شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۶ - ۱۳:۱۵
بهرامی :‌ وونه‌گات آثارش را وامدار مشرق زمین بود

علی اصغر بهرامی، اولین مترجم آثار کورت وونه‌گات، نویسنده آمریکایی است که دوروز پیش درگذشت. وي این نویسنده را وامدار آثار کلاسیک مشرق زمین دانست. به باور وی، وونه‌گات از هزار و یک شب الهام گرفته است.

علی اصغر بهرامی، مترجم نام آشنای ایرانی ساعاتی پس از اعلام خبر درگذشت کورت وونه‌گات، با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، به گفت‌و‌گو نشست. شرحی از این گفت و گو در پی می‌آید.


آقای بهرامی، شما اولین مترجم آثار وونه‌گات در ایران هستید، ارزیابی شما از شخصیت این نویسنده چیست ؟

وونه‌گات آدم عجیبی نبود، اما زندگی عجیبی داشت. او از نسل دوم مهاجرین آلمانی به ایالات متحده به شمار می‌رفت و عجب آنکه سرانجام به زادگاه پدرانش بازگشت. اما برای جنگ و برای چشیدن طعم تلخ اسارت و برای مشاهده بمباران‌ها وحشتناک هوایی. 

با اینکه پدرش اهل علم بود و برادرش شیمیدان، خودش دیر به شغلی که برای آن زاده شده بود پی برد. او در زندگی طولانی‌اش شغل‌های متفاوتی را تجربه کرد و حوادث فراوانی از جمله جنگ و اسارت را پشت سر گذاشت. هنگامی که از جنگ بازگشت در نشریات عامه پسند به عنوان یک قصه نویس سطحی مشغول به کار شد و همین شغل که ابتدا آن را موقتی می‌دانست،‌ باعث شد تا او اصالتش را بیابد و به یکی از سرشناس‌ترین و تاثیر گذار‌ترین نویسندگان ادبیات مدرن آمریکا تبدیل شود. 

اما فراز و نشیب‌های زندگی گذشته‌اش هرگز او‌را رها نکرد. او با اینکه همه‌چیز را از چشم طنز می‌دید، اما زندگی تلخی را تجربه کرد. جنگید، اسیر شد، با کاخ سفید به مخالفت پرداخت.


نثر او و ترجمه آثارش به فارسی را چطور ارزیابی می کنید ؟

مایع و بستر آثار او را می‌توان به نوعی علمی-تخیلی دانست. اما آثار او در مجموع بسیار سهل و ممتنع نگارش شده‌اند. ممکن است برخی فکر کنند نوشته‌ها او سنگین است، اما این‌گونه نیست. سبک لایه‌ای نوشتن او و اینکه داستان‌هایی مملو از اتفاق را بدون در نظر گرفتن فاز زمان نقل می‌کند،‌ برخی را به اشتباه می‌اندازد. اما اگر با نثر او اندکی آشنا باشیم و کمی دقت کنیم در می‌یابیم که نوشته‌هایش به غایت ساده و روان‌اند. 

در ترجمه آثارش به فارسی هم به علت سبک لایه‌ای نگارش او ممکن است اندکی مشکل به وجود بیاید، اما اگر سادگی و روانی را در بیابیم و از همین منظر به نوشته نگاه کنیم، کار ساده می‌شود.

گفتید داستان‌های وونه‌گات داستان‌های مملو از اتفاق را بدون در نظر گرفتن فاز زمان نقل می‌کند، یعنی چگونه ؟

وونه‌گات شخصیت‌های داستان‌هایش را مدیون مشرق زمین است. شخصیت‌های او شبیه سندباد بحری و امیراسلان نامدار، همواره درگیر حادثه و اتفاق هستند. وونه‌گات مسلمآ هزار و یک شب را خوانده است و شاید از آن الهام گرفته باشد. البته این خصوصیت آثار پست مدرن است که شخصیت‌ها گرفتار حوادث شوند اما این ماجرا در رمان‌های ونه‌گات به گونه دیگری تجلی یافته. به گونه‌ای کاملآ شرقی.

در مورد زمان هم در نظر بگیرید که یک شخصیت پردازش نیافته در داستانی پر اتفاق قرار بگیرد ولی نویسنده در نگارش این داستان، چندان به توالی رویداد‌ها توجهی نکند. این باعث می‌شود درک ماجرا در ظاهر سخت به نظر بیاید. 


همان‌طور که گفتید وونه‌گات زندگی تلخی داشت، این چگونه با نثر طنز‌آلود او جور در می‌آمد؟

بله وونه‌گات همه‌چیز را به شوخی و طنز برگزار می‌کرد. یکی از کارهای مهم زندگی‌ او هم سخنرانی‌های طنزآمیزش بود. به عنوان مثال جایی که در انجمن فیزیک‌دان‌ها برای سخنرانی به پشت تریبون می‌رود و عنوان می‌کند فیزیک‌دان شرافتمند کسی است که کار نکند! 

اما تلخی در پس طنز‌ها او موج می‌زند. مثلآ در همین اظهار نظر، کنایه او به فیزیک‌دان‌هایی بود که اخیرآ سلاح مرگبار جدیدی را برای ارتش ایالات متحده تدارک ‌می‌دیدند. 

شما چطور شد که به سراغ ترجمه آثار او رفتید ؟

اوایل دهه شصت از طریق یکی از آشنایانم با یک ناشر تهرانی آشنا شدم که قرار شد برایشان کتاب «سلاخ‌خانه شماره پنج» را ترجمه کنم. من فصل اول کتاب را ترجمه کردم و برایشان فرستادم. اما هرگز جوابی به من نداند. من خودم و برای دل خودم ترجمه این کتاب را به پایان رساندم. ده‌سال بعد یک بار این کتاب را به یک ناشر تهرانی دیگر سپردم که از قضای روزگار امروزه ناشر معروفی هم محسوب می‌شود. مدیر این انتشارات با لحنی تمسخر آمیز، این کتاب را شایسته انتشار ندانست. چندی بعد بود که آوازه وونه‌گات به ایران هم رسید و آن وقت بود که من ترجمه آماده‌ای از کتاب «سلاخ‌خانه شماره پنج» داشتم و توانستم با اصلاحاتی اندک، این متن را منتشر کنم. این کتاب تا به امروز بارها تجدید چاپ شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها