«فريد زكريا» در آخرين كتابش «جهان پسا آمريكا» درباره خيزش قدرتهاي جديد جهاني نوشته است.
در حالي كه آمريكا به عنوان يكي از قويترين كشورهاي جهان از نظر نظامي و اقتصادي باقي ميماند، اما جايگاه آن در صحنه بينالمللي در حال تغيير است. مثلا ثروتمندترين فرد روي كره زمين يك مكزيكي است، بلندترين ساختمان جهان در «تايپه» واقع است و ميتواند به زودي جاي خود را به ساختمان ديگري در دبي بدهد و بزرگترين كارخانهها در چين واقع شدهاند. صنعت فيلم هند (باليوود) بزرگترين صنعت سينماي جهان است و با توليد فيلمهاي بيشتر و به طبع آن فروش بيشتر، از هاليوود پيشي ميگيرد و وقتي متخصصان از شركتهاي چند مليتي حرف ميزنند كه در آينده رهبران آينده جهان خواهند بود، اشاره آنها به شركتهايي در آمريكاي لاتين، هند، كره جنوبي، تايوان و مالزي است.
آمريكا كه تاكنون داراي همه فروشگاههاي بزرگ دنيا بود، فقط يكي از 10 فروشگاه بزرگ جهاني را در اختيار دارد و اگر كسي بخواهد تصور كند كه يك آمريكايي عاشق خريد از بزرگترين بازار بزرگ جهاني، به كجا بايد پرواز كند، ميتواند او را در پكن مجسم كند.
اينها همه تصاويري است كه «فريد زكريا» در مركز نظرهاي روشنگرانهاش در آخرين كتاب خود (جهان پسا آمريكا) به تصوير كشيده است.
او مينويسد: در دو دهه پيش، تغييرات جهاني كشورهاي بيشماري را با تجربه رشد اقتصادي قابل توجهي روبهرو كرده است و در حالي كه آمريكا به عنوان يك قدرت اقتصادي باقي خواهد ماند، روزهاي برتري اقتصادي آمريكا كه شاخص قرن بيستم بود، به سر ميرسد.
بر مبناي نظر زكريا، اين نظرات به معني تحليل رفتن آمريكا نيست، اما به معني «برخاستن بقيه است».
زكريا مينويسد: انفجار اقتصادي جهان نتيجه تغيير سياسي است كه با شكست شوروي و بياعتباري طرحهاي مركزگرايانه رخ داد. جنبش آزاد سرمايه در اطراف جهان است كه روزانه تريليونها دلار را در اقتصاد جهاني به جريان مياندازد و انقلاب ارتباطات است كه با استفاده از اينترنت و تلفنهاي سلولي موجب پايين آمدن هزينههاي تجارت و انتقال آن با افزايش تاثيرگذاري شدهاست.
اوج گرفتن هند و چين
در ادامه اين مطلب، سردبير نيوزويك بينالملل و تحليلگر هوشمند سياستهاي خارجي آمريكا، از نزديك به توسعه اقتصادي چين و هند نگاه ميكند و به ارزيابي اين ميپردازد كه چگونه گسترش ارزش جهاني بر آمريكا تاثير ميگذارد.
او ميگويد: با رشد اقتصادي متوسط سالانه به ميزان 9 درصد در 30 سال گذشته، چين به يك قدرت بزرگ اقتصادي جهان بدل شده است. در سال 1978 اين كشور 200 دستگاه تهويه مطبوع ساخت در حالي كه تعداد آن در سال 2005 به 48 ميليون دستگاه رسيد. اين كشور دو سوم دستگاههاي فتوكپي، اجاقهاي مايكروويو و كفش جهان را توليد كرد و اينك در هر روز به اندازه تمام سال 1978 كالا صادر ميكند. درآمد متوسط براي هر فرد چيني به ميزان 7 برابر افزايش يافته است و اين امكان را فراهم آورده تا 400 ميليون نفر از فقر فاصله بگيرند. در حالي كه چهره مبارزات بيشمار اين كشور ( براي مثال آيا دولت ميتواند با خودداري از آزادسازي سيستم سياسياش، آزادسازي اقتصادياش را خاتمه دهد؟) ثابت خواهد كرد كه چين رقيبي باصلابت براي آمريكا و كليدي براي تمركز سياستمداران آمريكايي است.
بحث زكريا درباره هند به صورت ريزبينانهتري مطرح ميشود. او كه خود متولد و بزرگ شده آنجاست و بعدها در دانشگاه «ييل» و «هاروارد» تحصيل كرده، جزييات تغييرات ناگهاني ايجاد شده در هند را مثل چين تشريح ميكند و مينويسد: اين تغييرات با سرعت متغير در حال افزايش است و اين در حالي است كه تفاوتهاي اساسي بين اين دو كشور وجود دارد، زيرا هند يك كشور دموكراتيك است. رشد قابل توجه هند مثل چين، به طور چشمگيري فقر را كاهش داده است و تعداد هنديهايي كه در 10 سال گذشته از فقر فاصله گرفتهاند، بيش از 50 سال پيش از آن بوده است.
با وجود آن كه اقتصاد هند بسيار كوچكتر از چين است، صاحبنظران پيشبيني ميكنند كه تا سال 2020 رشد توليد ملي آن با انگلستان برابر شود. اقتصاد هند با ميزان بالاي مصرف فردي بر اساس خدمات و صنعت پيش ميرود و هيچ شباهتي به ديگر كشورهاي درحال توسعه جهان ندارد. با اطمينان بايد گفت كه همچنان صدها هزار نفر از ميليونها نفر جمعيت هند فقير باقي ميمانند، اما به باور زكريا اين گسترش اقتصادي در همه جا ميتواند احساس شود حتي در «حلبيآبادها»!
آمريكا چه نقشي ايفا خواهد كرد؟
آمريكا با رقابتهاي واقعي روبه رو ميشود. زكريا آينده را اينگونه ميبيند كه سيستم سياسي آمريكا كه با «پول، توجههاي ويژه، رسانههاي جنجالي و گروههاي مهاجم ايدئولوژيك» تسخير شده همچنان موجب « ضعف جوهري» كشور خواهد بود. او مينويسد: در حالي كه حركتهاي پارتيزاني براي ارائه خدمات صورت ميگيرد اما مشكلات واقعي را حل نميكند.
زكريا همچنين به اين امر توجه كرده است كه در سالهاي اخير رهبران آمريكا در عرصه جهاني «بيعرضه» به نظر رسيدهاند، در حالي كه خاورميانه از اهميت برخوردار است و زمان آن فرا رسيده كه درگيريهاي بين سنيها و شيعيان در عراق خاتمه يابد. به جاي آن سياستمداران آمريكا بايد به صورت جدي به قرن بيست و يكم فكر كنند و در اين راه، ارتباطات راهگشاي صيقل خورده با چين، هند، روسيه و برزيل براي آنچه «آينده را خواهد ساخت»، ضروري خواهد بود.
نويسنده : جاناتان روزنبرگ
مترجم : رويا ديانت
نظر شما