دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۱
ططری: نهادهای نظارت‌کننده در موسسه‌های تاریخ‌پژوهی وجود ندارد/ زباله‌دانی‌ها یکی از مکان‌های عمده دستیابی به اسناد است!

علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی گفت: پژوهشگران داخلی با ایدئولوژی خاص سراغ تدوین تاریخ انقلاب می‌روند، در حالی که بسیاری از آنها تفاوت خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی را نمی‌دانند. برخی نویسندگان مدعی‌اند که تا کنون هزار ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی را ضبط کرده‌اند؛ متاسفانه برای تشخیص صحت این ادعاها نهادهای نظارت‌کننده در بسیاری از این موسسه‌های تاریخ‌پژوهی وجود ندارد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- گروه تاریخ و سیاست: علی ططری، چند سالی است که در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی به سروسامان دادن اسناد این مرکز مشغول است. وی تلاش بسیاری برای پیاده کردن مشروح مذکرات مجلس شورای ملی از سال 1285 تا 1357 انجام داد تا این منبع عظیم رخدادهای پارلمان ایران را در دسترس پژوهشگران این حوزه قرار دهد. همچنین ططری با برگزار کردن همایش‌های تاریخ مجلس، منبع مهمی را در دسترس پژوهشگران این حوزه قرار داده است. اهمیت نقش اسناد در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی و سهولت دسترسی تاریخ‌نگاران به این ابزار مهم ما را بر آن داشت تا در سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در نشستی از سلسله نشست‌‌های «کتاب و انقلاب اسلامی» که در اتاق گفت‌وگوی خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) برگزار شد به گفت‌وگو با مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی درباره مشکلات دسترسی به اسناد، پراکندگی مراکز اسنادی و وضعیت پژوهش‌های اسنادی انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها بنشینیم.
 
آقای ططری به عنوان پرسش نخست بفرمائید شما که در حوزه اسناد مشغول به کار هستید انتشار اسناد چه تاثیری در روند تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی دارد؟

نخست باید این نکته را بگویم که عمده ماخذ و منابع ما در حوزه تاریخ‌ انقلاب بیگانه یا خارجی است. منابع داخلی نیز به لحاظ علمی و روش‌ تحقیق به درستی تدوین نشده است. تاریخ‌نگاری انقلاب دچار آفت‌های زیادی است؛ از جمله این‌که هنوز در این حوزه، نگاه غالب علمی شکل نگرفته است. همچنین، ترجمه‌های ضعیف که بخش عمده منابع انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داده است، از سوی پژوهشگران و دانشگاه‌ها به عنوان منابع علمی شناخته می‌شود. کتاب‌های ترجمه شده یرواند آبراهامیان، جان دی استمپل، جان فوران شاخص این‌ آثار است. ضمن این‌ که اثری که در کشور ما ترجمه می‌شود حتی در صورت قرار گرفتن در گروه بهترین ترجمه‌ها، حدود 10 تا 20 درصد کیفیت خود را از دست می‌دهد. از طرفی، وجه مشترک تمام آثار تاریخ‌نگاری داخلی و خارجی، کمبود منابع دست اول است که این کمبود به خوبی در این منابع  احساس می‌شود. بخش دیگری از آفت این تاریخ‌نگاری نگاه سوگیرانه است؛ یعنی هنوز هم برخی از پژوهشگران و محققانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند خالی از تعصب نیستند و به نمایندگی از جریان‌های سیاسی قلم می‌زنند. البته، مشکلات دیگری هم در این حوزه وجود دارد، مثلا در خارج از کشور، پژوهشگران تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی از روش تحقیقی استفاده می‌کنند که غیرکاربردی است و این روش به لحاظ علمی با آن شیوه‌ای که در جامعه علمی ما متداول است، کاملا تفاوت دارد. زیرا این روش تحقیق که در خارج از کشور در حوزه علوم انسانی به کار گرفته شده، نگاه عمدتا آماری و اجتماعی به مسائل دارد که با وضعیت پژوهش‌هایی که در کشور ما به لحاظ ساختار اجتماعی و فرهنگی وجود دارد، کاملا متمایز است.
 
به نظر شما پژوهشگرانی که در خارج از کشور در حوزه تاریخ‌نگاری انقلاب قلم زده‌اند نیز از این مهم غفلت کرده‌اند؟

متأسفانه در حوزه اسناد چه در داخل و چه در خارج کشور نگاه دقیقی به این ابزار مهم حوزه تاریخ‌نگاری نشده و عمده منابع خارجی، به غیر از چند کتاب که روشمند بود، این‌گونه نیست. البته از یک زوایه نباید همه کمبودهای این منابع را متوجه پژوهشگران دانست، زیرا برخی از آنها به منابع و اسناد دست اول دسترسی نداشتند، اگر چه حتی بعضی پژوهشگران در داخل هم به همه منابع دسترسی پیدا نکردند. توجه داشته باشید که هنوز بسیاری از اسناد ارگان‌های امنیتی و نظامی برای پژوهش در حوزه انقلاب آزاد نشده است. از طرفی اسناد آرشیوهایی نظیر وزارت امورخارجه و مجلس شورای اسلامی به تنهایی نمی‌توانند کمک زیادی به پژوهشگران برای تدوین تاریخ پیش از انقلاب بکنند، زیرا موضوعیت ندارند و اسناد مجلس عمدتا مربوط به پیش از انقلاب اسلامی است. مجلس پس از انقلاب اسلامی با یک دوره فترت در اوایل انقلاب مواجه بوده و از طرفی شیوه بایگانی آن مشخص نبوده است. به همین دلیل در حال حاضر عمده اسناد مجلس نخست انقلاب اسلامی تا دوره ششم در دسترس آرشیو نیست تا در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد. اما از مجلس ششم به بعد موفق شدیم که اسناد قوه مقننه را بازیابی کنیم و در دسترس پژوهشگران قرار بدهیم.
 
با توجه به نقش مهمی که اسناد در تاریخ‌نگاری انقلاب دارند آیا در حال حاضر می‌توان گفت که بخش قابل توجهی از اسناد این برهه از حالت سطح‌بندی و امنیتی خارج شده‌اند؟

پاسخ دادن به این پرسش کمی دشوار است، هنوز برخی اسناد نظامی به دلیل محرمانه بودن سطح‌بندی شده و در اختیار پژوهشگران قرار نمی‌گیرد که این یک خلا است. زمانی که در حوزه تاریخ‌نگاری معاصر چه در نوشتن مقاله و چه در کتاب از این اسناد استفاده نمی‌شود به قاطعیت می‌توان گفت که آن مقاله به دلیل خلا اسناد مربوطه غیرعلمی و غیرمستند است، اما مورخ در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی زمانی که با کمبود اسناد روبه‌رو می‌شود، ممکن است از نظریه‌هایی استفاده کند که برای آنها می‌تواند پارامترهایی را از اجتماع استخراج کند یا تحقیقات میدانی انجام دهد. اما در حوزه تاریخ‌نگاری به قاطعیت باید گفت که پژوهشگر در حوزه تاریخ معاصر نمی‌تواند تحقیق و پژوهشی انجام دهد که مبتنی بر اسناد نباشد. با وجود این اسناد نیز دارای سطح‌بندی است و هرچه پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی در تحقیق درباره یک موضوع به اسنادی مانند اسناد ژاندارمری، شهربانی، ارتش و ساواک دسترسی یابد این استفاده متنوع اسناد سطح علمی آن پژوهش را بالا برده و هرچه استفاده از اسناد کمتر باشد اعتبار این پژوهش پایین‌تر می‌آید. این نشان می‌دهد که هم پژوهشگر به استناد این اسناد ارزش علمی به پژوهش خود می‌بخشد و هم تحلیل‌های پژوهش یا مقاله خود را قوی‌تر می‌کند.
 
 بررسی برخی پژوهش‌های انقلاب اسلامی ریشه در دلیل و چگونگی این انقلاب به ویژه در سال‌های پایانی دارد که دولت‌های رژیم پهلوی در حال تغییر بودند و ثبات کمتری در این زمینه وجود داشت. در این حوزه تا چه اندازه پژوهشگران و دانشجویان برای دریافت مشروح مذکرات مجلس شورای ملی به شما مراجعه کرده‌اند؟

به این پرسش می‌توان به دو شکل پاسخ داد؛ نخست این‌که ما روزانه بین هشت تا 15 نفر مراجعه کننده به مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی داریم که عمده اسناد درخواستی آنها به سال‌های 1285 تا 1357 ارتباط دارد و خارج از این موضوع اگرچه اسناد اندکی خریداری شده اما بیش از 95 درصد مراجعه‌کنندگان مرکز اسناد مجلس با دوره تاریخی 1285 تا 1357 سروکار دارند. این‌که شما بخواهید بدانید تا چه اندازه برای استناد به مشروح مذاکرات سال‌های 1356 و 1357 توجه و مراجعه شده، چندان خوش‌بین نیستم. مراجعه‌کنندگان دانشجو علاقه چندانی به استناد منابع آرشیوی در مقاله یا پایان‌نامه ارشد و دکتری خود ندارند. از طرفی، گاهی دانشجویان صرفا از یک سند در پژوهش خود استفاده می‌کنند تا بگویند ما به مرکز اسناد مجلس یا آرشیو ملی مراجعه کردیم و از طرف دیگر، دانشجویانی که با علاقه‌مندی به این مراکز برای استفاده از اسناد برای درک بهتر تاریخ یا روشن کردن یک نقطه تاریک و یا ابهام‌زدایی از یک جریان یا حادثه می‌روند، تعدادشان انگشت‌شمار است. اکنون به عنوان استاد راهنما و یا مشاور، 18 پایان‌نامه را در دانشگاه دنبال می‌کنم، البته، پایان‌نامه‌هایی را که به اسناد، پارلمان و مطالعات زنان می‌پردازند  بیشتر مدنظر دارم. از این رو، ما در حوزه تاریخ معاصر به سختی دانشجویان را به استفاده از اسناد در پایان‌نامه‌ها سوق می‌دهیم؛ در برخی  موارد، آنها در زمان پژوهش برای نگارش پایان‌نامه دکتری به اهمیت اسناد پی می‌برند؛ این معضل می‌رساند که در این میان مقصر تنها دانشجو نیست؛ دانشگاه‌ها و استادان به دلیل سوق ندادن و تأکید نداشتن بر استفاده از اسناد توسط دانشجویان چنین وضعیتی را به وجود می‌آورند.

وضعیت استفاده از اسناد در پژوهش‌های تاریخ‌نگاری انقلاب درسطح دانشگاه به چه شکل است؟

متأسفانه استادان آگاهی چندانی از مقوله سندپژوهی و سندشناسی به عنوان ابزار تاریخ‌نگاری ندارند. اما در حوزه کیفیت اسناد در پژوهش‌های تاریخ انقلاب به قاطعیت می‌گویم که این امر وضع خوبی ندارد. هر چند از نظر کمی، با اغماض می‌توان گفت که شرایط متوسطی بر آن حاکم است. پژوهشگران در این حوزه خود را مقید به استفاده از اسناد نمی‌دانند. دانشجویان نیز به همین شکل، در پایان‌نامه‌هایی که با حوزه انقلاب اسلامی مرتبط است، علاقه و تلاشی برای پژوهش بر پایه اسناد ندارند و در این میان، در برخی موارد، استاد راهنما و مشاور نیز کوششی برای برانگیختن رغبت دانشجو به اهمیت کاربرد اسناد در پایان‌نامه‌ها انجام نمی‌دهند. حتی در برخی موارد، استادان پایان‌نامه‌ها را دقیق مطالعه و بررسی نمی‌کنند و این عمل موجب می‌شود که دانشجویان نیز برای کاربرد اسناد در پایان‌نامه اهمیتی قائل نشوند، اما دانشجویانی که حوزه کاری آنها با رشته درسی‌شان همخوانی دارد، مثلا در یک موسسه اسنادی کار می‌کنند و ارتقای تحصیلی آنها به ارتقای سطح دانش آنها کمک می‌کند، با علاقه‌مندی به کاوش در اسناد می‌پردازند و یا این‌که با علاقه مفرطی به پژوهش در موضوع‌های اسنادی می‌پردازند.

نکته مهم دیگر این‌که، متأسفانه در طی پنج و شش سال گذشته استعدادهای نه‌چندان قوی به مدارج تحصیلی کارشناسی و ارشد راه پیدا کردند و ظرفیت خالی حوزه علوم انسانی سبب شده که دانشجویان کم‌انگیزه به این حوزه رو بیاورند؛ امری که در حال حاضر به آفتی تبدیل شده و تاثیر آن را می‌توان در کلاس‌های درس دید. متأسفانه دانشجویان هر سال نسبت به سال گذشته از توان علمی کمتر و ضعیف‌تری برخوردارند؛ این ضعف در کلاس‌های درس به خوبی قابل لمس است و نتیجه آن به ویژه در پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها نمایان می‌شود، به همین دلیل اساسا نگاه کاربردی به پایان‌نامه‌های دانشجویی به وجود نمی‌آید. با این مشکلات این پرسش مطرح می‌شود که اصولا تعریف پایان‌نامه چیست؟ در حالی که با نظارت و برنامه‌ریزی بهتر می‌توان آنها را به سوی پژوهش و تحقیق در حوزه تاریخ انقلاب سوق داد و از نیروی جوان و پرانگیزه آنها در باروری تاریخ کشور سود جست.
 
پژوهشگران تاریخ معاصر و به ویژه تاریخ انقلاب در پژوهش‌های مبتنی بر اسناد با مشکلات دستیابی به اسناد مواجه هستند. گاه این مشکل دشواری دسترسی موجب دلسردی و چشم‌پوشی آنها از اسناد می‌شود. شما نقش این عدم دسترسی آسان به اسناد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شک ندارم که مشکلات دستیابی به اسناد، از دلایل اجتناب از استناد به اسناد در پژوهش‌های تاریخی است. این مشکل هم برای دانشجویان و هم استادان دانشگاه وجود دارد که سبب شده به پژوهش‌های ما لطمه وارد کند. زمانی که آنها روند دشوار دستیابی به اسناد را پیش رو می‌بینند رغبتی برای مراجعه به مراکز اسنادی ندارند. به ویژه استادان احساس می‌کنند شأن آنها در مراجعه به این مراکز خدشه‌دار می‌شود. اما نحوه برخورد و عدم در اختیار قرار دادن اسناد از سوی این مراکز ریشه در موضوع‌های مختلف دارد. نخست، حریص بودن مدیران و برخی کارکنان این مؤسسات است که با خودداری از در دسترس قرار دادن اسناد به پژوهشگران می‌خواهند اسناد مهم را به نام خود منتشر کنند. یکی دیگر از دلایل خودداری آنها از ارائه اسناد، بحث امنیتی آن است که در این زمینه نهادینه شده است. برخی از این مراکز در این زمینه دغدغه‌هایی دارند، اما این بحث برای آنها بهانه‌ای شده تا از دسترسی پژوهشگران به اسناد جلوگیری کنند. باید از این مراکز پرسید اگر اسناد آنها سطح‌بندی دارد و امنیتی است، چطور کتاب‌هایی از همین اسناد که حاوی 200 تا 300 برگ سند است، منتشر شده است؟ در برابر این عملکرد، یا باید اسناد را برای همه افراد امنیتی ارزیابی کرد، یا ارائه اسناد را آزاد و راهکاری برای پویایی این مراکز در برابر راکد بودن آنها تعریف کنند. حتی برای دسترسی به اسناد نهادهای حقوقی هم این مشکل وجود دارد. با همه این مشکلات که در مقابل دسترسی به اسناد وجود دارد، انتظار داریم که پژوهش‌ها مستند، متقن و علمی انجام شود. برای تدوین پژوهش جریان یا رویدادی انقلابی باید به تمام اسناد دسترسی داشت، اگر این‌گونه نشود، پژوهشی که انجام می‌گیرد، آسیبی به تاریخ‌نگاری ما وارد می‌کند.
 
نحوه نگهداری اسناد در مراکز و موسسه‌های تاریخ‌پژوهی گاهی محل مناقشه است. در برخی موسسه‌ها نیز شاهد این ماجرا هستیم که اسناد در گونی نگهداری می‌شود. چقدر این ادعاها به نظر شما که با این مراکز سروکار دارید، صحت دارد؟

بنده هفته گذشته قرار بود به یک شهرستانی بروم که در این شهرستان طبق تماس برخی افراد، مقداری سند در ساختمانی (که مورد مناقشه شهرداری، اوقاف و سازمان میراث فرهنگی است) دیده شده و اکنون در وضعیت نامعلومی قرار دارد؛ برخی اهالی آن شهرستان در تماسی با مرکز ما خواهان انتقال این اسناد با سپری کردن مراحل قانونی شدند. البته باید یادآوری کنم که رسیدگی به این امر جزو رسالت ما نیست، زیرا در آن شهر، نمایندگی آرشیو ملی وجود دارد اما به این دلیل که افرادی از آن شهرستان با ما تماس گرفته‌اند، برای رسیدگی به درخواست آنها درصدد هستیم با دریافت مجوزهای قانونی، مجموعه مذکور را به آرشیو مجلس منتقل کنیم. بسیاری از این موارد به ما مراجعه می‌کنند، از جمله در موردی دیگر تماس گرفتند و گفتند در ساختمانی مخروبه مقداری سند پیدا شده است! درباره برخی از مواردی که اسناد رها می‌شوند باید بگویم که متاسفانه هنوز بسیاری از خانواده‌ها به اهمیت اسناد واقف نیستند و به این امر اهمیتی نمی‌دهند. بسیاری از مجموعه اسنادی که ما داریم (چه به صورت مجموعه و چه تک برگ) از زباله‌دانی‌ها یافته‌ایم. حتی سال گذشته گزارش‌های مالی یک بانک خصوصی را از یک زباله‌دانی خارج کردیم. ما روزانه با این موارد و شیوه‌های اطلاع از اسناد در مکان‌های نامناسب بسیار مواجه می‌شویم.

بی‌اعتنایی به اسناد ماجرایی دارد و قرار دادن دستگاه کاغذ خردکن در دستگاه‌ها و ارگان‌های دولتی ماجرایی دیگر است که برخی اوراق اداری را به مخاطره می‌اندازد. این دستگاه را در نهادهای دولتی قرار دادند تا اسناد (بدون در نظر گرفتن اهمیت تاریخی) خرد و امحا شود. باید این پرسش را مطرح کرد که این کاغذها و اسناد دولتی بر چه اساسی امحا می‌شود؟ از سال 1388 که امحای اوراق مجلس شورای اسلامی به ما واگذار شد تا به امروز هنوز نتوانسته‌ایم حتی برگه مرخصی افراد را امحا کنیم، از دریچه نگاه یک پژوهشگر تاریخ، فکر می‌کنم این برگه مرخصی 60 سال دیگر، به عنوان یک سند ارزشمند به شمار می‌آید، چراکه از طریق آن می‌توانند دریابند که کارمندان و نمایندگان مجلس به چه میزان مرخصی می‌گرفتند. ممکن است برخی بر این باور باشند که برای نگهداری این اسناد محدودیت مکانی وجود دارد، اما به نظر می‌رسد در این سرزمین پهناور، برای آرشیو اسناد با کمبود فضا مواجه نیستیم.



 
 آیا به نظر شما تعدد نگهداری و ارائه مراکز اسناد شیوه درستی است. آیا نباید همه این اسناد در یک مکان مانند آرشیو ملی نگهداری شود تا برخوردهای سلیقه‌ای در ارائه آنها به مراجعان کمتر رخ دهد؟

با تمرکز اسناد در یک مکان واحد مخالفم و هر جایی که صحبت از تجمیع اسناد شده شدیدا با آن مخالفت کرده‌ام، نه به این دلیل که ما در جایگاه آرشیو مجلس و قوه مقننه هستیم، بلکه به این دلیل که در آرشیو ما اسناد و پرونده‌هایی نگهداری می‌شود که مورد رجوع نمایندگان است. در عین حال، ما حکم بایگانی مجلس را نیز هستیم. در مقابل این پرسش شما باید یک مساله اساسی را مطرح کنم و آن هم این است که اگر یک روزی اتفاقی غیرطبیعی در مکان آرشیو ملی که همه اسناد کشور در آن متمرکز شده رخ بدهد، چه باید کرد؟ آرشیو ملی با در اختیار داشتن میلیاردها سند تا کنون چه اندازه این اسناد را در قالب کتاب منتشر کرده است؟ آیا برای نگهداری از اسناد از یک سیستم مطمئن استفاده می‌کند؟ آمار انتشار کتاب‌ها و فهرست اسنادی که آرشیو مجلس در طی پنج سال گذشته منتشر کرده، نشان‌دهنده این مهم است که عملکرد ما در آرشیو مجلس به مراتب بهتر از دیگر آرشیوها بوده است. برای درستی صحت این ادعا می‌توانید آمار و ارقام را بررسی کنید. مشکل اصلی که ما در این حوزه با آن مواجه هستیم، این است که در این حوزه سیاستگذاری کلی نداریم و مدیریت در کشور ما قائم به فرد است و نگاه فردی بر بسیاری از مجموعه‌های ما حاکم است، هر مدیری نگاه، سیاست‌ها و نسخه ویژه خود را دارد. اگرچه ما برای تربیت افرادی در حوزه سندشناسی تلاش کرده و استانداردسازی می‌کنیم و عضو آرشیو جهانی نیز هستیم و سالانه حق عضویت نیز پرداخت می‌کنیم. همچنین، هیچ استانداردی را سراغ ندارید که در حوزه فهرست‌نویسی، نگهداری و سازماندهی اسناد رعایت نشده باشد. با وجود این باید دید تا چه اندازه عملکرد ما در این حوزه با استانداردها مطابقت دارد.
 
برای درستی نظر شما درباره پراکندگی مراکز اسنادی از میزان کارآیی این مراکز به مثال‌هایی اشاره می‌کنید؟

برای نشان دادن عملکرد برخی مراکز باید به مجموعه آستان قدس رضوی اشاره کنم. این مجموعه تلاش‌های بسیاری به ویژه در حوزه تاریخ شفاهی انجام داده است. حدود 12 نفر کارشناس تاریخ شفاهی در این مرکز کار می‌کنند که توانسته‌اند بخش عظیمی از تاریخ شفاهی خراسان را ضبط و ثبت کنند. (در این مسیر، حتی جزامی‌های این خطه را از نظر دور نداشته‌اند) بدین‌ترتیب، می‌توان گفت تاریخ خراسان را مدون و استاندارد کرده‌اند. آیا سازمان آرشیو ملی می‌تواند این کارها را انجام بدهد؟ اگر مدیریتی قدرتمند و منظم به صورت مستمر در این مجموعه قرار می‌گرفت آن وقت می‌شد از تمرکز اسناد در آرشیو ملی سخن گفت، اما این مجموعه قائم به فرد است؛ زمانی که مدیری کارآمد در رأس این آرشیو قرار بگیرد کارها طبق اصول پیش خواهد رفت، اما اگر این‌طور نباشد وضعیتی مناسبی در این آرشیو حاکم نخواهد بود. حال با چه اطمینانی باید گفت تمام اسناد کشور را باید به این سازمان منتقل و از تعدد مراکز اسنادی حذر کرد.

البته در کشور ما با این نگاه مدیریتی نگرانی در همه عرصه‌ها وجود دارد. ممکن است مدیری در رأس آرشیو ملی گذارده شود که به دلیل کمبود جا تصمیم بگیرد 60 درصد اسناد را امحا کند! آن زمان چه می‌توان کرد؟ به اعتقاد من، تعدد مراکز اسنادی در کشور سبب پویایی این حوزه شده است. برای مثال، چند سال پیش قوه قضاییه با استخدام (پروژه‌ای) افرادی، بسیاری از اسناد این قوه را (که یکی از دست‌نخورده‌ترین ارگان‌ها به لحاظ اسناد بود) شناسایی و گردآوری کرد. این قوه در آن زمان بیش از دو میلیارد برگ سند داشت. آیا اگر این مجموعه اسناد در دست آرشیو ملی بود به این سرعت می‌توانست اسناد را گردآوری و ساماندهی کند؟ نحوه نگهداری اسناد در این سازمان به شکلی است که به سختی می‌توان اسناد مورد نظر را پیدا کرد. تعدد مراکز اسنادی سبب شده که آستان قدس رضوی تاریخ خراسان را مدون کند، قوه قضاییه اسناد خود را شناسایی و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران مجموعه‌ای بی‌نظیر از عکس‌های رجال را منتشر کند. آیا اگر این اسناد تنها در آرشیو ملی قرار داشت می‌توانست این عملکرد را داشته باشد؟
 
نگاه شما به کتاب‌هایی که درباره تاریخ انقلاب از دهه 60 تا به امروز منتشر شده چیست و به نظر شما آثار تولید شده در این حوزه را می‌توان در دو برهه زمانی تقریب 15 ساله بررسی کرد؟ رشد این کتاب‌ها با توجه به روشمندی تاریخی در آن تا چه اندازه موثر بوده است؟

شکی نیست که با وقوع انقلاب اسلامی عرصه تاریخ‌نگاری رشد پیدا کرد. در نگاه نخست، یکی از مزایای انقلاب برای حوزه تاریخ‌پژوهی، تشکیل موسسه‌های متعدد تحقیقاتی و اسنادی بود که می‌توان گفت رشد کمی فزاینده‌ای را از این لحاظ شاهد بودیم و به مرور، عرصه‌ای مانند تاریخ شفاهی نیز در تاریخ‌پژوهی ما نهادینه شد و در مراکزی مانند بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی بروز و ظهور یافت. همچنین، در حوزه تاریخ جنگ تحمیلی نیز ثبت خاطرات را داریم؛ با تدوین این خاطرات، ثبت تاریخ شفاهی جنگ به طور رسمی آغاز شد. در ابتدای وقوع انقلاب و به ویژه سه چهار سال اول، تاریخ‌نگاری ما تحت تأثیر جریان‌های چپ قرار گرفت و کتاب‌های سفید با نگاه چپ منتشر شد که بیشتر این کتاب‌ها متأثر از نگاه سوسیالیست‌ها، کمونیست‌ها و مجاهدین‌خلق (منافقین) بود. این گروه‌ها تقریبا یک نگاه را در تاریخ‌نگاری انقلاب اشاعه می‌دادند که تقریبا نگاه غالب هم بود. جالب این‌که، آن نگاه علاوه بر تاریخ‌نگاری و کتاب‌های منتشرشده، حتی در حوزه سیاست و اقتصاد کشور نیز تأثیر گذاشت. در این برهه، عمده مدیرانی که در حوزه اقتصاد بر سر کار آمدند، نگاه چپ داشتند. بعد از آن‌که جنگ روی داد، نگاه ارزشی و انقلابی جایگاه خود را بازپس گرفت و روزبه‌روز تقویت شد. برای لمس بیشتر این موضوع باید اشاره کنم به مجموعه‌ای که برای آرشیو مجلس خریداری کردیم که شامل هزار و 300 پوستر انقلابی از سال‌های 1353 تا 1363 است. این پوسترها خود روایتگر تاریخ انقلاب هستند. زمانی که پوسترهای سال‌های 57 تا 60 را در این مجموعه می‌بینید، نگاه‌های متنوع و متکثری را مشاهده می‎کنید. بعد از آن به دلیل اتفاقاتی که در جریان‌های انقلاب می‌افتد نگاه‌ها محدودتر و محدودتر می‌شود اما این موضوع مورد بحث ما نیست.
 
به نظر شما تاریخ‌نگاری انقلاب در این سی و شش سال با چه تغییر و تحولاتی همراه بوده است؟

در حوزه ثبت تاریخ سال‌های نخست انقلاب، ابتدا با تنوع و تکثر نگاه‌های پژوهشگران در این حوزه مواجه هستیم، اما پس از آن، تنوع و تکثر به یکی دو جریان خاص محدود شد و حتی اعتقادم بر این است که در دهه 60 با رکود ثبت رویدادهای انقلاب مواجه شدیم. از سال 62 و 63 به بعد، عمده کتاب‌هایی که در حوزه تاریخ انقلاب منتشر شده، بسیار اندک است یا در برخی موارد، بعضی از کتاب‌ها مجددا تجدید چاپ شدند اما از دهه 70 به بعد نیز کتاب‌هایی درباره انقلاب منتشر شد که اکنون نمی‌توانیم برای آن نگاه ویژه‌ای قائل شویم یا به عبارتی، آن را صاحب سبک بدانیم. ضمن این‌که در کتاب‌های منتشر شده درباره تاریخ انقلاب نگاه علمی و روش‌تحقیق دقیق تاریخی کاربرد نداشته است. همچنین، کتاب‌هایی که از دهه 70 در خارج از کشور درباره انقلاب منتشر شده است، همان‌طور که قبلا اشاره کردم معضلات و معایب خود را داشتند، از جمله این‌که نویسندگان این کتاب‌ها نگاهشان سوگیرانه و قلمشان متعصبانه بوده است. با وجود این، در داخل نیز نگاه انقلابی و متعصب بر کتاب‌ها غالب بود و آفت تعصب در این سو نیز دیده می‌شد. خلاصه این‌که جریان‌های انقلاب به صورت دقیق و علمی بررسی نشد و در آن نگاه علمی احاطه نداشت. از طرفی، تاریخ‌نگاران داخلی با ایدئولوژی خاص به سراغ تدوین تاریخ انقلاب رفتند، در حالی که بسیاری از آنها تفاوت خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی را نمی‌دانستند.
 
به لحاظ کیفی شما تا کنون در بررسی برخی کتاب‌های منتشرشده درباره انقلاب اسلامی به نکات نامناسبی از لحاظ پژوهشی برخورد کرده‌اید؟

در بررسی برخی کتاب‌های این حوزه با جملاتی برخوردم که نویسنده اذعان کرده که تا کنون هزار ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی را ضبط کرده است. این میزان زمانی که نویسنده ذکر می‌کند رقم بالایی است  یا تاکید می‌کند که چندهزار سوال در چند ساعت از مصاحبه‌شونده پرسیدم! این، برخی جملاتی است که در مقدمه بعضی آثار این حوزه مطالعه می‌کنید. متاسفانه برای تشخیص صحت این ادعاها نهادهای نظارت‌کننده در بسیاری از این موسسه‌های تاریخ‌پژوهی وجود ندارد. در حوزه تاریخ انقلاب و جنگ علاوه بر این‌که موسسه‌های متعدد تاریخ‌پژوهی وجود دارد، نهادهای نظامی مانند ارتش، سپاه و نیروی انتظامی نیز هر یک دستی بر تاریخ‌نگاری جنگ دارند. همچنین، موسسه‌ای به نام کمیته حفظ آثار جنگ و ستاد نیروهای مسلح نیز وجود دارد؛ هیچ‌یک از این نهادها با هم همکاری و هماهنگی ندارند و بسیاری مواقع اتفاق می‌افتد که اثری درباره انقلاب اسلامی از سوی چند نهاد منتشر شده است. برای مثال، اسنادی درباره یک شخصیت را جز مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز بررسی‌های تاریخی وزارت اطلاعات و نیز یک نهاد نظامی منتشر کرده‌اند. اگر در این عرصه هماهنگی و برنامه‌ریزی اتخاذ می‌شد و با دادن بودجه مناسب به پژوهشگران به منظور انجام پژوهشی متناسب ساماندهی می‌شد، به مراتب شاهد انتشار آثار بهتری بودیم. گرچه ما که از نزدیک شاهد چاپ این آثار هستیم، بارها در این زمینه به موسسات و نهادهای مربوطه تذکر داده‌ایم، اما متاسفانه تا به امروز نتیجه‌ای نگرفتیم. در حال حاضر، مراکز استان‌ها نیز در حوزه انقلاب و جنگ سازوکار جداگانه‌ای را با پژوهشگران خاص خود پی گرفته‌اند. زمانی که به این مراکز مراجعه می‌کنید یا کتاب‌های منتشرشده از سوی آنها را می‌خوانید، متوجه می‌شوید افرادی که این کتاب‌ها را نگاشته‌اند، سابقه علمی چندانی در تاریخ‌نگاری ندارند. با این توصیف، پیداست کتاب‌هایی که در حوزه انقلاب و جنگ منتشر می‌شود دارای چه کیفیتی خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها