ايبنا نوجوان: «سرمايي كه از صبح زود به تنم دويده است، نفس كشيدن را هم برايم مشكل كرده است. كت بزرگي پوشيده‌ام. كتاب و دفترم را در جيب‌هاي بزرگش گذاشته‌ام و با دست‌هايم، تعادلم را روي يخ يكپارچه‌اي كه تمام كوچه را گرفته است، حفظ مي‌كنم. هر وقت ياد حرف‌هاي ننه مي‌افتم، خود به خود احساس گرما مي‌كنم، او موقع كوتاه كردن آستين كت كه اول مال مراد عمويم بود، گفته بود، اين، هم كت است، هم پالتو. فقط مواظب باش پاره نشود تا از زمستان دربيايي. بعد هم خدا كريم است.
هر وقت اين حرف‌هاي ننه يادم مي‌آيد، هم سرما از يادم مي‌رود، هم گرسنگي. پيراهن و جليقه‌اي كه زير كت پوشيده ام بد نيست، شلواري هم كه پايم است، مثل لوله‌ي حلبي يخ‌زده به پايم چسبيده است، ولي اصلا پارگي ندارد. اما امان از اين كفش لعنتي با زيره‌ي صافش كه در اين چند روزه‌ي يخبندان، حسابي حالم را گرفته است! به‌خصوص امروز كه هم مدرسه‌ام دير شده و هم نمي‌توانم تند راه بروم. براي آن‌كه سر نخورم اول جلوي پايم را خوب نگاه مي‌كنم، بعد هرجا كه يخ صاف نيست پا مي‌گذارم.
نگاهي به دست‌هاي يخ‌زده‌ام مي‌اندازم. كف آن‌ها قرمز شده و پشتشان هم ترك‌هاي كوچكي برداشته است. هر دو دستم را جلوي دهانم مي‌گيرم و «ها» مي‌كنم، اما هيچ تأثيري ندارد. اگر كمي‌ديرتر برسم زنگ اول مي‌خورد و بعد هم خدا مي‌داند آقاي مدير كه معلم‌مان هم هست ...»
بخش آغازين داستان «طاق نصرت» را از كتاب «كنار جاده‌ي خاكي» برايتان نقل كرديم تا با قلم نويسنده‌ي آن و فضاي داستان آشنا شويد. اين داستان، همان‌طور كه متوجه شديد، موضوعي اجتماعي دارد و به توصيف رفتار اهالي روستايي مي‌پردازد كه قهرمان قصه‌ي ما در آن زندگي مي‌كند.
«كنار جاده‌ي خاكي» مجموعه‌اي از چهار داستان نوجوانانه است كه با نام‌هاي «طاق نصرت»، «بوي نان»، «پايان زنگ آخر»، «كنار جاده‌ي خاكي» كنار هم نشسته‌‌اند.
اين كتاب كه سال 1388 از سوي نشر عروج منتشر شده، به مرحله‌ي نهايي دهمين دوره‌ي جايزه‌ي شهيد حبيب غني‌پور راه يافته است.
اين كتاب 51 صفحه‌اي، 800 تومان قيمت دارد.
سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۹
«كنار جاده‌ي خاكي» عنوان مجموعه داستاني است كه به قلم محمدعلي گوديني براي نوجوانان نوشته شده است. اين كتاب به مرحله‌ي نهايي دهمين جشنواره‌ي ادبي شهيد غني‌پور راه يافت.
نظر شما