سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۸
تفسیر ابن عاشور در بوته نقد؛ از ضرورت سواد علمی برای فهم تفسیر «التحریر» تا غلبه ادبیات در منهج

کارشناسان در نشست مجازی «تحلیل انتقادی تفسیر التحریر و التنویر ابن عاشور» با بیان اینکه تفسیر ابن عاشور بیشتر می‌تواند مورد توجه نخبگان و نه عامه مردم قرار گیرد، زیرا با زبان کاملاً علمی و اصطلاحی نوشته شده است، تصریح کردند: این مفسر، ادبیات را مرجع فهم قرآن قرار داده و همچنین در اِعمال عقل‌گرایی در تفسیر خود تلاش فراوانی کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) و به نقل از روابط عمومی نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم، معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اولین نمایشگاه مجازی قرآن کریم نشست مجازی «تحلیل انتقادی تفسیر التحریر و التنویر ابن عاشور» را شنبه، ۲۸ فروردین ساعت ۱۸ تا ۲۰ بعد از ظهر به زبان عربی برگزار کرد.
این وبینار تخصصی با مدیریت محمود واعظی، مشاور بین‌الملل معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با سخنرانی نجم‌الدین خلف‌الله، استاد دانشگاه سوسه و دانشگاه لوران فرانسه (تونسی‌الاصل و فرزند شیخ محمد مدانی، رهبر طریقت مدنیه تونس)، ابوالفضل خوش‌منش، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و حجت‌الاسلام والمسلمین محمد علی میرزایی، پژوهشگر علوم قرآنی و عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة انجام شد.
نجم‌الدین خلف‌الله، استاد تونسی دانشگاه لوران فرانسه در ابتدای این نشست به بررسی کلی کتاب تفسیر «التحریر والتنویر» متعلق به شیخ محمد طاهر ابن ‏عاشور (متولد سال ۱۲۹۶ قمرى / ۱۸۷۹ میلادى) مجتهد، ادیب و مفسر پرداخت و گفت که نام کامل این تفسیر «تحریر المعنی السدید و تنویر العقل الجدید» است.
نجم‌الدین خلف‌الله تصریح کرد: ابن عاشور ۱۰ مقدمه برای تفسیر خود آورده که در آن به شرح علم تفسیر، موضوع، منابع و مقاصد آن پرداخته و در هر مقدمه مفسر تلاش کرده است که اصول، روش و قواعد تفسیری خود را بیان کرده و بر مشروعیت آن به عنوان یک روش علمی و لزوم تداوم این مسیر تأکید کند.
وی افزود: تفسیر ابن عاشور در ۳۰ جزء و طی ۵۰ سال تألیف شده و هر سال مفسر در مطالب نگاشته خود تجدید نظر و آن را اصلاح کرده است.
وجه تسمیه تفسیر ابن عاشور
خلف‌الله اظهار کرد: در مورد اینکه چرا مفسر نام تفسیر خود را التحریر گذاشته باید گفت که این اصطلاح از ریشه حرّر ـ یُحرِّر گرفته شده و به معنای آزاد کردن سخن از هر اشتباه و شک و شبهه‌ای است.
او افزود: ابن عاشور تلاش داشته که کار مفسران قبلی را صرف نظر از اینکه مربوط به چه دوره‌ای باشند، اصلاح کند یا اگر جایی از کار آنها ابهامی داشته باشد، او در تفسیر خود به وضوح و شفاف بیان کند.
این استاد تونسی تصریح کرد: تحریر همچنین به معنای پاک کردن کلام از آن چیزی است که با منطق در تعارض است. یعنی ابن عاشور تلاش کرد تفسیر خود را از برخی روایات، داستان‌ها و حتی اسرائیلیات (روایات جعلی که محققان معتقدند غالباً توسط یهودیانِ مسلمان‌شده جعل شده‌اند)، پاک کند تا تفسیری دقیق و علمی باشد.
خلف‌الله گفت: تحریر همچنین به معنای ذکر دلیل و برهان برای منسجم بودن کلام قرآن و وجود نظم میان آیات و کلمات قرآنی است؛ یعنی ثابت می‌کند که آیات به آیه‌های قبل و بعد خود مرتبطند و همین قضیه درباره کلمات و حروف هم صدق می‌کند و با نظم خاصی در کنار هم قرار گرفته و علاوه بر آنکه از نظر وزن و آهنگ زیبایی خاص خود را دارد، در معنا هم نظم خاصی وجود دارد.
او افزود: ابن عاشور به دانش مقاصد الشریعة به عنوان جایگزینى مناسب براى دانش اصول اعتقاد داشت و همچنین معتقد بود علم واقعی علم دانشمندان قدیمی است و نه علم معاصرین، از همین رو تفاسیر مفسرّان معاصر مورد توجه او نبوده است.
استاد دانشگاه لوران فرانسه تأکید کرد: از جمله تفاسیری که مورد توجه ابن عاشور بوده است، تفسیر «مفاتیح الغیب» فخر‌الدین رازی است. تفسیر کبیر یا مفاتیح الغیب از مهمترین و مفصل‌ترین تفاسیر قرآن است که اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم هجری قمری به وسیله امام فخر رازی با تکیه بر اصول عقاید اشعری و به زبان عربی نوشته شده‌ است.
وی تفسیر البیضاوی متعلق به ناصرالدین عبدالله البیضاوی، حکیم و مفسّر ایرانی و قاضی و فقیه شافعی با گرایش اشعری مسلک در قرن هفتم هجری را از جمله تفاسیر مورد توجه ابن عاشور در تفسیر خود خواند و گفت: این تفسیر، تطبیق آیات قرآن با قواعد نحویه است، موارد مربوط به اِعراب، معانی، بیان، حکمت و کلام را از «کشاف زمخشری» و «تفسیر کبیر» فخر رازی در این اثر ذکر کرده‌ است.
خلف‌الله گفت: ابن عاشور در هر سوره‌اى ابتدا به تبیین و تشریح نام سوره مى‌پردازد؛ به دنبال آن ترتیب و تاریخ سوره را از جهت نزول مطرح مى‌کند؛ سپس عدد آیات و آراى اختلافى را بررسى مى‌کند؛ بعد از این به اهداف و مقاصد نزول سوره مى‌پردازد.
استاد تونسی تصریح کرد: ابن عاشور در تفاسیر خود به ذکر احادیث و روایات صحیح اکتفا کرد و به قول خودش دلیلی برای بیان احادیث مشکوک وجود ندارد. او تابع مدرسه مالک بن انس است که در پذیرش احادیث احتیاط پیشه می‌کرد و از همین رو می‌توان گفت که بخش اعظم تفسیر او تفسیر غیرمأثور غیر روایی است.
نجم‌الدین خلف‌الله همچنین گفت: تفسیر ابن عاشور بیشتر می‌تواند مورد توجه نخبگان و نه عامه مردم قرار گیرد، زیرا با زبان کاملاً علمی و اصطلاحی نوشته شده است و خواننده‌ای که از سواد گفتمانی و ادبی کافی برخوردار نباشد، نمی‌تواند هرگز این اثر را درک کند.
خلف‌الله گفت: ابن عاشور بر بیان مسلمات در علم تأکید داشت و بر اساس این آیه عمل می‌کرد که خداوند می‌فرماید «قولوا قولا سدیدا» و از همین رو در عنوان تفسیر خود نیز اصطلاح «التحریر السدید» را آورده است.
استاد دانشگاه لوران فرانسه همچنین خبر داد که تلاش می‌شود که تفسیر او به زبان فارسی هم ترجمه شود.
تمرکز بر بُعد ادبی و گرایش به سمت مکاتب زبانی کلاسیک
 سپس، محمد علی میرزایی، پژوهشگر علوم قرآنی و عضو هیئت علمی دانشگاه جهانی المصطفی(ص)، به نقد و بررسی تفسیر ابن عاشور پرداخت و گفت که این کتاب تفسیر، اثری استثنایی، ویژه و معرفتی در قرن ماست و در جهان اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است.
او با اشاره به دو بعد زبان ادبی و مقاصدی تفسیر ابن عاشور گفت: ابن عاشور به طور جدی بر بُعد ادبی و گرایش به سمت مکاتب زبانی کلاسیک تمرکز داشته است و از همین رو شبحی از مبالغه، در پرداختن به بعد ادبی و زبانی قرآن کریم در تفسیر او وجود دارد.
میرزایی با اشاره به اینکه ابن عاشور در تفسیر لغوی آیات به اشعار عربی متعلق به بیش از ۱۴۰ شاعر استناد کرده است، گفت: اگر فهم قرآن کریم بر این اساس باشد کسانی که از علوم لغوی بهره‌ای ندارند هرگز قرآن کریم را نخواهند فهمید.
این پژوهشگر قرآنی با ابراز نگرانی نسبت به روش ابن عاشور در ربط دادن بخش اعظم تفسیرش به علوم ادبی، لغوی و اشعار عربی گفت: برخی از مستشرقین تلاش کرده‌اند که موقعیت شعر عربی را در ادبیات ضعیف کنند که به منزله وارد آمدن خدشه به اصالت قرآن کریم و صحت آن است و این یک نقد تند به منهج تفسیری ابن عاشور است.
میرزایی افزود: ابن عاشور به جای تفسیر قرآن با قرآن، ادبیات را مرجع فهم قرآن قرار داده و همچنین تلاش فراوانی در اِعمال عقل‌گرایی در تفسیر خود کرده است.
او ادامه داد: این اثر تفسیری که بتوان از آن برای اصلاح مسائل اجتماعی استفاده کرد، نیست، یعنی احتیاجات انسان معاصر را در هیچ زمینه‌ای پاسخ نمی‌دهد با وجود اینکه خود او در منطقه‌ای زندگی کرده که جنبش‌های افراط‌گرایی ظهور یافته بودند و او از طریق تفسیر خود می‌توانست به بالا بردن درک جامعه پیرامون خود از مفهوم واقعی کلام خداوند کمک کند.
میرزایی در رابطه با اینکه گفته می‌شود ابن عاشور مقاصد الشریعه را در تفسیر پیشه خود کرده است، گفت: روشی که شیخ بن عاشور در پیش گرفته است، روش مقاصدی اشعری است یعنی روشی مقاصدی که بر نقل و نه عقل مبتنی است.
این پژوهشگر قرآنی گفت: ابن عاشور در جاهایی از تفاسیر خود به مکتب تشیع تاخته و شیعیان را روافض می‌خواند و در تفسیر برخی آیات به ذم شیعیان می‌پردازد که این خود می‌تواند بدبینی نسبت به شیعیان ایجاد کرده و تحریف قرآن محسوب می‌شود.
نقل اقوال شیعی در تفسیر التحریر
 ابوالفضل خوش‌منش، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در پایان این نشست به بُعد عقلانی و مقاصدی این تفسیر پرداخت و گفت: ابن عاشور وقتی هم که دیدگاه‌های دیگران از اهل تسنن یا شیعیان در این اثر خود بیان می‌داشت، با وجود اینکه از لفظ «روافض» برای شیعیان استفاده می‌کرد، اما امانتدار بود.
وی در عین حال از اینکه ابن عاشور علمای شیعه را بدون استناد علمی، «روافض» خوانده انتقاد کرد و گفت: مفسر می‌بایست در اینجا هم از مقاصد عقلیه‌ استفاده می‌کرد که ما را به نجات امت اسلامی و تصحیح باورها سوق دهد.
خوش‌منش با انتقاد از اینکه ابن عاشور مرتب در ارجاع به منابع و طرف‌های شیعی از لقب روافض برای شیعیان استفاده می‌کند، گفت: اصلاً این لقب از کجا آمده و چه استنادی دارد که این اندیشمند بزرگ هم در کتاب ارزشمند خود مرتب آن را تکرار می‌‎کند.
او افزود: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید «قولو للناس حسنا» و در جای دیگر می‌فرماید «ولاتنابزوا بالالقاب» در حالی که ابن عاشور حتی اصطلاح «قاتلهم الله» را هم به لقب روافض برای شیعیان اضافه می‌کند.
وی افزود: مثلاً در جای دیگر ابن عاشور درباره آیه «فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ » می‌گوید که اجازه است که مردان ۹ زن اختیار کنند، یعنی عدد دو و سه و چهار را در این آیه با هم جمع می‌کند و می‌گوید این را قرطبی از روافض نقل کرده است در حالی که باید گفت ابن عاشور چه سبکی را در استناد علمی خود به کار گرفته است.
خوش‌منش گفت: در جای دیگر ابن عاشور به نقل از روافض می‌گوید «القرآن اودعه الرسول علیا و علیا ابناءه و الی الحجه» در حالی که این سخنی مردود و باطل است زیرا از امام علی(ع) پرسیده می‌شود: «هَلْ عِنْدَکُمْ شَیْءٌ مِنَ اَلْوَحْیِ إِلاَّ مَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ فَقَالَ لاَ وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا أَعْلَمُهُ إِلاَّ فَهْمًا یُعْطِیهِ اَللَّهُ رَجُلاً فِی اَلْقُرْآنِ وَ مَا فِی هَذِهِ اَلصَّحِیفَةِ»( آیا به‌ شما اهل بیت وحی نازل می‌شود؟ فرمود نه قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید؛ مگر آنکه خداوند بنده‌ای را مورد عنایت قرار دهد و فهم قرآن نصیب او گردد».
استاد علوم قرآنی تأکید کرد: حدیث مذکور به قول علامه طبابایی(ره) از احادیث موثق و متواتر موجود نزد ما است که شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند که می‌تواند به ما در اتخاذ رویکرد عقلانی در درک و فهم قرآن کریم و تفسیر و تشریح آن کمک کند.
وی تأکید کرد: باید به شکلی دقیق‌تر در روایات نگاه کنیم تا بتوانیم به اهدافمان نزدیک‌تر شویم که همانا نجات امت اسلامی و آزاد کردن اشتباهات از دیدگاه‌هایمان و روشن کردن افکارمان آن هم در این جهان و در این شرایط کنونی است که ما به خصوص در این دو قرن اخیر به سر می‌بریم(اشاره به عنوان تفسیر ابن عاشور که التحریر و التنویر است).
خوش‌منش در ادامه سخنانش گفت: ابن عاشور در تفسیر خود از محمد عبده تأثیر گرفته است (فقیه، حقوقدان و اصلاح‌گر مصری از اندیشمندان مسلمان و از پیشگامان نواندیشی دینی در دنیای اسلام است) و محمد عبده هم متأثر از جمال‌الدین اسد آبادی بوده که او نیز از اندیشه‏‌هاى اصلاحى برخوردار بوده و جهان اسلام را از عقب‏‌ماندگى و استعمارزدگى به آزادى و استقلال فرامى‏‌خواند.
وی افزود: جمال‌الدین در مقطعی زندگی می‌کرد که در آن مقطع میان شمال و جنوب و شرق و غرب و جهان مسیحیت و عربی و آفریقا و آسیا و غیره فاصله مدنی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره بسیار زیاد بود و در عین حال آنها از یک کشور به کشور دیگر می‌رفتند و همواره راه حل‌ها را تجربه می‌کردند در حالی که امروز امت اسلامی ما دچار انفعال شده است.
خوش‌منش گفت: در شرایطی که در خیلی کشورهای آن زمان حتی ایران برخی کشورهای آفریقایی، مردم، غرب را قبله خود قرار داده بودند، معدود نخبگانی قرآن را راه حل قرار دادند. این قوم یعنی جمال‌الدین، سید قطب و ابن عاشور در واقع در مسیری بودند که تلاش کردند و خواستند قرآن را راه حلی ببینند و در این مسیر موفق شدند.
خوش‌منش تأکید کرد: بر اساس رویکرد عقلی و مقاصدی به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات، حروف، ترتیب و موسیقای آن به نحوی است که با نظم و چیدمان اعجازآمیزی در کنار یکدیگر چیده شده است که جابجا کردن کلماتی هم که با حرف عطف به هم وصل هستند هم معنای آن را عوض می‌کند.
وی افزود: برای مثال خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ ۖ » و در جای دیگر می‌فرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ ۚ » در اینجا نمی‌توان جای این دو کلمه را در دو آیه جابجا کنیم و اگر چنین کاری را کردیم نظم آن از بین می‌رود.
پژوهشگر قرآنی با ذکر مثال دیگری در این خصوص گفت: خداوند متعال می‌فرماید: «وَکَذٰلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَیَکونَ الرَّسولُ عَلَیکُم شَهیدًا» و در جای دیگر می‌فرماید: «هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَٰذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ» در اینجا هم اگر جای «علیکم و شهیدا» در دو آیه عوض شود نظم و موسیقای آیه مختل می‌شود.
خوش‌منش گفت: بنابراین دقت در جزئیات هندسه و عمارت قرآنی ضرورت است که ابن عاشور در تفسیر خود از آن بهره‌برده است.
خوش‌منش تأکید کرد: با وجود انتقادهایی که به تفسیر ابن عاشور وارد شده اما محال است که کسی به این تفسیر مراجعه کند و دست خالی برگردد و نکته‌ای علمی و اخلاقی از آن دریافت نکرده باشد.
این پژوهشگر قرآن نیز تصریح کرد: طاهر بن عاشور مفسر، یک فرد دانشمند بود و در مسیر تفسیر اجتماعی حرکت می‌کرد. ابن عاشور ثابت کرده است که با وجود استعمار فکری موجود در شرق و غرب اما نخبگانی هستند که جایگاه مسلمانان را از طریق قرآن و دین ارتقاء می‌بخشند و با از بین بردن حس نومیدی و شکست در بین امت اسلامی مسیر دستیابی به اصلاح و توسعه را روشن می‌کنند.
وی در ادامه بر لزوم تقویت ارتباط در زمینه فعالیت‌های قرآنی میان دانشگاه‌های ایران و تونس و ایران و پاریس که استاد خلف‌الله در آنجا تدریس می‌کند، تأکید کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها