چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۱
«خیابان»؛ اولین کتاب یک نویسنده‌ سیاه‌پوست که پرفروش شد

رمان «خیابان» ان پتری، داستان فساد و خشونت در محله هارلم نیویورک، در زمان انتشار بیش از یک میلیون نسخه فروخت و به زنان سیاه‌پوست حق اظهارنظر داد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از گاردین - وقتی «خیابان» در سال ۱۹۴۶ منتشر شد، ادبیات سیاه‌پوستان امریکایی به‌طور ضمنی ادبیات مردان سیاه‌پوست شناخته می‌شد؛ و ادبیات زنان، ادبیات زنان سفیدپوست تلقی می‌شد. ان پتری یک نیو اینگلندی بود اما با احتیاطی که از نویسندگان آن منطقه سراغ داریم نمی‌نوشت. رمان او به سبک دوروتی وست نوشته نشده یا والدن پوند را به عنوان منبع الهام خود انتخاب نکرده است. در عوض، پتری داستان خود را در هارلم طرح‌ریزی می‌کند، اما نه با مرکزیت «جنبش نو سیاه‌پوستان». برای پتری، خیابان ۱۱۶ دشمنی خشن است که نمایانگر فصل مشترک نژادپرستی، تبعیض جنسیتی و ضعف‌های انسانی است.
 
قلب تپنده «خیابان»، لوتی جانسون، مادر مجردِ یک پسر هشت ساله است. زنی در باطن سنتی که با معشوق خود ازدواج کرد، می‌دانست که مشکلات و سختی‌هایی پیش خواهد آمد،  اما در کل انتظار یک زندگی شاد و آبرومندانه را داشت. با این حال واقعیت، این رویا را خدشه‌دار کرد. پیوند زناشویی نتوانست فشارهای هر روزه این زوج در مواجهه با چالش‌های مالی ناشی از نژادپرستیِ سوء و فشار بی‌مانند شغل لوتی به عنوان خدمتکار را تاب بیاورد. شوهر خیانت می‌کند؛ لوتی ترکش می‌کند. لوتی افسرده اما نه ته خط، همچنان تحت تاثیر بنجامین فرانکلین می‌ماند –او متقاعد شده که «هر کسی می‌تواند پولدار شود، اگر بخواهد و اگر به اندازه کافی سخت کار کند و با دقت کافی آن را درک کند.»
 
به عبارت دیگر، لوتی یک امریکایی است. اگرچه یک امریکایی سیاه‌پوست است و این کلمات همیشه با هم جور در نمی‌آیند. تایاری جونز، نویسنده سیاه‌پوست برنده جایزه زنان برای داستان در سال ۲۰۱۹ می‌نویسد:

اخیرا با دوست رمان‌نویسم، ژاکلین وودسان در واشینگتن بودیم و به دیدار میشل اوباما می‌رفتیم. برای همین سوالات مربوط به شهروندی و تعلق خاطر در صدر ذهن‌مان بود. جلوی یک پرچم عظیم امریکا مکث کردیم و توریست‌های سفیدپوستی را دیدیم که برای عکس گرفتن با آن ژست می‌گرفتند. ژاکلین پیشنهاد کرد که من هم عکس بگیرم. در عکس، من دارم با حالتی معذب لبخند می‌زنم و پرچم با باد برافراشته شده و دور دستانم حلقه زده. ژاکلین گفت: به نظرت تمام تصاویر افراد سیاه‌پوست با پرچم امریکا اعتراضی به نظر نمی‌رسند؟ موافق بودم. با نگاه کردن به عکس فهمیدم تصویر طعنه‌آمیزی است.
هروقت به «خیابان» فکر می‌کنم ذهنم از تصاویر طعنه‌آمیز پر می‌شود. شاید این به اولین نسخه این کتاب که در دوران دانشگاه خریدم برمی‌گردد. جلد آن سیاه سفید بود و در آن یک کودک پای مادرش را بغل کرده بود. یکی از همکلاسی‌ها نسخه درجه یکی داشت که روی جلد لوتی در لباسی قرمز به تصویر کشیده شده بود. در سال‌های بعد نسخه‌های زیادی دیدم: یکی لوتی را همچنان در لباس قرمز نشان می‌داد و زیرش نوشته بود: «رمان پرفروش جسورانه و تکان‌دهنده از زنی که در فساد و خشونت هارلم گرفتار است.» یکی دیگر لوتی را در یک کت و دامن دهه هشتاد نشان می‌داد که دستش را روی شانه پسر کوچکش گذاشته. انبوه کتاب‌های جلد شومیز لوتی را در یک بلوز یقه‌اسکی، بارانی و ساق نشان می‌دهند؛ با این توضیح: «او روحی بر یخ در یک گتوی وحشیانه بود.» -یادآور زندگی‌نامه افسانه‌ای الدریج کلیور از نژادپرستی و مردانگی.
 
  

این تصاویر متناقض نشان از پیچیدگی خود لوتی و «خیابان» دارند. پتری با عبور از مرز بین نوشته هنری زیبا و مبتذل، از پیشگامان ادبیات دلهره‌آور بود، ژانری که توسط هم‌عصر او، پاتریشیا های‌اسمیت محبوبیت پیدا کرد. «خیابان» بسیاری از قواعد داستان‌های جنایی را در بر دارد و کاراکترهای ناخوش زیادی دارد. جزئیات جالب آن در جلدهای مزخرف کتاب بازتاب پیدا کرده و شاید رکورد فروش باورنکردنی آن را توضیح دهد. با این حال «خیابان» خیلی بیشتر از یک داستان پر زرق و برق آغشته به خشونت و اضطراب است. پتری در طول داستان تفسیر اجتماعی هوشمندانه‌ای درباره ماهیت بی‌رحم فقر و اثرات آن به‌‌طور خاص بر زنان سیاه‌پوست ارائه می‌دهد. او یک به یک به کلیشه‌ها می‌پردازد و آنها را زیر پا خرد می‌کند.
 
چه امیدی برای لوتی وجود دارد وقتی توسط آدم‌هایی احاطه شده که آنقدر به خاطر نژادپرستی و فقر خوار و خفیف شده‌اند که حاضرند برای ذره‌ای آسایش یکدیگر را نابود کنند؟ خوانندگان خوش‌بین فرض می‌کنند که آرامش و تسکین برای او از رابطه‌اش با پسرش باب ناشی می‌شود. اما حتا او هم نجات نمی‌یابد. لوتی او را دوست دارد اما حتا عشق هم از پسِ «خیابان» برنمی‌آید. با این حال پتری به درون پرتگاه نگاه می‌کند اما در آن نمی‌افتد. این داستان غم‌انگیز است اما دلسردکننده نیست؛ اضطراب‌آور و در عین حال مسحورکننده است. چطور نقد اجتماعی یک رمان می‌تواند چنین تزلزل‌ناپذیر و روشن باشد، وقتی طرح داستان مثل خانه‌ای در حال سوختن در حرکت است؟
 
این‌ها سوالاتی هستند که جوابی برایشان وجود ندارد. اینجا هیچ حرکت نمایشی یا تردستی وجود ندارد. این رمان مثل زندگی واقعی مملو از تناقض‌های ظاهری و لایه‌بندی شده با حقایق پیچیده است. و مثل تجربه بشر، این کتاب هم آکنده از درد است اما به نوعی با امید ساخته شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها