سه‌شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۱
دهقانی: «بیوه‌کشی» ظرفیت طولانی شدن را داشت/ عبداللهیان: علیخانی حرف تکراری نمی‌زند

محمد دهقانی در نشست نقد و بررسی آخرین رمان یوسف علیخانی گفت: داستان، توان و ظرفیت این را داشت که گسترده تر از این بشود. ما در داستان متوجه نمی شویم چرا شخصیت اژدر مار سیاه مطلق است. حمید عدباللهیان هم گفت حسن کار علیخانی این است که حرف های تکراری نمی‌زند.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «بیوه‌کشی» نوشته‌ «یوسف علیخانی» بعدازظهر دیروز دوشنبه (6 مهر) در سیصد و نود و هشتمین نشست هفتگی کانون ادبیات ایران نقد و بررسی شد.
در این نشست، دکتر محمد دهقانی، منتقد ادبی و استاد دانشگاه، دکتر حمید عبداللهیان، منتقد ادبی و استاد دانشگاه و محمدرضا گودرزی نویسنده و منتقد، رمان «بیوه‌کشی» ‌را نقد و بررسی کردند.

دکتر محمد دهقانی، در ابتدای این نشست گفت: رمان «بیوه کشی» داستان دختری است به اسم «خوابیده» که با هفت برادر به ترتیب ازدواج می کند (اسم ها در رمان بیوه کشی عجیب هستند) بعد از مرگ بزرگترین برادر که نامش «بزرگ» است، به عقد دومی درمی آید و بعد از مرگ برادر دوم، زن برادر سوم می شود و به همین ترتیب الی آخر.

وی افزود: همه ماجرا در زمانی حدود 18 سال یا به حساب دقیق راوی 17 سال و 7 ماه و 7 روز روی می دهد. همه این اعداد به صورت اندیشیده شده انتخاب شده اند. کما اینکه کتاب هفت فصل است. نام آخرین و کوچکترین برادر هم «کوچک» است. از بزرگ آغاز و به کوچک ختم می شود. هر چه به پایان داستان نزدیک تر می شویم، حجم فصول داستانی هم کمتر می شود.

دهقانی توضیح داد: کسانی که داستان های یوسف علیخانی را خوانده باشند، متوجه هستند که طبق معمول، مکان داستان، روستایی است به نام میلک. اهالی روستا چند خانوار بیشتر نیستند، همه باغدار و گله دارند. شخصیت بزرگ روستا پیرمردی است به نام «پیل آقا» که پدر قهرمان اصلی داستان یعنی «خوابیده خانم» است.

این منتقد ادبی درباره فضای داستان توضیح داد: فضای داستان پر از وهم و خرافه و طلسم و جادوست. ژانر داستان، ژانر داستان های وحشتناک و وهم آور است. نام های شخصیت ها هم نامتعارف هستند. گویی نوعی نیروی جادویی و مذهبی دارند؛ خوابیده، قشنگ، پیل آقا، ننه گل، حضرتقلی، حیف الله، اژدر، کاس آقا، گلدسته، زرافشان، ملایم و ... هیچ کدام از این اسم ها برای ما شهری ها اسم های متعارفی نیستند. نام «اژدر» به عمد انتخاب شده و با اژدر مار همخوانی دارد که اهالی میلک معتقدند هر از چند گاهی پدیدار می شود و آدم ها را به درون چشمه ای می کشد به همین نام؛ اژدر چشمه.

محمد دهقانی با بیان این که دنیا در فضای این داستان پر از ترس و وهم و کابوس و خواب است توضیح داد: خواب به خصوص بارها و بارها در داستان رخ می دهد. درست همان طور که در داستان های شاهنامه هست که شخصیت ها و قهرمانان از طریق خواب به وقایع آینده آگاه می شوند، در «بیوه کشی» هم همین رویکرد را می بینیم که شخصیت ها از طریق خواب، گویی بهشان الهام می شود که در آینده چه رخ می دهد.

دهقانی در پایان به نقطه ضعف داستان «بیوه کشی» اشاره کرد و گفت: حس می کنم داستان، توان و ظرفیت این را داشت که گسترده تر از این بشود. دو فصل داستان نصف بیشتر کتاب را گرفته و بقیه اتفاقات خیلی خلاصه شده اند. ما در داستان متوجه نمی شویم چرا شخصیت اژدر مار سیاه مطلق است. این شخصیت مثل شیطان از اول انگار بد به دنیا آمده و تا آخر داستان هم همین است. داستان می توانست گسترده تر و شخصیت ها بهشان بیشتر پرداخته شود.

با داستان متفاوتی روبه‌رو هستیم
دکتر حمید عبدالهیان، دیگر منتقد حاضر در جلسه نیز در ابتدای سخنانش به دلیل حضورش در نشست اشاره کرد و گفت: دلیل اصلی‌ای که نقد رمان بیوه کشی را قبول کردم این بوده که این داستان، نسبت به داستان هایی که در دهه‌ هشتاد و نود می بینیم متفاوت است و این را پسندیدم. از یوسف علیخانی هم تشکر می کنیم که حرف هایش تکراری نیست. فضای داستان نویسی ما را یا داستان های تینِیجری گرفته یا داستان هایی که مربوط به مسائل خانم هاست. ایرادی نمی گیرم، خانم ها حق دارند درباره خودشان بنویسند اما داستان نویسی دهه های 80 و 90 ما خیلی دارد به سمت دو صدایی و سه صدایی و حتی تک صدایی می رود و تنوع صدا، تنوع جهان بینی نداریم.

او با بیان این که از نطر جامعه شناسی این اثر قابل تامل است گفت: این کتاب داستانِ یک روستاست. روستایی که علیخانی خیلی دوستش دارد و سعی کرده این روستا را که عملا در صحنه ی جغرافیا مُرده است را با چنگ و دندان حفظ کند حتی شده در ادبیات. سیستم خانواده، سیستم سلسله مراتب سنت های حاکم بر این جامعه و روش های زندگی شان قابل تامل است. این رمان حالتی مستند گونه دارد. نویسنده سعی می کند فولکلور و ویژگی های زندگی روستایی را وارد داستان بکند.

این منتقد زاویه دید رمان را یکی از مشکلات آن دانست و گفت: زاویه دید، یکی از بزرگترین موردهای این داستان است. زاویه دیدی که در آغاز داستان دانای کل است و محدود به خوابیده خانم که بعد از مدتی از خوابیده خانم فاصله می گیرد و سراغ شخصیت های دیگر می رود که ای کاش نمی رفت. البته این مورد زیاد هم مشاهده نمی‌شود. ای کاش مثل«سووشون» همان زاویه دید محدود را می گرفت و از دیدگاه همین خوابیده خانم می دیدیم.

او با بیان این که «شخصیت پردازی های رمان بیوه گشی خیلی عالی است» ادامه داد: من از شخصیت خوابیده خانم خیلی خوشم آمد. چند تا شخصیت هم خیلی جذبم کردند. البته ضعف این خوابیده خانم در تعلل‌اش بود تا به انتقام برسد. با شخصیت اژدر هم هیچ تفاهمی نداشتم. اژدر شخصیت منفی رمان است. جرا این بشر دارد این کارها را می کند. فقط به خاطر اینکه یک دختر را به او نداده اند؟ یکی انگیزه اش برایم قابل درک نیست و یکی توانایی اش. شناختی که اژدر به ما می دهد یک آدر بی عرضه است که می خواهد در مکانیکی کار کند نمی تواند می خواهد در باطری سازی کار کند نمی تواند. غیر از کفتر بازی و سیگار کشیدن چیزی بلد نیست. بعد یک باره این آقا جادوگر می شود و از نیروهای ماورایی استفاده می کند که کارهای عجیب و غریبی کند و این همه آدم قلچماق را از یک خانواده با قابلیت های بالا می کشد. بقیه شخصیت ها خیلی خوب هستند.

عبدالهیان در پایان توضیح داد: بیوه کشی به لحاظ زبانی و نقل هایش هم مستندگونه است و هم نیست و برای کسی که مردم شناس است این داستان قابلیت بررسی را دارد. نکته هایی که مردم شناسان می توانند بیایند و تحقیق بکنند.  یک داستان غیر از اینکه داستان می گوید به کار روانشناسان، مردم شناسان و جامعه شناسان هم می آید بیوه کشی نکته های مردم شناسانه ی خوبی دارد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها