چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۳
آیا خوانندگان واقعی نیازی به نوبل ادبیات دارند؟

لغو جایزه نوبل ۲۰۱۸ این فرصت را فراهم آورد تا به یاد بیاوریم این کمیته داوران نیست که تصمیم می‌گیرد برترین آثار ادبی کدام هستند و کتاب‌دوستان بهتر است چه کتاب‌هایی بخوانند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از آتلانتیک – حال که امسال نوبل ادبیات اهدا نمی‌شود به نظر می‌رسد فرصت خوبی فراهم آمده که از خودمان بپرسیم این جایزه دقیقا چه دست‌آوردی برای ما داشت؟ آیا در ماه اکتبر وقتی شیمی‌دانان، فیزیک‌دانان و اقتصاددانان درباره برنده خود هیاهو به راه می‌اندازند، ما از اینکه نویسندگان جا مانده‌اند ناراحت می‌شویم؟ برخی از افراد قطعا این احساس را خواهند داشت؛ ناشرانی که روی این جایزه سرمایه‌گذاری می‌کنند تا حق انتشار کتاب برنده را به ناشران خارجی بفروشند و روزنامه‌نگارانی که این جایزه هر سال برایشان تیتر یک می‌سازد. و البته گروه کوچکی از نویسندگان که هر سال شایعه می‌شود، رقیب یکدیگر در گرفتن جایزه نوبل‌اند؛ ازجمله فیلیپ راث و آدونیس، شاعر سوری.

اما خوانندگان واقعی چطور؟ آیا لغو نوبل شانس آشنایی با نویسنده‌ای که ممکن است دوست داشته باشیم را از ما می‌گیرد؟ پاسخ روشن است، خیر! دهه‌هاست که انتخاب‌های آکادمی سوئدی در برانگیختن علاقه ناشران و خوانندگان آمریکایی شکست خورده است. در این زمان این آکادمی سوئدی به‌طور جدی ادبیات آمریکا را نادیده گرفته است: آخرین آمریکایی که برنده نوبل شد، تونی موریسون در سال ۱۹۹۳ بود. نه، باب دیلان حساب نیست. آخرین باری که شنیدید کسی ژان-ماری گوستاو لو کلزیو یا هرتا مولر می‌خواند کی بود؟

این تنها به این خاطر نیست که آن‌طور که ناشران شکایت می‌کنند، خوانندگان آمریکایی در برابر آثار داستانی ترجمه‌شده مقاومت می‌کنند. برعکس، در طول دو دهه گذشته بسیاری از نویسندگان خارجی تاثیر عمده‌ای بر ادبیات آمریکا گذاشته‌اند. دبلیو.جی سبلد، روبرتو بولانو، النا فرانته و هاروکی موراکامی همگی در آمریکا مانند بقیه نقاط دنیا گرامی داشته می‌شوند و هیچکدام برنده نوبل نشده‌اند. اما شکست آکادمی سوئدی در منعکس کردن یک قضاوت ادبی واقعی چیز جدیدی نیست.

اگر یک نمودار ون بکشید و برنده‌های جایزه نوبل را در یک دایره و تاثیرگذارترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان قرن بیستم را در دایره دیگری قرار دهید، قسمت مشترک این‌ دو به طرزی باورنکردنی کوچک خواهد بود. نوبل بسیاری از نویسندگان مدرن مهم را کنار گذاشت؛ از هنریک ایبسن گرفته تا مارسل پروست، جیمز جویس، ویرجینیا وولف، آنا آخماتوا، خورخه لوییس بورخس و  بسیاری دیگر.

آیا این به این معناست که آکادمی سوئدی به ویژه در زمینه مدیریت این جایزه ناکام بوده است؟ آیا گروه دیگری از منتقدین و استادان در یک کشور دیگر در انتخاب برنده بهتر عمل می‌کردند؟ پاسخ می‌تواند مثبت باشد. یکی از عوارض جانبی لغو نوبل ۲۰۱۸ این بود که توجهات را به خود آکادمی جلب کرد. اعضای آکادمی سوئدی هویت خود را پنهان نمی‌کنند، اما در خارج از سوئد ناشناخته‌اند و مطبوعات به ندرت از آنها نام می‌برند. در باور عموم نوبل از آسمان فرود آمده و برنده را انتخاب می‌کند.

اما مشکل جایزه نوبل ادبیات بسیار عمیق‌تر است. مهم نیست که چه کسی در اتاق تصمیم‌گیری است، جایزه نوبل بر این باور است که شخص شایسته می‌تواند توسط گروه کوچکی از متخصصین تعیین شود. این می‌تواند برای جوایز در حوزه علم قابل پذیرش باشد. حتا در علم نیز این احساس رو به رشد است که سنت اهدای جایزه به تنها یک یا دو نفر، باعث تحریف علم مدرن می‌شود چرا که مهم‌ترین کشفیات تیمی هستند.

حداقل در ادبیات کارها توسط یک نویسنده واحد تولید می‌شوند. اما در این مورد، اتکای نوبل به قضاوت کارشناسان به یک مشکل متفاوت تبدیل شده است. مخاطبین ادبیات متخصصین نیستند؛ راه قضاوت در ادبیات به روی همه باز است. افراد مختلف تحت تاثیر آثار متفاوت قرار می‌گیرند، زیرا ادبیات به اندازه خود انسان‌ها متکثر  است. یک نقد خوب به مردم کمک می‌کند تا کتابی را پیدا کنند که با آنها سخن می‌گوید، اما مثل نوبل تلاش نمی‌کند که خیلی ساده آن را «برجسته‌ترین اثر» بنامد.

جایزه نوبل در سال ۲۰۱۹ باز خواهد گشت. اما شاید این اکتبر زمان مناسبی باشد که غیبت آن را جشن بگیریم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امیرحسین مقتدایی ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
    انفاقا به نظرم برعکس شاید برای یه آمریکایی نوبل تاثیری در فروش و توجه به یه کتاب نداشته باشه اما برای ما توی ایران خیلی مهم و تاثیرگذاره و این که واقعا فروش یه چیزی تو آمریکا دلیل بر خوبی نیست به نظرم همون لوکلزیو خیلی نویسنده ی بزرگ و مهمیه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها