شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۲
بررسي نسبت انديشه هايدگر و لوكاچ در يك كتاب

لوسين گلدمن، نظريه‌پرداز آمريكايي، معتقد است هايدگر در كتاب «وجود و زمان» از گئورگ لوكاچ تاثير پذيرفته است، اين در حالي است كه هايدگر با ماركسيسم موافق نبود. محمد زارع در كتاب «لوكاچ و هايدگر» ضمن واكاوي اين موضوع، نسبت انديشه هايدگر و لوكاچ را بررسي كرده است.-

زارع در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عنوان كرد: لوكاچ كتابي با عنوان «تاريخ و آگاهي طبقاتي» دارد كه به لحاظ زماني پيش از كتاب «وجود و زمان» هايدگر نوشته شد. كتاب لوكاچ در سال 1923 و كتاب هايدگر چهار سال پس از آن انتشار يافت.

وي افزود: لوسين گلدمن معتقد است اشتراكاتي ميان اين دو فيلسوف وجود دارد و هايدگر در نوشتن اين اثر از برخي از جنبه‌هاي «تاريخ و آگاهي طبقاتي» لوكاچ تاثير پذيرفته است، در حالي كه هايدگر در كتابش هيچ نامي از لوكاچ به ميان نياورده است.

زارع درباره محتواي كتاب «لوكاچ و هايدگر» گفت: نكته‌اي كه گلدمن به آن اشاره كرد، هرچند به سادگي برايم قابل باور نيست اما به نظرم جالب مي‌آيد. به همين دليل تصميم گرفتم امكان اين تاثيرپذيري را در قالب يك كتاب بررسي كنم. هايدگر متفكر بزرگي است و خودش را در حد ارسطو مي‌دانست. من در اين كتاب بررسي مي‌كنم كه چگونه چنين متفكري از يك ماركسيست تاثير پذيرفت.

وي افزود: هايدگر فيلسوفي است كه نمي‌توانست با ماركسيسم موافق باشد. ماركسيسم براي او يكي از ظهورات سوبژكتيويسم بود. او در يكي از كتاب‌هايش، ماركسيسم، نازيسم و آمريكايسم را از مظاهر سوبژكتيويسم جديد و نيست‌انگاري معرفي مي‌كند.

زارع در پايان گفت: در كتاب «هايدگر و لوكاچ» ضمن بررسي صحت مدعاي گلدمن، نسبت انديشه هايدگر و لوكاچ را با يكديگر مي‌سنجم. نگارش اين كتاب رو به پايان است اما هنوز در انتخاب ناشر آن به نتيجه قطعي نرسيده‌ام.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها