پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۶
«باران و بوران» فقط «باران و بوران» است

هفتم خرداد ماه گزارشي با عنوان «باران و بوران» همان «خاك‌ خنده‌ريز» است، در خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) منتشر شد. انتشارات سلمان فارسي جوابيه‌اي را در پاسخ به اين نقد ارسال و تاكيد کرده كه «باران و بوران» فقط «باران و بوران» است._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، متن جوابيه انتشارات سلمان فارسي، ناشر کتاب «باران و بوران» درباره گزارش: «باران و بوران» همان «خاك‌خنده‌ريزه» است كه هفتم خرداد سال 1391 منتشر شد، به اين شرح است.

«انتشارات «سلمان فارسي» به عنوان ناشر اين كتاب، ضمن تشكر از توجه آن خبرگزاري به كتاب مذكور و نكات مثبتي كه در آن گزارش وجود داشت، به عرض مي‌رساند كه گزارش مورد اشاره حاوي برخي انتقادهاي غيرمنصفانه نيز بود كه ذكر موارد مذكور جهت تنوير اذهان كاربران آن سايت لازم به نظر مي‌رسد.

1. كتاب «باران و بوران» اثر دكتر محمد عارف كه به سفارش اين انتشارات نگاشته شده است، در خرداد ماه 1390 منتشر شد. اين كتاب ظرف مدت كمتر از يك سال به سه چاپ رسيد.

2. باران و بوران شامل 25 نمایشنامه‌ کوتاه کمدی جنگی با گويش محلي (كازروني) است که در ژانر و قالب خود مستقل و در حوزه‌ هنرهای نمایشی تعریف ویژه‌ خود را دارد.

3. حدود 11 سال پيش (در سال 1380) كتاب ارزشمند ديگري به قلم همين نويسنده با عنوان «خاك خنده ريز» توسط کمیته‌ تألیف در كنگره‌ سرداران و چهارده هزار شهيد استان فارس منتشر شده بود. اين كتاب در هفتمین دوره‌ انتخاب کتاب سال دفاع مقدس (1382) مورد تقدیر و حائز دریافت جایزه‌ نقدی گردید.

4. در گزارش ايبنا از اين كتاب به نقل از آقاي «اكبر صحرايي» نويسنده‌ محترم كتاب «خمپاره‌ خواب آلود» ادعاهايي از جمله اين كه «باران و بوران» حجيم شده «خاك خنده ريز» است مطرح شده است. اين در حالي است كه گرچه اين دو كتاب در گويش كازروني و هسته اصلي (Theme) مشترك هستند اما به هيچ عنوان نمي‌توان آنها را يكي دانست. چرا كه كتاب اول در قالب «داستانك» و كتاب دوم در قالب «نمايشنامك» نگاشته شده است. «خاک خنده ریز» مجموعه داستان‌های کوتاه ولی «باران و بوران» مجموعه نمایشنامه‌های کوتاه است. در عین این که هر دو کتاب زاییده شرایط فکری، روحی ـ روانی و ذوق محمد عارف هستند. اين بدان معناست كه اگر فرد دیگري (غیر از محمد عارف) می‌خواست با استفاده از هسته اصلي «خاك خنده ريز» کتابي را با همین شکل «باران و بوران» بنویسد، عارف نه می‌توانست و نه حق داشت که بر وی خرده بگیرد. زیرا این تکنیک نگارش (آدابته) همیشه و در حال حاضر هم در جهان هنرهای نمایشی بدیع و پسندیده است؛ نمایشنامه‌هایی که بر اساس داستان‌هایی نوشته شده‌اند.

6. جناب آقاي صحرايي در كتاب ارزشمند «خمپاره‌ خواب آلود» نيز برخي از داستان‌هاي خود را از «خاك خنده ريز» الهام گرفته است. به عنوان نمونه داستان‌ «طلسم» از داستان «زخمي شدن قمبه» اقتباس شده است. آيا مي‌توان بر ايشان خرده گرفت كه چرا داستان خود را از كتاب ديگري اقتباس كرده است؟ آيا مي‌توان ادعا كرد كه «طلسم» همان «زخمي شدن قمبه» است؟! آيا مي‌توان ادعا كرد كه تنها تفاوت اين دو داستان در اين است كه يكي به گويش محلي و ديگري به زبان محاوره است؟! مسلماً پاسخ همه‌ اين پرسش‌ها منفي است. چرا كه اين نوع اقتباس‌ها در دنياي هنر امري نيكو و پسنديده است.

7. بر خلاف ادعاي آقاي صحرايي، نويسنده‌ «باران و بوران» در ديباچه‌ اين كتاب با بيان ادبي جذاب همواره از «قناري اول» خود كه همان «خاك خنده ريز» است ياد كرده و حتي از آنها كه در پرواز دادن آن «قناري» ياري‌اش كرده‌اند تجليل مي‌كند. در حالي كه نويسنده‌ محترم «خمپاره‌ي خواب‌ آلود» در اين كتاب از ذكر منشأ اقتباس برخي از داستان‌هاي خويش خودداري مي‌ورزد.

8. يكي از اهداف محمد عارف از نگارش «باران و بوران» ایجاد جنبه‌های آموزشی برای دانشجویان و علاقه‌مندان حوزه هنرهای دراماتیک است. با این طرز تلقی که: آیا می‌توان از یک هسته اصلی (تم) یک داستانک نوشت؟ و سپس آن را به یک نمایشنامک تبدیل کرد؟ و در نهایت آیا قابلیت یک فیلمنامه‌ سینمایی را هم دارد یا نه؟

وي با تأمل، زیرکی و صرف وقت فراوان، تمِ سوء تفاهم در جشن ساده «عروسی حسن» را به نمایشنامک «عروسی بادر» و در نهایت به فیلمنامه سینمایی «روز تولد تو» که اکنون در وزارت ارشاد منتظر مجوز تولید است، تبدیل کرده است.

در حالی که اکبر صحرایی نویسنده محترم «خمپاره خواب آلود» این حرکت پژوهشی، آموزشی و کاربردی محمد عارف را به کشکول تشبیه کرده و آن را حجیم شده‌ «خاک خنده ریز» دانسته است. تجربه و سوابق محمد عارف نشان می‌دهد که وي از سال‌های 1366 با نگارش طنزهای سیاسی اجتماعی آشنا بوده است. نمایشنامه «مَتَل» اجرا شده در تالار ابوریحان شیراز (فستیوال تئاتر استان فارس 1368) و سپس «سروش» در سال 1369 با اجراهایی در بوشهر و کازرون گویای این نگاه است.

به هر حال وي در سال‌های 1375 و 1376 در ماهنامه «نی نوا» با ایجاد فصلی نو به نام «لبخند بزن برادر»، به پژوهش و نگارش در زمینه‌ نشر خاطرات طنز رزمندگان پرداخته و در نهایت علاوه بر ثبت خاطرات و خلاقیت‌های هنری خود، سه قالب ادبی ـ هنری داستانک نویسی، نمایشنامک نویسی و فیلمنامه سینمایی نویسی از یک هسته‌ اصلی را تجربه کرده و ماحصل آن به فیلمنامه سینمایی «روز تولد تو» کشانده شده است. بنابراین او می‌داند که نباید در یک کتاب از سه قالب گونه گون استفاده کند پس با آگاهی به گنجاندن شوخ طبعی و ذکر حرکت‌های جذاب نمایشی به تعدادی از شخصيت‌هاي کازروني در لابه‌لای ماجراهای کتاب پرداخته و فرهنگ عامه‌ کازرونی‌ها را غنی‌تر، ژرف‌تر و البته دشوارتر در تاروپود نمایشنامه‌هایش پرداخته است. البته میزانسن دادن به رزمندگان کازرون در جبهه‌ها بر اساس طرح نمایشی کتاب «باران و بوران» کاری بسیار دشوار بوده و بی‌تردید جامعه‌ فعلی، هم ما و هم حتی رزمندگان هم باید آمادگی احتمال اشتباهات زیادی را می‌داشتیم، در حالی‌که اِشکال وارده بر باران و بوران به کمتر از 2 درصد (هم از لحاظ تاریخی، هم شخصیت پردازی و هم داستان سرایی) رسیده است.

ما می دانیم که جبهه و رزمنده شوخی بردار نیست. پس خنداندن مخاطب دفاع مقدس نیز به همین نسبت دشوار و غیر ممکن به نظر می رسد. اما عارف با این پنج فاکتور سنگین و سخت و نگران کننده، توانسته است با موفقیت از پس این رکورد پنجگانه بر آید.

1- دشواری نگارش در حوزه دفاع مقدس (موضوع جبهه و جنگ)
2- دلهره‌ گنجاندن ماجراهای مستند (نام دقیق رزمندگان و ماجراهای موجود)
3- انتخاب ژانر کمدی در نمایش‌هایی مستند و مقدس
4- رعایت اصول فولکلوریک (فرهنگ عامه مردم کازرون)
5- درام نویسی (با تکیه بر استناد و تخیل نویسنده) 

به همين دليل بر خلاف تصور نويسنده‌ محترم «خمپاره‌ خواب آلود» كتاب «باران و بوران» علي‌رغم حجم بيشتر آن نسبت به «خاك خنده ريز» و «برخي ديگر از آثار طنز دفاع مقدس» و علي‌رغم آن كه مخاطب اين كتاب غالباً افرادي هستند كه از پس فهم گويش كازروني برمي‌آيند در كمتر از يك سال، سه چاپ از آن منتشر مي‌شود. پس اين ادعا كه حجم بيشتر آن باعث كاهش جذابيتش شده است، با استقبال صورت گرفته از آن هم‌خواني ندارد. اين حقيقت زماني آشكارتر خواهد شد كه بدانيم كتاب كم‌حجم «خاك خنده ريز» به هر دليلي علي‌رغم گذشت يازده سال از انتشار آن، تاكنون تجديد چاپ نشده و يا برخي ديگر از كتاب‌هاي طنز دفاع مقدس پس از گذشت چندين سال به چاپ سوم رسيده‌اند.

9. «خاك خنده ريز» اگرچه اثري جذاب و بديع در عرصه‌ طنز دفاع مقدس محسوب مي‌شد اما با هدف انتشار در يك كتاب نوشته نشده بود. «خاك خنده ريز» مجموعه نوشته‌هاي «محمد عارف» در يكي از نشريات محلي (ني‌نوا) بود كه بدون هماهنگي‌هاي لازم با نويسنده و بدون آن كه مناسب انتشار در يك كتاب بازنويسي شود از سوي «كنگره‌ سرداران و چهارده هزار شهيد استان فارس» در قالب كتاب منتشر شد و علي‌رغم آن كه دو مقدمه بر آن نگاشته شده اما حتي از مقدمه‌ نويسنده نيز بي‌بهره مانده است. علاوه بر اين برخي از اصول اوليه‌ صفحه آرايي در انتشار آن رعايت نشده است. مثلاً آوانگاري‌ كلمات و اصطلاحات بومي هر صفحه در حالي كه مي‌توانست در پاورقي يا حداقل روبه‌روي همان صفحه منتشر شود اما در كمال بدسليقه‌گي در مقابل هر صفحه آوانگاري‌ اصطلاحات صفحه‌ي قبل قرار گرفته است! ناشر «خاك خنده ريز» همچنين اين كتاب را از كم‌ترين جذابيت‌هاي بصري بهره‌مند نساخته است.

10. نويسنده‌ محترم «خمپاره‌ي خواب آلود» يكي ديگر از اشكالات خود به «باران و بوران» را ضعف در تصوير سازي و نقاشي‌هاي كتاب عنوان كرده است. وي در اين باره گفته است: «اگر مخاطب كتاب جوانان و بزرگسالانند بايد از نقاشي‌هاي دو رنگ يا سياه و سفيد استفاده مي‌شد.» اين در حالي است كه اتفاقاً در طراحي چاپ سوم «خمپاره‌ خواب آلود» نيز از تصاوير چهار رنگ استفاده شده است. اگر استفاده از نقاشي‌هاي چهار رنگ براي گروه سني جوانان و بزرگسالان اشكال دارد چرا در چاپ آخر «خمپاره‌ خواب آلود» دقيقاً از همين روش استفاده شده است؟!

11. در بخش ديگري از گزارش خبرگزاري ايبنا به نقل از تصويرگر كتاب «باران و بوران» ادعا شده است كه «فرم تصويرسازي كتاب بر اساس سليقه‌ نويسنده است.» اين در حالي است كه تصويرگر كتاب هيچ‌گونه ارتباطي با نويسنده‌ نداشته است. وي همچنين در گفت‌وگو با ناشر، بيان اين ادعا كه به نقل از خود در خبرگزاري كتاب منتشر شده است را نيز تكذيب مي‌كند.

12. «باران و بوران» علي‌رغم آن كه كتابي فاخر در عرصه‌ طنز دفاع مقدس است اما نه نويسنده و نه ناشر، آن را بي‌نياز از نقد و يا بري از نقص نمي‌دانند و همواره از نقد منصفانه‌ آن استقبال مي‌كنند. لذا اين وعده را به خوانندگان عزيز مي‌دهيم كه ان‌شاء‌الله اين اثر در چاپ‌هاي آينده با كيفيتي بالاتر به دست مخاطبان خواهد رسيد. علاوه بر آن به اطلاع علاقمندان ادبيات دفاع مقدس مي‌رسانيم كه دكتر محمد عارف اکنون در حال تبديل آدابته‌ باران و بوران به زبان فارسی محاوره‌ای است. همچنين در آينده ترجمه‌‌ای از «باران و بوران» توسط وي به زبان انگلیسی منتشر خواهد شد.

انتشارات سلمان فارسي در پايان ضمن عرض سپاس به خبرگزاری کتاب ایران و احترام به منتقدان گرانقدر، از حسن انتخاب، دانش و حوصله ادبی هنری آنان تشکر می‌کند. همچنین تواضع، انعطاف و کوشش‌های بی‌وقفه‌ي محمد عارف به نشر دفاع مقدس را به دیده منت می‌نگرد و منتظر آثار و عناوین جدیدتری از فعالان عرصه ادبيات دفاع مقدس از جمله آقايان اكبر صحرايي و محمد عارف است.»

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خصوص بند 11 این جوابیه یادآور قطعه‌ای از گزارش مورد نظر جوابیه می‌شود که در آن آمده است: «رضا دالوند، تصوير‌گر كتاب «باران و بوران» نقد‌هاي وارد بر تصويرسازي كتاب را صحيح دانست و گفت: فرم تصويرسازي كتاب بر اساس سليقه نويسنده است و اين كار را در مدت زمان كوتاهي انجام دادم.

وي ادامه داد: اين كتاب به زبان بومي نوشته شده بود و نويسنده متن‌هاي خلاصه شده‌اي را در اختيارم قرار داد. در حالي كه يك تصويرگر بايد متن را كامل بخواند تا با آن ارتباط برقرار كند.

دالوند با تاكيد بر اين كه تصويرگري 4 رنگ براي بزرگسالان به كار نمي‌رود، گفت: معتقدم كه اگر تك رنگ يا دو رنگ كار مي‌شد بهتر بود و اگر براي تصويرگري كتاب زمان كافي داشتم، تكنيك را عوض مي‌كردم تا طنز را به صورت دروني‌تر به مخاطب منتقل ‌كند.»

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۶:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
    سلام! اين همه پاسخ براي يك نقد كتاب. به گمان من انتشارات سلمان بايد افتخار كند كه نويسنده معاصر و شناخته شده كشورمان آقاي اكبر صحرايي نظرش را درمورد كتاب ايشان داده است. در ضمن مگر نظر و نقد قدغن و كفر است. مطلب ديگر اين که مگر نويسنده كتاب باران و بور خودش زبان نداشته يا موافق اين همه متن و بيانيه نبوده.
  • ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۱
    متن هر اثر ادبيات خود بهترين ملاك براي داوري است. اين جوابيه طومار است يا مقاله. بعد از خواندن اين جوابيه طولاني رفتم و مصاحبه شما را با نويسنده عرصه ادبيات انقلاب و دفاع مقدس آقاي صحرايي را خواندم. و متعجب شدم ازپاسخ انتشارات سلمان. متاسف شدم براي اين انتشارات كه تحمل يك اظهار نطر كوچك آن هم از يك نويسنده بزرگ كشور را ندارد. جالب اين كه در مصاحبه ايي نويسنده كتاب آقاي عارف هم اعتراف كرده بود به اشكالات كتاب باران و بوران كه اين ضعف ها را دارد.
  • ۱۹:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۳
    به نظر من پاسخ خوب و مناسبي بود. اگر آقاي صحرايي نويسنده دفاع مقدس است آقاي عارف هم نويسنده دفاع مقدس است و مطابق با آنچه نوشته شده است كتابش به عنوان برگزيده كتاب سال دفاع مقدس انتخاب شده است. اگر حق آقاي صحرايي است كه نقد كند، انتشارات سلمان فارسي هم حق دارد كه پاسخ بدهد. طبيعي هم هست كه جوابيه طولاني تر از نقد باشد. حتي قانون مطبوعات نيز بر اين مسأله تصريح دارد كه پاسخ هر نقد مي تواند تا دو برابر اصل نقد باشد. اتفاقا همين نقد و پاسخ‌هاست كه عيار هر كس را مشخص مي كند. به نظر من شما كاسه داغ تر از آش نباشيد و به جاي اينكه برافروخته شويد هر دو را تشويق كنيد تا فضاي بحث و گفتگوي سالم بيش از پيش رونق بگيرد.
  • ۲۲:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۵
    با عرض سلام. اولین بار است نام اقای عارف و کتاب باران و بوران و انتشارات سلمان را می شنوم. هر چند مهم نیست اما دو ده است با آثار نویسنده معاصر آقای اکبر صحرایی آشنا هستم و هزاران جوان ادبیات دوست کشور ادبیات دفاع مقدس را با قلم او شناخته ام. رمان حافظ هفت، پرونده 312، تپه جاویدی و راز اشلو، خمپاره خواب آلود. انا هنوز می خندد، هزار نه و ده ها کتاب دیگر در حوزه کودک نوجوان، طنز رمان و... و همچنین عناوین و جوایز متعدد کشوری اکبر صحرایی مثل جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی، سه دوره کتاب سال سه دوره دفاع مقدس، کتاب سال شهید غنی پور جایزه ادبی اصفهان و صادق هدایت، و .... لذا به نظر می رسد بعضی ها برای بزرگ شدن سعی دارند با بزرگان دربیفتند. با تشکر
  • ۲۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۵
    سلام! من اهل کازرون هستم و باید از انتشارات محترم سلمان پرسید نقد یک کتاب این قدر دردسر داره؟!! بی خیال بشین بروید سر انتشار کتاب بعدی خود. خود اقای عارف در مصاحبه ضعف کتابش را پذیرفته. و انشاءالله می رود به سمت تکامل.
  • ۱۷:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    من متوجه اين همه حساسيت نمي شوم. يك نفر يك كتاب را نقد كرده و ديگري هم به آن نقد پاسخ داده است. خوانندگان هم مي خوانند و قضاوت مي كنند. اتفاق بزرگي هم نيافتاده است تا براي جبرانش از يكي تعريف كنيد و ديگري را كوچك بنماييد. براي بنده فقط اين نكته عجيب بود كه دو نظر در فاصله 17 دقيقه بر روي اين سايت نوشته شده يكي ساعت 22:19 و ديگري 22:36 در يكي گفته شده است كه اهل كازرون است و در ديگري نوشته شده كه اولين بار است نام محمد عارف را مي شنود! خدا كند كه اين دو نظر (و برخي ديگر از نظرها) تنها از سوي يك نفر نوشته نشده باشد چرا كه در آن صورت بايد سووال كرد كه چطور مي شود شما هم اهل كازرون باشي، هم اهل كتاب و فرهنگ باشي و هم تا كنون نام محمد عارف (يكي از نويسندگان كازروني) را نشنيده باشي؟!
  • ۱۸:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    خیلی برایم عجیب است که نقد و پاسخگویی به نقد چرا این قدر باید واکنش داشته باشد؟آن هم پاسخ به نقد کسی که به تصریح متن از کتاب دیگری استفاده هم کرده است. اصولا فکر می کنم عزیزان عصبانی در بخش نظرات از پاسخ منطقی به نویسنده مورد علاقه شان و آشکار شدن بی اساس بودن انتقادهایش از سوی " انتشارات و نویسنده ای که تازه با آن ها آشنا شده اند " برآشفته اند و الا نه عارف و نه صحرایی معصوم نیستند که خالی از اشتباه باشند. با این نگاه که عارف و سلمان فارسی برای مشهور شدن به پاسخگویی پرداخته اند اگر بخواهیم به کار نگاه کنیم قطعا طرف مقابل هم می تواند ادعا کند که چون باران و بوران در یک سال به سه چاپ و خمپاره های خواب آلود ( به عنوان دو اثر در یک ژانر ) پس از ده سال به چاپ سوم رسیده است پس این نقدها صورت گرفته است. نظرات باعث شد که به اصل صحبت جناب صحرایی و عارف با ایبنا مراجعه کنم و نفهمیدم که بالاخره عارف کدام بخش از نقدها را پذیرفته است که حتی اگر هم بپذیرد طبق آن چه انتشارات سلمان فارسی پاسخ داده است، رطب خورده منع رطب نمی تواند بکند.واقعا متاسفم که فضای کتاب و کتابخوانی باید آلوده ی به نظرات این چنین متعصبانه ای باشد.
  • ۱۵:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
    اين كه كسي نقد كند و ديگري جواب نقد را بدهد كه امري عادي و رايج است. مثل اين كه اين دوستان نظردهنده نقد را فقط مختص آقاي صحرايي مي دانند و غير او را اصلا آدم نمي دانند. اين چه وضع منزجر كننده اي است كه مثلا قشر كتابخوان ما پاي اين مطلب ايجاد كرده اند؟ آدم فكر مي كند كه صحرايي معصوم است كه اين گونه نظرات را برايشان مي نويسند. نظرات اين مطلب باعث شد كه من به اصل نقد آقاي صحرايي مراجعه كنم و واقعا متاسف شدم از اين همه تناقضي كه در ديدگاه ايشان درباره يك كتاب بود.
  • ۱۹:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
    نمی دانم چرا برخی از نظرات یک رویه خاصی را دنبال می کند. همه درصدد تحقیر انتشارات تازه تأسیس و خداوند دانستن جناب نویسنده متعهد کشور جناب صحرایی در عرصه نویسندگی؟!! من هر دو مطلب را خواندم. فضای نقد خوبی شکل گرفته بود. ولی برخی هواداران جناب صحرایی (شاید هوادار!!!) فضای تخریب را در یک کار فرهنگی در پیش گرفتند. خدمت این دوستان یا دوست عزیز باید عرض کرد که انظر الی ما قال لا انظر الی من قال. جوابیه انتشارات سلمان فارسی جوابیه ای منطقی است. ولی این از ارزش و خدمات جناب صحرایی کم نمی کند. جناب صحرایی عزیز از دید خود اشکالاتی را بر باران و بوران وارد دیده اند، حقیر پاسخ انتشارات را متین و نظری منطقی می دانم و از نظرات مطرح شده در پایین مطلب بسیار ناراحت شدم. در این محیط فرهنگی و در این عرصه فرهنگی چنین اظهارنظرهایی واقعاً جای شگفتی دارد.
  • ۲۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۷
    چرا چهار نظر آخر يك فرم و يك محتوا و حتي يك نثر دارد!؟ و همه در تاييد يك ناشر است. نكند به قول اشارات همين چهار نظر آخر همه از يك نفر يا...سرچشمه مي گيرد. به نظر من خواننده ها باهوشتر از اين حرف ها هستند.
  • ۱۵:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۸
    یکی از این نظرات مال من است. خب، همان طور که گفتید خواننده ها باهوشتر از این حرف ها هستند و البته کاربلد! آی پی ها که معلومند. ببینید که از کجا هستند این نظرات. شهرشان را مشخص کنید. البته ببخشید مخاطبم خبرنگار یا سردبیر صفحه دفاع مقدس هستند نه آن که نظر داده است!!!!!!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط