سه‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
عزیزی: ارائه اسناد در کتاب‌های تاریخ گزینشی نیست/ چرا کتابسازی موسسه‌های دولتی نقد نمی‌شوند؟

کارشناسان حوزه تاریخ در میزگرد «کتابسوزی دیروز یا کتابسازی امروز» با اشاره به بحث چاپ کتاب‌های اسنادی و گزینشی ‌عمل کردن سندپژوهان نظرات متفاوتی را ارائه کردند. غلامرضا عزیزی معتقد است ارائه اسناد تاریخی گزینشی نیست و مسعود کوهستانی‌نژاد «شیوه نقد» را گریزی بر گزینشی‌نوشتن مولفان برخی کتاب‌های تاریخی می‌داند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- در میزگردی که گروه تاریخ و سیاست ایبنا با موضوع «کتابسوزی دیروز یا کتابسازی امروز» با حضور غلامرضا عزیزی، معاون اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مسعود کوهستانی‌نژاد، تاریخ‌نگار و محمود طاهراحمدی، سندپژوه و پژوهشگر آزاد تاریخ معاصر برگزار کرد، به موضوع اسناد و گزینشی‌ عمل‌کردن اسناد نیز پرداخته شد. این موضوع در کنار مسایل دیگری که مطرح شد،‌ مورد بررسی و واکاوی کارشناسان تاریخ و اسناد قرار گرفت.
 
در این میزگرد غلامرضا عزیزی از خدمات سازمان کتابخانه ملی دفاع کرد و گفت که به ندرت دیده می‌شود کتابی در ارائه اسناد گزینشی عمل کرده باشد. او بحث درباره این مساله را کلی‌گویی دانست و مسعود کوهستانی‌نژاد از کتابسازی‌هایی که موسسه‌های دولتی انجام می‌دهند به شدت انتقاد کرد و گفت: چرا کسی جرات نقد گونه کتاب‌ها را ندارد.

گروه تاریخ و سیاست ایبنا: نظرتان درباره چاپ کتاب‌های اسنادی که همراه با ارائه و شرح سند گزینشی است و در بین کتاب‌های کتابخانه ملی هم دیده می‌شود،‌ چیست و به نظر شما چرا بسیاری مورد توجه پژوهشگران قرار نمی‌گیرد؟ منظورم کتاب‌های اسنادی است که نوعی بینش سندپژوه در انتخاب آنها دخیل بوده است؟ 

•  غلامرضا عزیزی:شما باید نخست ثابت کنید که این کتاب‌ها مورد استفاده پژوهشگران قرار نمی‌گیرد. 

گروه تاریخ و سیاست ایبنا: برای طرح این پرسش تقریبا به 10 سندپژوه مراجعه شده و آنها معتقدند اسناد این کتاب‌ها گزینشی، ناقص و برخاسته از دیدگاه فردی که به اسناد دسترسی دارد انتخاب شده است و این کتاب‌های اسنادی، برخی مربوط به کتابخانه ملی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و بیشترین تعداد سند مربوط به مرکز بررسی اسناد تاریخی است.

• غلامرضا عزیزی: گرچه در وهله نخست، سند پژوهشي (در مفهوم بررسي، انتخاب و چاپ سند)، با بقیه پژوهش‌های علوم‌انسانی و مخصوصا پژوهش‌های تاریخی خیلی شبیه نیست، اما در واقع مانند همان پژوهش تاريخي است البته با تفاوت‌هايي. حتي زمانی که شما می‌خواهید یک نمایشگاه سند بر پا كنيد، درست است که مثلا 30 برگ سند انتخاب می‌کنید اما در گزینش این 30 برگ سند، مي‌خواهيد مفهومي را منتقل کنید؛ در واقع یک مقاله می‌نویسید بدون اینکه مقاله نوشته باشید. فرض كنيد زمانی‌که می‌خواهيم اسنادی از جنگ جهانی اول را نمایش دهيم، از قبل از شروع جنگ یکي دو سند می‌گذاريم؛ جنگ که شروع می‌شود، گزارش‌هايي از خارج از مرزها می‌آید یکی دو تا از آنها را می‌گذاريم؛ از زمان اشغال کشور یکی دو تا سند، از دوران مهاجرت دو تا سه سند، از قحطی چند سند، از سال‌های آخر جنگ و كمي پس از آن هم چند سند را انتخاب و در معرض دید قرار می‌دهيم. افرادي ‌که به تماشای این نمايشگاه اسناد می‌آیند می‌توانند جریان جنگ جهانی اول در ایران را در اين 30 سند ببینند. معلوم است اسناد اين نمايشگاه گزینشی است.

 


اگر بخواهيم برای مثال در اين نمايشگاه 8 هزار سند را كه بررسی کرده‌ايم به نمايش بگذاريم، حوصله مخاطب و وقت او را به هدر داده و نمي‌توانيم نتيجه‌اي كه در برگزاري اين نمايشگاه به دنبالش بوده‌ايم به دست بياوريم. حتي در فرض چاپ این اسناد در کتاب، مجبوريم «انتخاب» کنيم؛ به ویژه در دوره تاریخ پهلوی و تاریخ معاصر. زمانی‌که به سراغ اسناد می‌روید با حجم انبوهي از اسناد روبه رو مي‌شويد كه ناچار به انتخاب بين آنها هستيد. اما شما یک کتاب که بعد از کار آقايان کوهستانی‌نژاد و بیات، يا آقايان روستايي و سلامي درباره «اسناد مطبوعات» در حوزه مطبوعات آن دوران را چاپ شده نشان بدهید که به این کتاب‌ها ارجاع نداده باشد، بعد من حرف شما را در مورد عدم استفاده از کتاب‌های اسنادي قبول می‌کنم. من حدود 400 کتاب را با رويكرد اسنادي احصاء کردم که در یک دوره 10 ساله منتشر شده است. بايد ببينيم چند كتاب مرتبط با اين آثار چاپ شده كه به آنها ارجاع نداده است و چرا؟

خواهش می‌کنم از کلی‌گویی بپرهیزیم. يكي می‌گوید من کتاب‌های فلان ناشر را قبول ندارم. قبول نداری که نداری. اگر نسبت به متني اعتراض يا شك داريم بايد همان را مطرح كرد نه آن كه مثلاً اعتراض به يك جمله يا بيشتر، از يك كتاب را به انتشارات و ناشر يا ديگر كتاب‌هاي نويسنده‌اش تعميم داد. از خودم مثال بزنم. در جایی نوشته‌ام که فلان نقل قول این کتاب را به خاطر این‌که به منبعی استناد کرده که من نمی‌توانم به آن دسترسی پیدا کنم و صحت و سقمش را بسنجم، نمی‌توانم بپذیرم. اما فرضا کسانی‌که دارند درباره اوضاع تبريز در سال‌هاي 1295-1296 ق. و يا درباره سپهسالار تحقيق مي‌كنند اگر كتاب «تلگرافات عصر سپهسالار (خط تبریز) 96-۱۲۹۵» آقای طاهراحمدی يا همان اسناد را ندیده باشند به نظر من کارشان ناقص است. یادمان باشد، اين حرف به این معنی نیست که هر سندی که چاپ شده، حرف آخر را می‌زند. بلکه سند هم یکی از منابع تاریخی است که باید صحت و سقمش از سوی محققان و مورخان سنجیده شود و بعد مورد استفاده و استناد قرار گیرد. مگر مورخان هر چیزی که مثلاً ابن خلدون یا توسیدید و هرودوت و يا هر نويسنده دیگر گفته باشد را دربست می‌پذیرند؟ این طور نیست. مورخ مطلب مورد نظر را با بقیه منابع تطبیق می‌دهد. سند هم از این قاعده مستثنی نیست.

بنابراین سندپژوه در ارائه اسناد معمولا ناگزیر به گزینش است. اين گزينش بر حسب «موضوع» و «نوع اسناد» فرق مي‌كند. برای مثال از گزارش‌های سلسله مراتبی مثالي مي‌آورم. مثلا در یک روز در دهه 30 دعوايی بين طرفداران دو گروه يا حزب اتفاق افتاده است. مامور کلانتری گزارش می‌نویسد که امروز دور فلان میدان، حسن و تقی و 10 نفر از دوستانشان از حزب فلان، دکه روزنامه‌فروشی حزب دیگری را خراب کردند و 30 نفر جمع شدند و دعوا كردند و چند نفر مجروح و چند نفر هم جلب شدند. بعد کلانتری به شهربانی همين موضوع را گزارش می‌دهد. حالا کافی است مامور بگوید این دعوا در نزديكي یک سفارت خارجی اتفاق افتاده يا عناصر مشكوكي هم در آن بوده‌اند. همان شب این گزارش برای شهربانی کل کشور فرستاده مي‌شده است. در صورت اهميت، شهربانی کل کشور نیز همان گزارش را همراه با یک نظریه روی آن برای وزیر کشور می‌فرستد و فردا صبح وزیر کشور این گزارش را برای نخست وزیر. حال اين گزارش دو سه برگي، تبديل شده به سي چهل برگ سند. معلوم است زمانی‌که من بخواهم اين اسناد را منتشر کنم گزارش وزیرکشور به نخست وزیر را چاپ می‌کنم. نه گزارش پاسبان به کلانتری و نه گزارش کلانتری به شهربانی را. برای اینکه اولا آخرین گزارش معمولا کامل‌ترین گزارش و ثانیا معتبرترین گزارش است (با فرض آن كه مطلبي كليدي از گزارش‌هاي قبلي كم نشده باشد) پس هر فردی که اسناد را به صورت کتاب چاپ می‌کند ناگزیر به گزینش است، به دليل انتخاب زبده‌ترین اسناد برای دسترسی خواننده نه اينكه الزاما مشکلی در چاپ این گونه اسناد بوده است.  

مثلا آقای کوهستانی‌نژاد کتابی با عنوان «اسناد مطبوعات» در دو جلد چاپ کرد. شما بیایید بقیه این اسناد را که در آرشیو داریم بررسی و چک کنيد. موردي براي مخفی‌كاري نیست. حتي اينكه چه اسنادي مورد انتخاب ايشان نبوده است هم مي‌تواند موضوع تحقيق باشد. پس محقق و پژوهشگري كه به عنوان سندپژوه كار مي‌كند بر اساس فرضيه يا پرسش به بازخواني اسناد مي‌پردازد و سرانجام بر اساس ذهنيت خود آنها را ارائه می‌كند. مگر کسی که دارد مثلاً تاریخ مشروطیت را می‌نویسد بر اساس یک پیش زمینه ذهنی، بر اساس يك فرضيه يا پرسش، و بر اساس اعتقاداتش کار نمی‌کند. مگر ما اصلا تاریخ‌نویسی بدون اعتقاد داریم شما تاریخ‌نویسی دارید که به هیچ چیزی اعتقاد نداشته باشد و بعد تاریخ و متن نوشته باشد؟ در آن صورت می‌توان گفت تاریخ نقلی. «غروب سلخ شهر صفر، فلانی آمد پایین دوشان تپه، ماشاءالله دو تا خرگوش را هم زد.»

پس اجازه بدهید بگویم اگر فردي روی پژوهش سندی خاصي اعتراض يا اشكالی داشته باشد، می‌شود درباره آن صحبت کرد. فرض بفرماييد من بگويم کتاب‌های سندی را به خاطر گزینشی بودن قبول ندارم. معلوم است که این اسناد و کتاب‌ها گزینشی است. شما انتظار نداشته باشید که هر چه نامه و مدرك و گزارش درباره موضوع مورد تحقيق است، چاپ شود. مثلا فردي كه متقاضی انتشار روزنامه بوده، تقاضايش را داده و همراه آن دو برگ رونوشت شناسنامه و چند عكس و ساير مدارك هم بوده و نهايتا امتياز روزنامه را گرفته است. براي اسناد اين نشريه بايد دو برگ رونوشت گواهي و چند عكس تكراري را هم چاپ كرد؟ پس گزینش سند درست مانند کاری است که هر پژوهشگر ديگري انجام مي‌دهد. تمام اطلاعاتش را جمع می‌کند. برخی از آنها را به دلايل علمي کنار می‌گذارد. بنابراين همه اطلاعاتی که برای آن کار پژوهشی جمع کرده را منتشر نمی‌کند. 


 
گروه تاریخ و سیاست ایبنا: منظور من این بود که مثلا اسنادی درباره یک مبارز در کتابی با عنوان اسناد چاپ می‌شود اما فقط سندی از این مبارز در زندان انتخاب می‌شود که نشانگر آن است كه وي روز سی‌ام اعتراف کرده و به 29 روز تحمل او زير شکنجه حتی اشاره هم نشده است. ما در این کتاب‌های اسنادی گزارش روز سی‌ام را داریم كه یک پس زمینه ذهنی به من خواننده عام می‌دهد که در نوع نگاه من در پژوهشی که درباره آن شخص دارم بسیار تاثیرگذار است. البته این نکته که مبارز در روز سی‌ام اعتراف کرده را از پژوهش دیگری به دست می‌آورم نه کتاب اسنادی؟

• غلامرضا عزیزی: اگر سند روز سي‌ام ارائه شده باشد به نظر من اطلاعات کامل داده شده است. وقتی شما می‌دانید شخص زندانی روز سی‌ام اعتراف کرده، دیگر لازم نیست اسناد بازجويي 29 روز قبل را که اعتراف نکرده به شما ارائه بدهند چون می‌گویند وی روز سی‌ام اعتراف کرده است. میخواهم بگویم شما می‌گویید که انسان به همه چیز می‌تواند شک کند و درست هم نیست. مثلا من می‌توانم شک کنم آقای کوهستانی‌نژاد در کتاب‌هایش 5000 برگ سند را نياورده؟ اما این فقط شک است و من دلیلی ندارم که ايشان آن سندهايي را كه مهم هم بوده چاپ نکرده است. 

یک مثال بزنم در یک کار سندی که انجام دادم: مامور نفوذی در حزب هر روز از اوضاع حزب گزارش داده است. در هر چند روز ساواک این گزارش‌ها را همراه با گزارش مراقبت و کارهای خودشان جمع‌بندی می‌کردند و به ماموران بالاتر ارائه می‌دادند. برای انتشار، من یک گزارش کلی که روز آخر نوشته شده و کل این گزارش‌های روزهای قبلی را خلاصه کرده و آورده است، انتخاب کردم. فرض بفرمایید روز 15 خرداد. گزارشی از اوضاع روز 15 خرداد 1342 داریم که ساعت به ساعت اوضاع گزارش شده است. من که دیگر لازم نیست صدها برگ دیگر هر گزارشی را که بوده بیاورم؛ کافی است گزارش لحظه به لحظه آخر را منعکس کنم. زیرا تمام واقعیت را به طور یکجا نشان می‌دهد. موردی که شما اشاره می‌کنید که مبارز زندانی روز سی‌ام اعتراف کرد خواننده برداشت می‌کند که وی 29 روز حرف نزده است. گرچه در برخی زمان‌ها باید مثال‌هایمان و اسنادی که ارائه می‌دهیم عینی‌تر باشد که خواننده به راحتی و درستی متوجه وقایع شود. 

• محمود طاهراحمدی: یک توضیح مختصر بدهم من خیلی پایان‌نامه‌ها را دیدم که به همین کتاب‌های اسنادی سازمان اسناد ارجاع دادند و واقعا معتقدم بزرگترین خدمتی که سازمان اسناد انجام داد سند را در پژوهش‌های تاریخی جا داد. یعنی آن دوستانی که ایراد گرفتند باید دلیل بیاورند. 

• مسعود کوهستانی‌نژاد: جمله‌ای که باید اضافه کنم این است که تاریخ علم است و مثل هر علم دیگری مانند فیزیک و شیمی اساس پژوهش بر گزینش‌گری است. مثلا اسناد مطبوعات آن زمانی که در حال پژوهش بودیم حدود 6 هزار برگ و توان چاپ 200 برگ در کتاب بود در اینجا ما ناگزیر به گزینش هستیم اکنون ممکن است این اسناد 60 هزار برگ باشد. سندپژوه یا هر کس دیگری کتاب اسناد مطبوعات برایش دریچه‌ای برای پژوهش است که انگیزه‌ای بشود و برود باقی اسناد را پیدا کند. بنابراین اصل گزینش‌گری در ذات همه کس هست اگر شما هم در میدان پژوهش قرار بگیرید هم همین گزینش را به کار خواهید برد. اما نکته‌ای وجود دارد که احساس کردم که منظور شما این است که یک معضلی در این میان است و کسی که در حوزه اسناد پژوهش می‌کند یک زمانی می‌خواهد به سازمان اسناد ملی ایران مراجعه کند در این امکان رفتن و دسترسی به اسناد وجود دارد و پژوهشگر می‌تواند به این اسناد دسترسی پیدا کند و صحت و سقم اسناد این آرشیو را دریابد. اینجا سخن شما درست است اما یک زمانی است که به اصل اسناد امکان دسترسی نیست و اسناد را دور از دسترس پژوهش دیگران نگه می‌دارند این پرسش پیش می‌آید که آیا منِ کوهستانی‌نژاد در پژوهشم این سند را درست منعکس کردم یا نه. بنابراین باید امکان نقد و بررسی باشد که وظیفه مسوولان است که این تمهید را بیندیشند. 

• غلامرضا عزیزی: من اضافه کنم فرض بفرمایید زمانی که ما داریم به اسناد «کتاب آبی» مراجعه می‌کنیم با یک سری پیش فرض‌های خودمان، از اسناد این کتاب استفاده می‌کنیم. با فرض گزینشی بودن، با فرض کامل نبودن، با فرض پیش‌داوری محقق. الان که قبول کردیم از این منبع استفاده کنیم باید با آن، مانند سایر منابع تاریخی برخورد کنیم. مطالب آن را با استفاده از شیوه‌های نقد درونی و بیرونی بسنجیم و مورد استفاده قرار دهیم. مگر اینکه بخواهیم به اسنادی که در مجموعه انتشارات آركايو اديشن در حال چاپ است ارجاع بدهم باید بروم مثلاً پابلیک رکورد سابق و صحت و سقم این سند را ببینم؟ یا چون امکان این کار را ندارم، سند را ندیده بگذارم و از کنارش رد شوم؟ یک ایرادهای این شکلی وجود دارد. صحبت من این است که باید ایراد مشخص بشود تا بتوان آن را بررسی کرد. 

زمانی گزینش به معنای سانسور به کار می‌رود؛ اگر منظورتان این است من با آن مواجه نشدم یعنی من در این سال‌هایی که در حوزه اسناد هستم این مورد را ندیدم. مثلا آقای کوهستانی‌نژاد که اینجا حضور دارد و چندین جلد کتاب نوشته بیاید و از روی درد دل بگوید من دیگر کار نمی‌کنم. من بپرسم به چه دلیل؟ و وی بگوید: به من گفتند سند روزنامه x یا y را بررسی نکن و در کتابت قرار نده. چنین چیزی تا کنون ندیدیم. البته در برخی جاها (چون مطلب مربوط به من نیست مربوط به بحث هم نبود فقط اشاره می‌کنم) مثال‌هایی از دوره رضاشاه آمد درباره سیاست‌های مذهبیش، به دلیل اینکه من شدیدا با نظر دوست بسیار بزرگوارم آقای طاهراحمدی مخالف هستم البته نه به جهت براندازانه بلکه من اعتقاد دارم که در دوره رضاشاه در تضعیف مذهب و موقعیت روحانیون اقدامات و سیاست‌هایی مثلا در رابطه با کشف حجاب، تعویض لباس و تحدید روحانیون اعمال شد. به این دلیل نظرم با این بزرگوار کمی متفاوت است اما چون مربوط به بحث اصلی نیست وارد این بحث نمی‌شوم. 

گزارش نخست میزگرد «کتابسوزی دیروز یا کتابسازی امروز» را با کلیک بر تیتر آن بخوانید:
کوهستانی‌نژاد: اسدالله علم یا دروغگویی تمام عیار بود یا انسانی فراموشکار/ روایت تاریخ پهلوی؛ تکیه بر اسناد یا غرض‌ورزی؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها