سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۶
ابهام‌زدایی از بوف‌کور در اثر تالیفی عباس پژمان

عباس پژمان در کتاب «من و بوف کور» که به تازگی منتشر شده، سعی دارد با نگاهی تازه به رمان «بوف کور» دریچه‌ای تازه بر اسرار و رموز این اثر باز کند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گاه دیده می‌شود آثاری که در جرگه سورئالیسم و فراواقعگرایی قرار می‌گیرند، در گذشت زمان با سوءبرداشت و سوء‌تفاهم‌های معنایی از سوی خوانندگان و منتقدان مواجه می‌شوند. آثاری نظیر «بوف کور» صادق هدایت پس از 75 سال هنوز نیاز به بازنگری و رمز گشایی دارند. 

پژمان در کتاب «من و بوف کور» که به تازگی از سوی انتشارات نگاه به چاپ رسیده است، سعی دارد به این اثر از زاویه‌ای نو و در قالبی داستانی نگاهی دیگرگونه داشته باشد.
 
وی در فصل اول این كتاب با عنوان «من و بوف کور»‌ سوالاتی چون واقعا برای چه بعضی شخصیت‌های «بوف کور» ناخن انگشت سبابهی دست چپ‌شان را می‌جوند؟ و یا آن پیرمرد کیست که در نقاشی‌هایی که راوی می‌کشد، زیر سرو نشسته است؟ طرح کرده است.
 
نویسنده کتاب « من و بوف کور» همچنین در تلاش است با نگاهی دقیق و موشکافانه تک تک شخصیت‌های بوف کور هدایت را بکاود و به تعریف نو و جدیدی درباره آن‌ها برسد. راوی حتی رمز اشیا و حیوانات را هم باز می‌کند؛ مثلا «کوزه، ‌یا «گلدان» یا هر چیزی شبیه این‌ها، در زبان خواب‌ها «زن» معنی می‌دهد. افتادن این جور چیز‌ها هم تصویری است از تسلیم شدن زن به مرد.»(از متن کتاب صفحه 104)

 پژمان در پاسخ به این سوال که «آیا قصد دارد به بررسی دیگر آثار صادق هدایت نیز بپردازد یا خیر؟» گفت : نه چنین قصدی ندارم. من محقق و پژوهشگر نیستم اما مساله «بوف کور» ‌جدا بود. سال‌هاست که  رمان «بوف کور» با ‌تعابیر و سوءبرداشت‌هایی مواجه است که اغلب آن‌ها صحیح نیستند. در این اثر تلاش کردم  با رعایت تکنیک‌‌های رمان‌نویسی این کتاب را به روشن‌ترین و ساده ترین روش ابهام‌زدایی کنم.

وی زمانی که «من و بوف كور» را می‌نوشت، درباره آن به «ایبنا» گفته بود: بوف کور زبان خاصی دارد. اتفاقاتی که در این کتاب روایت می‌شوند، از منطق عادی پیروی نمی‌کنند اما این بدان دلیل نیست که چنین روایتی را بی‌معنی بدانیم یا آن را هر طور که دلمان خواست معنی کنیم. 

پژمان در پاسخ به اين سوال كه «آيا در كتاب شما ديدگاهي متفاوت از جهان بوف كور را خواهيم خواند؟» ‌توضيح داده بود: در اين اثر سعي داشتم نكته‌هاي خوانده نشده را درباره بوف كور بيان كنم؛ چرا كه تم اصلي اين كتاب را تا به حال كسي در نيافته است. بوف کور اولین رمانی است که من خواندم! نخستين بار که آن را خواندم هفده سالم بود. از آن پس مقالات و تفسیرهایی هم درباره‌اش مطالعه كردم، اما هیچ یک از آن‌ها جواب آن سوال‌ها را در خود نداشت که این کتاب در ذهن خواننده‌اش برمی‌انگیزد.
«من و بوف کور» با شمارگان دو هزار و 144 صفحه و قیمت پنج هزار تومان از سوی نشر نگاه منتشر شده است.
 
به قلم همین مترجم رمان‌های« سال مرگ ریکاردوریش » نوشته « ژوزه ساراماگو » ، « همه نام‌ها »‌نوشته « ژوزه ساراماگو» ، « من و پلاترو »‌ نوشته « خوآن رامون خیمنس » و « والس خداحافظی » نوشته « میلان کوندرا » و چندین کتاب دیگر ترجمه و منتشر شده‌اند. 








نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۲
    والا نمیدونم چه بگم! شما ژورنالیستهای محترم و رسانه هاتون بنده را دق مرگ می کنید! این کتاب را اگر یک نفر دیگر نوشته بود الان چه کار می کردید! من توقع اونجور چیزها را ندارم، چون اصلا احتیاجی به چیزی ندارم. اما این را هم دور از انصاف و انسانیت می دانم که چنان کتابی را به آن صورت معرفی کنید! یک بابایی می خواهد تریلوژی ِ "وسترن" یک نویسنده را ترجمه کند، شما آن را به عنوان اتفاق ادبی جا می زنید! و مصاحبه اش دو ماه زینت بخش صفحه تان می شود! واقعا خجالت دارد. آن وقت کتاب مرا به آن صورت معرفی می کنید! من سعی نکرده ام ابهامات بوف کور را برطرف کنم. ابهامات بوف کور را برطرف کرده ام- به صورت کاملا مستدل و قطعی. همۀ معنی هاش رو هم گفته ام. اینطور نیست؟ سؤالهایی را جواب داده ام که هفتاد و پنج سال هیچ کس نتوانست جواب بدهد حتی از کتابهای ترجمۀ من هم به طرز معنی دار و مزورانه اسم برده اید! چرا نگفته اید من نادیا و شازده کوچولو را هم ترجمه کرده ام؟ ترسیده اید به دوستاتون بربخورد؟ واقعا با این کارها ترجمۀ مغلوط و بی ارزش آنها ارزش پیدا می کند؟ زنبور درشت بی مروت را گوی / باری چو عسل نمی دهی نیش مزن

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط