتگی‌ها و فشارهایی است که قهرمان داستان آن‌را درون خود تحمل می‌کند. کارناوالیست‌ها هم در آن لحظه و به‌طور موقت در نقش قهرمانان داستان قرار می‌گیرند. بنابراین کارناوال و خنده با هم عجین هستند و فهم فلسفه خنده در کارناوال‌های قرون وسطی تنها راه فهم کارناوال است.

پرده سوم: نهادینه‌سازی کتاب
در کشور ما متاسفانه آنچه کم می‌شنویم صحبت از «نهاد کتاب» و آنچه بیش از معمول می‌شنویم صحبت از «کتاب» است. اما نهاد کتاب چیست؟ نهاد کتاب به مجموعه ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی پیرامون سوژه‌ای فرهنگی به نام کتاب مربوط می‌شود. این تعریف شاید به شدت محافظه‌کارانه باشد، اما برای فهم مساله ما کفایت می‌کند. مساله این است که نهاد کتاب همچون دین، خانواده، دولت، مدرسه و دانشگاه از وجاهت و شناسایی کافی در جامعه ایرانی برخوردار نیست. نه جامعه شناسان در سال‌های گذشته به مرزبندی‌ها و فربه‌سازی آن کمکی کرده‌اند و نه کتابداران مجالی برای پرداختن به آن داشته‌اند. نهاد بودگی کتاب صرفا به معنای وضعیت و چالش‌های انتشار، تیراژ، فروش/خرید و مستندسازی کتاب نیست بلکه به این معناست که باید کتاب را به‌عنوان یک ابژه فرهنگی و ارزشمند و هویت‌ساز به منظور توسعه یک کشور قلمداد کنیم. در این صورت کتاب به یک هویت و آبرو و منزلت اجتماعی برای یک جامعه مبدل می‌شود و نه ابزاری برای تفنن، شادی و خنده. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد این نهاد نه معارضی دارد و نه مدافعی و تنها در انزوای جامعه ایرانی به زیست خود مشغول است.

پرده چهارم: سوتفاهمی به نام کتابخانه جندی شاپور
فضای موسوم به کتابخانه «جندی‌شاپور» با طراحی خیره‌ کننده و البته مبهم و سردرگم از درهم آمیختن نسبتاً ناخوشایند معماری گوتیک و ایرانی در قلب مجموعه تجاری «ایران مال» قرار دارد. مجموعه‌ای که بیش از هر چیز آن‌را به یک کارناوال مبدل ساخته است. کتابخانه‌ای که همه چیز در آن عیان است جز فهم نهادی از یک ابژه فرهنگی. از کتاب‌های تل‌انبار شده بدون سازماندهی و رده‌بندی (از اصول کتابداری) و فقدان ورودی‌های مرسوم و سایر استانداردهای کتابخانه‌ای تا ژست‌های اینستاگرامی پرسه‌زنان و تکیه دادن بر صندلی‌هایی به رنگ‌های ویکتوریایی و دست‌های گره کرده زیر چانه و تامل بر کتاب‌های نامربوط و نا‌آشنا که بگذریم، آرام‌آرام می‌فهمیم که در یک کارناوال قرار داریم و نه در یک فضای کتابخانه‌ای. این آغاز یک هیاهو برای شالوده‌شکنی نهاد کتاب در ایران است. مجری این پروژه، تجارتخانه‌ها و وابستگان طبقات خاصی از جامعه هستند که صاحبان اصلی ثروت و قدرت به شمار می‌آیند.

در عصر قرون وسطی این نقش را فئودال‌ها بازی می‌کردند و در عصر حاضر این وظیفه بر عهده کارگزاران بورژوازی است. خیال می‌کنیم که در محوطه یک کتابخانه قدم می‌زنیم؛ درحالیکه به استثمار بازار درآمدیم. این کارناوال هدفش، از رسمیت انداختن نهاد کتاب است و این نهاد را به خنده‌های عوامانه قرون وسطایی تبدیل می‌کند.

خنده‌هایی برای مد، برای رهایی، برای سرمستی و لذت‌جویی و گاهی هم برای هیچ و در نهایت تزریق نوعی آگاهی کاذب و توهّم اینکه «ما (ایرانیان) کتاب می‌خوانیم!» و احتمالا برخی هم در این میان دچار «حال خوش خواندن» می‌شوند. نگارنده نه در پی مفصل‌‌بندی این نمایش سرمایه‌دارانه به اندیشه‌های راست‌گرایانه (نئولیبرالیسم) است و نه در پی دفاع چپ‌گرایانه از نهاد کتاب بلکه از فقدان فهم بومی از ابژه‌های فرهنگی نگران است. در کشوری که میراث‌دار اندیشمندان حکمت و فلسفه بوده است، بسی رنج‌آور است که شاهد این سبک از دکوراسیون فرهنگی و به تعبیر متفکران مکتب فرانکفورت، صنعت‌گران فرهنگی باشیم.

پرده آخر: کالایی شدن کتاب
با این حساب، امروز نباید از حجم استقبال عمومی به فضایی موسوم به چنین کتابخانه‌هایی در قلب مراکز تجاری به وجد آمد بلکه باید آن‌را تلاش برای کارناوالیزه‌سازی کتابخانه‌ها به شمار آورد. این پروژه‌ها نه تنها به انباشت سرمایه فرهنگی منجر نمی‌شود بلکه به تقویت صنعت فرهنگ و به انزوا کشاندن آگاهی‌بخشی می‌انجامد. فریب عمومی از طریق ایجاد بازارهای شبه رقابتی و سلطه طبقاتی خاص بر منابع عمومی تنها غایت سازندگان این پروژه‌ها و احیاناً تلقّی ایشان از پیوست‌ فرهنگی و کتاب و کتابخانه هم صرفا نمایشی برای مصرف هر چه بیشتر و پرتاب‌سازی نهاد کتاب به قلب کارناوال‌هاست.

کارناوال کانون بلاهت و لذت‌های زودگذر است. در این کارناوال همه حضور دارند جز کتابخوان‌ها(خدمت‌گیر کتابخانه) و کتابداران(حرفه‌مندان کتابخانه). در این کارناوال حقیرترین سوژه، کتاب است و کتاب از ابژه اطلاع‌رسانی و هویت‌ساز به کالایی برای مصرف و توجیه سرمایه‌داری مبدل خواهد شد. ارزش اجتماعی کتاب به فهم فرهنگی آن است و نه قیمتی که بازار و نمایش‌های تجاری برای آن ایفا می‌کنند. این شی‌شدگی، پایان واقعیت و حقیقت کتاب وکتابخانه‌هاست و مقاومتی در برابر تداوم و توجیه یک محصول فرهنگی.
 
والتر بنیامین، فیلسوف معروف ضد سرمایه‌داری قرن بیستم و از چهره‌های مکتب فرانکفورت، در اثر کوتاه خود با عنوان «خیابان یک طرفه» به ادعای پرسه زن‌هایی از یک گالری عکس اشاره می‌کند که در پایان بازدید، مخاطبین این گالری همراه با یک ناامیدی پنهان ادعا می‌کنند که صرفا توانستند تصاویر را ببنند و شوربختانه از فهم آن‌ها عاجر ماندند. این داستانِ به قهقرا رفتن نهاد کتاب در عصر ماست.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۵:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۸
    بابا دست از این چپ بازی هاتون بردارید. کشتید مارو
  • ۱۵:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۸
    خیلی تحلیل زیبا، دقیق و موشکافانه ای از این کتابخانه تجاری یا همان بهتر کارناوال صنعت فرهنگ ارائه کردید. واقعا در چنین فضایی انسان بیشتر مبهوت معماری و دکوراسیون و این جور مسائل می شود تا بخواهد واقعا کتاب مطالعه کند و لذت درک و فهم کتاب را بچشد.
  • صدف ۱۵:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۸
    با سلام متن با ارجاعات تقریبا مبهمی همراه است. اما من را به عنوان یک کتابخانه قدر ترغیب کرد که سری به این کتابخانه بزنم که البته به نظر می رسد کتابفروشی باشد تا کتابخانه و در بسیاری از مراکز بزرگ خرید این کتابفروشی ها هستند و من شخصا از بودنشان خرسندم چرا که دسترسی به کتاب های مورد علاقه و نیازمان را تسهیل می کنند و تجربه ی حضور من در این کتابفروشی هایی که در مراکزی مانند کوروش بوستان، گلدیس و موارد مشابه وجود دارد کارناوالی شدن کتاب را تایید نمی کند چون به زعم بنده به ندرت پیش می آید کسی برای تفنن و سرگرمی و خنده و .. و.. به کتابفروشی ها بیاید و غالبأ افراد کتابخوانی را در این مکان ها دیده ام که دنبال علاقمندی های حاص خود بوده اند و باید اعتراف کنم در زمینه ی موضوعات مختلف هم از کتابفروشان و هم مراجعان این مراکز آموخته ام و در دل یک مرکز بزرگی که هم سینما دارد هم کالاهای مصرفی و هم خدمات رستورانی و ... وجود یک کتابفروشی هم نه تنها فی نفسه نمی تواند مورد ایراد باشد که از نظر منِ کتابخوان عیش مدام است . با این وجود باید کتابفروشی ایران مال را هم ببینم شاید نمایش خاصی در آن این دوست فرهیخته را برانگیخته نموده است.
  • کمالی ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۹
    شاید هیچ وقت فکر نمی کردم که از آن بنای باشکوه چنین تحلیل انتقادی با شکوهتری استخراج شود. دست مریزاد
    • علی از لاهیجان ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۱
      کاملاً موافقم . بزن قدّش .
  • علی از لاهیجان ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۱
    درست است . مشکل کتاب فراتر از این کارهای ظاهری است .
  • احمدی میرقائد ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۷
    تحلیل بسیار دلنشین و زیبائی ارائه گردید که بسیار انتقاد آمیز و شکوه گرانه جلوه می داد به نظرم و اینگونه انتقادات باید باشد ولی نه به گونه ای برنده و تیز که تفکرات ایجاد چنین محیطهایی تجاری- فرهنگی را در نطفه خفه نماید و بکشد؛ بهتر است روی دیگر سکه را هم ببینیم که این عملکرد را میتوان به مثابه ی کالبد بیرق شده کتاب تلقی کرد که فریاد می زند به من توجه نمیشود، البته فراموش نکنیم در این فضای فرهنگی - تجاری آن چیزی که خیل عظیمی از کتابداران و کتابدوستان و دوستان کتاب را به دیدن این مجموعه ی نوپا دعوت میکند کتاب است و این خود به نوعی جذابیت و فرهنگ کتابدوستی را تداعی می نماید و از این بابت کار بسیار شایسته و قابل تقدیری انجام گرفته است. به نظرم این انتقاد و تحلیل خوب است ولی نباید خیلی تند و گزنده باشد تا اندک افرادی که در چنین جاهای تجاری به گونه ای کتاب را دوست داشته اند و در این مجموعه فضایی به آن اختصاص داده اند را از خودمان برنجانیم و کاری نکنیم که بطور کلی این کار زیبا را طرد و رد کنیم. ممنونم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها