دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۵
احمد قدرتی‌پور نقاش، شاعر و روزنامه‌نگار اصفهانی درگذشت

شاعر بود و در انجمن‌ها حضور داشت. شعرهای او که قالب سپید و مضمونی اعتراضی داشت، بلای جان انجمن‌های سنتی بود.

اصفهان زیبا نوشت: اولین روزهای بهار که عکس مرحوم فریبرز رئیس دانا، نویسنده و پژوهشگر چپ، را در صفحه شخصی اینستاگرامش گذاشت، شاید هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد که خیلی زود به دلیل سکته قلبی به هم فکر و هم مسلکش بپیوندد. درگذشت احمد قدرتی پور اما در این روزهای کرونایی که خبرهای مختلف از در و دیوار می‌بارد، درست شبیه زندگی هنری او در محاق، تنهایی و انزوا رخ داد؛ هنرمندی که در عمر پنجاه ساله هنری‌اش متعهدانه شعر سرود، نقاشی کشید، روزنامه نگاری کرد و با وجود ارادت قلبی به اصفهان و ایران همیشه در شرایطی سخت و دشوار به سر برد و اگر تلاش خانواده، دوستان و برخی اهالی هنر اصفهان نبود، حتی خاک‌سپاری‌اش در قطعه هنرمندان که دیروز 17 فروردین ماه و دو روز بعد از مرگش انجام شد هم از او دریغ می‌شد.دریا قدرتی‌پور، برادرزاده مرحوم احمد قدرتی‌پور، که مسیر عمو برای روزنامه‌نگاری را ادامه داده است درباره شخصیت مرحوم قدرتی پور و فعالیت‌های چنددهه‌ای او در عرصه‌های مختلف هنری می‌گوید: «احساس می‌کنم که عمو خود هنر بود؛ چرا که تمام 50 سالی را که به امور هنری پرداخت همه چیز را وقف هنر کرد. زندگی، کار، حرف‌ها و اعمالش همه در خدمت هنر بود؛ اما متاسفانه به دلیل وضعیتی که داشت، خیلی غریب از این دنیا رفت. در ذهن من چیزی شبیه درگذشت سهراب سپهری که او هم غریبانه و در تنهایی خودش جان سپرد.»او تصویر همیشگی از عمویش در کودکی را گمشده میان کتاب‌ها در ذهن دارد: «بچگی‌ها وقتی برای دیدن عمو به اتاق کارش می‌رفتیم لابه‌لای کتاب‌ها گمشده بود؛ انگار که غرق و محو در میان کتاب‌ها بود. به زحمت راهی را میان کتاب‌های انبوه باز می‌کردیم، به عمو می‌رسیدیم و با او حرف می‌زدیم. این تصویری است که انگار ذهنیت کودکی من از عمو در خاطرش مانده است.»دریا قدرتی پور مرحوم احمد قدرتی‌پور را شاعری توانا و نقاشی چیره‌دست می‌داند که آن چنان که باید دیده و شناخته نشد: «عمو بیشتر شعر سپید می‌گفتند و شهرتشان در شعر به اشعار سپیدشان بود؛ البته شعر قافیه‌دار هم داشتند. در نقاشی چه در آبرنگ و چه رنگ و روغن بسیار چیره‌دست و متبحر بودند و اگر به کارگاهشان سر بزنیم با تابلوهای نقاشی روبه‌رو می‌شویم که دنیای عجیب، بکر و منحصر به فردی دارند؛ برای مثال، عمو تابلوی شاخصی دارد که یکی از مناره‌های مسجد را به صورت طناب گره زده شده نقاشی کرده و تمام بافت‌ها شبیه طناب در هم تنیده شده است. به هر حال در هر دو رشته هنری شعر و نقاشی کمتر از چیزی که شایسته آن بود، مطرح و شناخته شده بود.»او از انزوایی صحبت می‌کند که شاید یکی از دلایل مهجور بودن مرحوم احمد قدرتی‌پور باشد: «تفکرات سیاسی و خط‌مشی عمو در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر ایران باعث به انزوا رفتن او شد و بعد از یک دوره سخت و بسیار خاص در زندگی به یک انزوای خود خواسته رفت و به دلیل روحیه‌ای که دوست نداشت، همه چیز را در بوق و کرنا کند روز به روز منزوی‌تر شد؛ چراکه معتقد بود هنرمند باید با تمام وجود به کار هنری‌اش بپردازد و اثرش را خلق کند؛ نه اینکه مدام در رسانه‌های مختلف به‌دنبال دیده‌شدن و مطرح‌شدن باشد.»این روزنامه‌نگار از علاقه مرحوم قدرتی‌پور به ایران و اصفهان و رد دعوت کشورهای دیگر برای مهاجرت هم صحبت می‌کند: «کار و هنر عمو در ایران درست دیده نشد؛ در عوض از بسیاری از کشورهای خارجی دعوت‌نامه برای مهاجرت، کار و برگزاری نمایشگاه داشت؛ اما دوست نداشت با وجود سختی‌ها و رنج‌هایی که در ایران به او تحمیل شده است، وطنش را ترک کند. ایران و اصفهان را بسیار دوست داشت و با وجود سختی‌ها و مضیقه‌های فراوان علاقه داشت همین جا نفس بکشد و کار کند.»دریا قدرتی‌پور از جمع‌آوری‌نشدن آثار نوشتاری مرحوم قدرتی‌پور هم می‌گوید: «به دلیل اینکه عمو امکان مالی جمع‌آوری نوشته‌ها و یادداشت‌ها را در قالب کتاب نداشت، همه دست‌نوشته‌هایش به‌صورت پراکنده در دفتر کارش است و باید به صورت منظم و درست جمع آوری شود. شاید با این جمع‌آوری ارزش آثار نوشتاری‌اش نیز مشخص شود.»

 

منتقد متعهد

عبدالحسین جعفری، از پیش‌کسوتان روزنامه‌نگاری در اصفهان، که دوستی دیرینه‌ای با احمد قدرتی‌پور دارد درباره سال‌های دهه چهل شمسی و کار روزنامه نگاری قدرتی پور می‌گوید: «من از دهه 40 شمسی با ایشان مرتبط و به‌نوعی همکار و دوست بودم. روزهایی که بنده و مرحوم قدرتی‌پور با نشریات و روزنامه‌های مختلف به عنوان نویسنده همکاری می‌کردیم و زمانی که بنده سرپرستی استان اصفهان روزنامه «ستاره اسلام» را برعهده داشتم، ایشان برای این روزنامه مطلب می‌نوشتند. همچنین در هفته‌نامه «ناهید» که نشریه‌ای با رویه انتقادی تند و تیز بود با همدیگر به‌عنوان نویسنده همکار بودیم. خوشه، ترقی، روشنفکر، تهران مصور و سپید و سیاه دیگر نشریاتی بود که یادداشت‌ها و نوشته‌های ایشان را به چاپ می‌رساند و من همیشه دنبال‌کننده آثارشان بودم.»اصفهانی و همچنین همکاربودن در نشریات مختلف آرام‌آرام این دو روزنامه‌نگار را به دوستی عمیق‌تری می‌رساند: «وقتی دیدم در تمام سال‌های نوشتن مرحوم قدرتی پور از روحیه‌ای نقادانه برخوردار است و البته از سر معرفت و کمال نقد می‌کند نه از روی عناد و بغض‌های معمول بسیار مجذوب ایشان شده بودم. این علاقه باعث دوستی و همراهی ما دو نفر طی سالیان مختلف شد.» 

جــعـفــری بــا بــیــان اینکه جامعه مطبوعاتی و رسانه‌ای اصفهان یکعنصر فعال، پرتلاش و منطقی رااز دست داد، می‌افزاید: «مرحوم قدرتی‌پور علاوه‌بر کار مطبوعاتی در زمینه‌های هنری مختلف آثاری به یادگار گذاشتند؛ از جمله در شعر، نقاشی؛ حتی در زمینه هنر سینما ایشان تجربه‌هایی داشتند و باید این آثار به صورت درست جمع‌آوری و تدوین شود تا در اختیار اهالی فرهنگ و هنر این شهر قرار بگیرد.»

 

هنرمند معترض امیدوار

محمدرضا زادهوش، نویسنده و پژوهشگر، درباره مرحوم احمد قدرتی‌پور می‌گوید: «متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۸ بود. پیش از انقلاب، به همکاری با سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران پرداخت. پنج سال را در زندان گذراند و با بازجویانش صادق بود. کارشناسی‌ارشد خودش را در رشته فلسفه گرفت. در هفته‌نامه صدا، مدتی دبیر سرویس بود. سردبیری هفته‌نامه پردیس را تجربه کرد. در داستان‌نویسی، نمایشنامه‌نویسی و فیلم‌نامه‌نویسی هم فعالیت کرد. البته در تمام این سال‌های کار روزنامه‌نگاری و نوشتن او را کنار می‌گذاشتند تا نخواهند تک‌تک مطالبش را ممیزی کنند. خیلی راحت، سرچشمه را مسدود می‌کردند.»او درباره شهرت منفی مرحوم قدرتی پور هم می‌گوید: «بسیاری از هنرمندان، شهرت لازم را به دست نمی‌آورند، هنرمند شهرستانی یا حتی هنرمند پایتخت‌نشین. ولی شهرت منفی تا دلتان بخواهد زود به دست می‌آید. قدرتی‌پور نیز این‌گونه بود. به محض اینکه ستون ثابتی پیدا می‌کرد، دبیر صفحه‌ای یا سردبیر نشریه‌ای می‌شد، می‌گفتند اگر او ادامه دهد، کار نشریه تمام است. با این حال او منتقد و معترضی ستیهنده ولی همواره امیدوار به آینده بود. این نگاه امیدوارانه در تابلوهای او دیده می‌شد: نوری که از بین تاریکی‌ها دمیده است.»زادهوش درباره فعالیت‌های هنری مرحوم قدرتی‌پور اضافه می‌کند: «شاعر بود و در انجمن‌ها حضور داشت. شعرهای او که قالب سپید و مضمونی اعتراضی داشت، بلای جان انجمن‌های سنتی بود. دفترش نمایشگاه تابلوهای نقاشی او نیز بود و به تدریس نقاشی می‌پرداخت. یکی از نمایشگاه‌های متأخرش نمایشگاه تابلوهای آبرنگ او در مرداد ۱۳۹۴ و در نگارخانه نگاه نو بود. با این حال همواره دفتر به دوش بود. زمانی در خیابان باب الرحمه و مدتی در خیابان کاوه دفتر داشت.»او همچنین فعالیت‌های قدرتی‌پور در رسانه‌های مجازی را این‌گونه شرح می‌دهد: «در فضای مجازی فعال بود و وبلاگ و سایت شخصی داشت. در فیس بوک، بیش از یک صفحه داشت؛ اما کانال او در تلگرام با استقبال زیادی رو به رو نشد. یکی از کارهای اعتراضی او در فیس بوک، تصویری بود که از خود در کنار مزار پروفسور پوپ انداخته بود؛ آن هنگام که بر مزار پوپ، شعار نوشته بودند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها