جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۹
«خوش‌یمن»؛ بهترین رمان‌ مشترکی که تا کنون نوشته شده

رمان‌نویسان به ندرت کار مشترک موفقی دارند اما وقتی تری پرچت و نیل گیمن با هم توافق کردند که یک رمان بنویسند، ستاره‌ها به صف شدند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین - آیا اغراق آمیز است اگر «خوش یمن» را یکی از موفق‌ترین رمان‌های مشترک تمامی اعصار بنامیم؟ مطمئنا این یک موفقیت است: هوشمندانه و بامزه است و بعد از گذشت سه دهه همچنان چاپ می‌شود. بالاتر از همه اینکه عمیقا محبوب است.

دشوار است که رمان‌های مشترک دیگر را تا این اندازه موفق بدانیم. «خاطرات هیچکس» از جورج و ویدان گراسمیت که به ما مفهوم «جدی گرفتن بیش از حد خود» را نشان می‌دهد، از سال ۱۸۹۲ طبقه متوسط را به خود جلب کرده است. از رمان‌های اخیر، «موتور متفاوت» از ویلیام گیبسون و بروس استرلینگ که در ژانر استیم‌پانک (زیر-سبکی از علمی-تخیلی) تعریف می‌شود، تحسین‌ها و جوایز بسیاری از آن خود کرد و طرفداران بسیاری پیدا کرد. راما ۲ از جنتری لی و آرتور سی. کلارک هم خوب است اما نه به اندازه‌ «میعاد با راما» که کلارک به تنهایی نوشته است.

اکثر کارهای مشترک، از نظر حرفه‌ای برجسته نیستند. آیا می‌دانستید که جوزف کنراد و فورد مادوکس فورد تلاش کردند که با هم یک رمان علمی-تخیلی بنویسند؟ کتابِ حاصل «وارثان» لذت‌بخش است اما نه به خوبی «دل تاریکی» یا «سرباز خوب» و توجه خوانندگان را هم چندان جلب نکرد. مثل بسیاری کارهای مشترک دیگر، در درجه اول به عنوان یک طرح پول‌ساز تصور می‌شد. وقتی فورد و کنراد در آغاز قرن بیستم طرح این رمان را می‌ریختند، هر دو با مشکلات مالی بسیار مواجه بودند. حتا کنراد در فکر بازگشت به زندگی سابق خود به عنوان ملوان بود. ایده آنها این بود که مثل اچ.جی ولز با خلق یک ماجرای عاشقانه علمی-تخیلی می‌توانند پول خوبی به دست آورند. مردم بدگمانی‌شان را با محکوم کردن کتاب پاسخ دادند.

تفاوت این کتاب‌ها با «خوش یمن» واضح است. در حالی که طنز پریچت و گیمن، هر دو اغلب طعنه‌آمیز است، این کتاب هر چیزی هست غیر از طعنه‌آمیز. گرم و انسانی است و پر از خشم و عصیان و همچنین لطیفه‌هایی که خوب گفته شده‌اند و سکوت‌های به موقع. پریچت یک بار گفت: «ما این کار را برای پول نکردیم. این کار توسط دو نفر انجام شد که با لذت و تفریح چیزی برای از دست دادن نداشتند. اگرچه آنطور که مشخص شد، پول زیادی هم به ما رسید.»



داستان همکاری گیمن و پریچت به دفعات مورد بحث قرار گرفته است، بخشی به این خاطر که یک موفقیت غیرعادی بود. گیمن یک بار در مصاحبه‌ای گفت: «از همان ابتدای کار فهمیدیم که نمودار وِن ذهن‌هایمان هم‌پوشانی دارد.» و وقتی که گیمن ۲۵ صفحه اول از کتابی را که درباره جاست ویلیامِ ضدمسیح نوشته بود برای پریچت فرستاد، پریچت به او زنگ زد و گفت: «یا این ایده را به من بفروش، یا اینکه می‌توانیم آن را با هم بنویسیم، چون می‌خواهم بفهمم بعد از این چه اتفاقی می‌افتد.» و گیمن ادامه می‌دهد: «من گفتم با هم می‌نویسیم، چون احمق نیستم... مثل این بود که میکل‌آنژ زنگ بزند و بگوید دوست داری سقف را با هم رنگ کنیم؟»

آنها طرح‌های خود را با تلفن با هم در میان می‌گذاشتند و با پست برای هم فلاپی‌دیسک می‌فرستادند و برای اینکه چه کسی بهترین صحنه‌ها را اول بنویسد با هم رقابت داشتند، برای متن‌های همدیگر پانوشت می‌گذاشتند و کاراکترها را تغییر می‌دادند و بازنویسی می‌کردند، تا جایی که هیچکدام نمی‌دانستند چه چیز را کدام‌یک نوشته و این جوک‌ها از کجا آمده‌اند.

و اینجاست که جاستین جردن در سال ۲۰۱۵ درباره «خوش یمن» می‌نویسد: «حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، به نظر شگفت‌انگیز است که دو نیروی فعال و خلاق توانستند نوشتن یک رمان را با هم قسمت کنند: هماهنگیِ خارق‌العاده، زمان‌بندی مناسب و خوش‌شانسیِ خواننده. اگر به خاطر موضوع رمان نبود، وسوسه می‌شدم که آن را معجزه بنامم.»
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها