سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۰
توجه به مسئله زن در ساختار سیاسی دوره پهلوی دوم رویکردی نمایشی داشت

علی باغدار دلگشا، نویسنده کتاب «مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» معتقد است: توجه به مسئله زن در دوره پهلوی دوم و در ساختار سیاسی، رویکرد ویترینی و نمایشی پیدا کرد و آن چیزی که در دوره قبل به عنوان مادران باسواد برای ترقی جامعه مطرح بود، در پهلوی دوم، اندکی کاهش پیدا کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، حرفه روزنامه‌نگاری که تکامل‌ یافته تلاش انسان دوران باستان در بیان و طرح مسائل و دغدغه‌هایش به زبان‌های گوناگون است، از 182 سال قبل مقارن با حکومت محمدشاه قاجار به ایران می‌رسد و با انتشار اخبار و وقایع در سطح جامعه، مردم را با تحولات سیاسی و اجتماعی آشنا می‌کند. زنان نیز که روزنامه را ابزاری مناسب برای بیان افکار خود و دیگران و ارتباط با دنیای بیرون می‌دانستند، شروع به همکاری با جراید و روزنامه‌ها در ایران کردند تا بتوانند به بیان دغدغه‌ها و حقوق فراموش شده خود، به عنوان نوعی از انسان خردمند بپردازند. اینکه از چه زمانی زنان در ایران به مطالعه روزنامه پرداختند یا نخستین زنان روزنامه‌نگار چگونه وارد عرصه روزنامه‌نگاری شدند، از چه زمانی مسائل اجتماعی زنان در جراید طرح شد و در هر دوره‌ای چه مسائلی مطرح می‌شده، بخشی از تاریخ مطبوعات محسوب می‌شود که پژوهشگران این عرصه به آن پرداخته‌اند.

دکتر علی باغدار دلگشا، دانش‌آموخته دکتری تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد و مدرس و پژوهشگر تاریخ، از جمله کسانی است که به این عرصه ورود پیدا کرده است و پیش از این در بخش کتاب یازدهمین «جشنواره ملی حرکت»، کتابش تحت عنوان «مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» که توسط نشر «روشنگران و مطالعات زنان» منتشر شد، رتبه اول را کسب کرد. حال با او به گفت‌وگو نشستیم تا تاریخچه‌ای از طرح مسائل اجتماعی زنان در ایران و در قالب جراید و همچنین ورود زنان به روزنامه‌نگاری را مرور کنیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، شرح این گفت‌وگو است.

برای شروع بحث بهتر است از فرایند شکل‌گیری طرح مسائل اجتماعی زنان در ایران آغاز کنیم؛ از چه زمانی در ایران مسائل اجتماعی زنان در قالب جراید و نشریات مطرح شد و در ادوار تاریخی چه نشریاتی در این زمینه فعالیت داشتند؟
 
نخستین نمونه‌های آنکه به زن و مسئله‌ی اجتماعی او توجه نشان داده شد، از میانه‌ی دوره‌ی حکومت ناصرالدین شاه قاجار بود در حقیقت در این ظرف زمانی، اندیشمندانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقا خان کرمانی، میرزا ملکم خان ناظم الدوله ظهور پیدا کردند و از مسئله‌ی حقوق زنان سخن به میان آوردند. در ظرف زمانی که زنان با الفاظی چون ضعیفه، ذلیله و عورتینه مورد خطاب قرار می‌گرفتند، جرایدی مانند روزنامه قانون در لندن، روزنامه اختر در عثمانی و روزنامه حبل المتین در کلکته‌ی هند، واژه‌ی زن را به کار بردند و بعد‌ها دیگر اندیشمندان هم به آن تداوم بخشیدند. در این ظرف زمانی رسائلی مانند «آداب مردی» اثر امیر اصلان، رساله «معایب الرجال» اثر بی بی خانم استرآبادی، رساله «تأدیب الرجال» از زنی مجهول النام، رساله «تربیت نسوان» که ترجمه و تالیف کتاب‌های قاسم امین مصری بود و یوسف خان اعتصام الملک آنها را در دوره ناصری و در دوره مظفری به نگارش درآورد، این‌ها نخستین گام‌هایی بود که مسئله زن را مورد توجه قرار دادند.
 
همزمان با آوان و خیزش جریان مشروطه خواهی در ایران که در فاصله سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۹ بود و مهمتر از آن، از سال ۱۲۸۹ شمسی به بعد که ما شاهد انتشار جراید تخصصی زنان هستیم، توجه به مسئله زن و رویکرد مدرن شدن آن و مسئله توجه به نقش‌آفرینی زنان در جامعه و لزوم این مورد، مورد توجه جدی قرار گرفت و جرایدی مانند «زبان زنان» و «نامه بانوان» به شدت به نقد ساختار‌های جنسیتی پرداختند و زنان نیز، در این ظرف زمانی، با زبان شعر و داستان برای مدرن‌شدن، نو شدن و حضور در جامعه، استفاده کردند. من در دو کتاب خودم به این موضوع پرداختم؛ یکی کتاب «نسوانیات؛ بازخوانی اشعار زنان در مطبوعات» که شعرهای انتقادی زنان منتشر شدند و دیگری کتاب «نسوان نامه؛ واکاوی داستان نگاری زنان در مطبوعات دوره قاجار» که این دو اثر نشان می‌دهد که زنان چگونه به مسئله‌ی مدرن‌شدن و شهروند‌شدن توجه داشتند.
 
همین ساختار در دوره پهلوی اول نیز تداوم داشت؛ انتشار جرایدی مانند «پیک سعادت نسوان» که روشنک نوعدوست آن را در رشت منتشر می‌کرد و همچنین مجله «دختران ایران» که زنددخت شیرازی آن را به انتشار می‌رساند و جرایدی مانند «عالم نسوان» که از دوره قاجار تا میانه پهلوی اول تداوم انتشار داشتند، تلاش خود را بر این مسئله متمرکز کردند، تا نشان دهند، زنان نیمی از اعضای جامعه‌اند و اگر جامعه‌ای می‌خواهد ترقی پیدا کند، مردان و زنان همچون دو بال پرنده‌ای خواهند بود که جامعه را به سمت ترقی پیش ببرند.
 
با توجه به اینکه مسئله اجتماعی زنان در دوره قاجار، از مشروطه به بعد و در دوره پهلوی اول، جنبه ساختار اجتماعی پیدا کرد و این ساختار اجتماعی در سال‌های ۱۳۲۰ که خروج رضاشاه هست تا ۱۳۳۲ که کودتای ۲۸ مرداد در آن رخ داد، بسیار برجسته است اما، بعد از سال ۳۲ تا ۵۷، مقدار توجه به مسئله زن در ساختار سیاسی رویکرد ویترینی و نمایشی پیدا می‌کند و با این حال در این ظرف زمانی یعنی در دوره پهلوی دوم هم ما جرایدی را مانند «اطلاعات بانوان» و «خراسان بانوان» داریم که همچنان به مسئله زن توجه می‌کنند اما آن چیزی که در دوران قبل به عنوان مادران باسواد برای ترقی جامعه مطرح بوده، به گمانم در این ظرف زمانی اندکی کاهش پیدا می‌کند.
 
با اینکه امروزه تاثیرات فعالیت‌های فمنیستی را می‌توان در تمام عرصه‌ها از قطعنامه‌‌های گرفته تا قوانین مصوب کشورها، تا نحوه عملکرد احزاب سیاسی و تشکل‌های اجتماعی و حتی در فرهنگ ملت‌ها دید اما، همچنان برخی آن را پیامد منفی تمدن غرب و نوعی انحراف تلقی می‌کنند، نظر شما در این مورد چیست؟
 
فمنیسم اندیشه یا آئینی است که خواهان ارتقاء حقوق اجتماعی زنان است پس فمنیسم نه فحش است و نه ناسزا، برخلاف آن چیزی که برخی متاسفانه در جامعه گمان می‌کنند و این هم طبیعی است که وقتی شما از مسئله حقوق شهروندی و الگوهای مدرنیزیشن و الگوی جامعه مدنی صحبت می‌کنید، از زنان هم بحث بشود. چون یکی از الگوهای اصلی در شکل‌گیری یک جامعه مدنی، مسئله حقوق اجتماعی و مسئله برابری، مبتنی بر شایسته‌سالاری و موضوع نقد نابرابری‌های جنسیتی است از همین رو است که شما می‌بینید هر زمان از جامعه مدنی سخن به میان می‌آید، مسئله حقوق زنان و مسئله برابری اجتماعی، برابری مبتنی بر اصل شایسته‌سالاری و توانمندی مطرح می‌شود.
 
از این رو است که شما هر زمان از مسئله حقوق مدنی صحبت می‌کنید، مسئله فمنیسم هم مطرح می‌شود نه اینکه فمنیسم برای مشروعیت‌بخشی به خود مجبور باشد زیر لوای حقوق مدنی باشد بلکه، ویژگی بارز حقوق مدنی و جامعه مدنی است برای اینکه مدنیت خودش را نشان دهد و از بدویت و بربریت فاصله بگیرد، مسئله برابری را مطرح بکند، که نیمی از این برابری متعلق به حقوق زنان است.
 
حوزه زنان و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آنان قبل و بعد از انقلاب ۵۷ دچار چه فراز و فرودهایی شد؟ به چه میزان پس از انقلاب نگاه به زنان تغییر کرد و آیا این تغییر موجب پویایی شد؟
 
فارغ از اینکه بگوییم حکومت پهلوی یا حکومت جمهوری اسلامی و حکومتی به مسائل زنان نگاه کنیم، باید در قالب ساختار اجتماعی نگاه کنیم. جامعه ایران به سمت اینکه یک جامعه مردمدار است، دارد پیش می‌رود و اینکه این در دوره پهلوی و یا در دوره جمهوری اسلامی است، خیلی مهم نیست، مهم این است که زنان چه تلاش‌هایی را می‌کنند برای اینکه مردمداری، مردسالاری و آن ساختارهای برآمده از نظام پدرسالار را مورد نقد قرار دهند.
 
با این حال زنان در انقلاب ۵۷ نقش بسیار برجسته‌ای داشتند اما، آن چیزی که بسیار حائز اهمیت است این است که آیا بعد از انقلاب نیز به مسائل زنان همچون دوران قبل توجه نشان داده شد یا مسائل دیگری در این عرصه شکل گرفت؟ در مجموع می‌توان اشاره کرد که خود فحوای اندیشه انقلابی‌گری که یک نوع زمینه‌های اتحاد و انسجام بخشی را در جامعه رشد داد، نقش بسیار مهمی در حضور زنان در عرصه‌ اجتماع داشت.
 
دوباره بازگردیم به بحث جراید و نشریات فعال در حوزه زنان. موضوعاتی که در این نشریات در قالب مسائل زنان مطرح می‌شده، چه چیزهایی بودند؟
 
مسائل زنان در ادوار تاریخی متفاوت است به صورت مثال در دوره قاجار در حالی که بخش عمده‌ای از این نابرابری‌های اجتماعی در حوزه مسئله حق تحصیل بوده و مسائلی مانند اقتصاد و مطالبات اقتصادی و شغل در معنای امروزی خود وجود نداشته، زنان در نشریاتی مانند «دانش» و «شکوفه» به طرح مسئله حقوق آموزشی زنان و لزوم حق تحصیل برای زنان می‌پرداختند.

حتی بعد از اینکه مسئله مطالبه آموزش زنان تحقق می‌یابد باز می‌بینید که در جراید بعدی مانند «زبان زنان»، «نامه بانوان»، «جهان زنان»، مجله «جمعیت نسوان وطن خواه ایران»، «عالم نسوان»، «پیک سعادت نسوان» و بسیار جراید دیگر حتی جرایدی که در دوره پهلوی اول منتشر می‌شود مانند «نامه بانوان ایران» که در سال ۱۳۱۷ انتشار می‌یافت یا مجله «راهنمای زندگی» که ماه طلعت پسیان در ۱۳۱۹ آن را اداره می‌کرد، باز شما می‌بینید که لزوم توجه به حق تحصیل زنان مورد توجه قرار می‌گرفته است.
 
در دوره رضاشاه و در دوره پهلوی اول جرایدی مانند «زبان زنان» که تداوم همان نشریه زبان زنانی است که در ۱۲۹۹ منتشر می‌شده، شما می‌بینید مسئله مطالبات سیاسی و حق رای زنان مطرح می‌شود، حتی در دوره پهلوی اول نشریه «پیک سعادت نسوان» را داریم که در شمال کشور منتشر می‌شده و کاملا رویکردهای سوسیالیستی و مساوات طلبانه‌ای داشته است. یا نشریه «بیداری ما» با مدیریت زهرا اسکندری را داریم که در سال ۱۳۲۳ منتشر می‌شده و عنوان نشریه خود گویای مطلب است؛ «بیداری» به معنای آگاهی و «ما» ضمیر اتحادبخش زنان است. شعار این نشریه نیز بسیار مهم است؛ «ما نیز در این خانه حقی داریم»، بر مای زنانه تاکید می‌کند و بر اینکه ایران خانه ماست و ما زنان هم در آن حقی داریم و نشان می‌دهد مسئله برابری و طرح دیگر مطالبات اجتماعی زنان، مانند مطالبات حقوقی و سیاسی تداوم پیدا می‌کند.
 
یا نشریه «ندای زنان» که در سال ۱۳۲۶شمسی با مدیریت مریم میرهادی منتشر می‌شده و شعار این روزنامه این است که «هدف ما دفاع از حقوق زنان است»، حال در این عرصه مسائل حقوق زنان شامل، مسئله تعدد زوجات، مسئله کودک همسری، ازدواج زنان، استقلال آنها در تصمیم گیری و مسائلی که جنبه حقوقی پیدا می‌کنند، مطرح می‌شود با این حال شما می‌بینید که در هر ظرف زمانی چه در قاجار چه در پهلوی و چه در جمهوری اسلامی متناسب با نیاز موجود، ساختار طرح مطالبات اجتماعی زنان، به خود سمت و سو می‌گیرد.
 
برای بررسی وضعیت زنان قبل و بعد از انقلاب ۵۷ باید آثار و جراید در فاصله زمانی سال‌های ۵۷ تا ۶۷ را بررسی کرد، جرایدی مانند «طاهر»، «هاجر»، «زن مسلمان» و «ندای خواهران مسلمان». شما ببینید آنها در این دهه چه مواردی را مطرح می‌کنند و بعد بیایید در دهه بعد جرایدی مانند «مجله زنان»، «حقوق زنان»، روزنامه «زن» و حتی در حال حاضر «ماهنامه زنان» رو ببینید که آنها چه چیزی را دارند مطرح می‌کنند. چیزی که مطرح می‌شود یعنی کمبودش وجود دارد و رفع آن کمبود احساس می‌شود، مسائلی مانند خشونت علیه زنان و کودک همسری است، موضوعاتی که در ادوار گذشته هم بوده اما، در آن زمان مسئله تلقی نمی‌شده، مسئله در تعریف جامعه شناختی آن، یعنی میان آنچه هست و آنچه باید باشد، تفاوت وجود دارد. از همین رو است که شما خشونت را در دوره قاجار هم دارید اما اکنون مسئله متناسب با ظرف زمانی حاضر، متناسب با ترقی و معیارهای ترقی یک جامعه، متناسب با حقوق مدنی و حقوق اجتماعی جدی‌تر است.
 
ما در زمانه داد و ستد فرهنگی میان تمدن‌ها زندگی می‌کنیم؛ با این حال برخی برای بررسی وضعیت زنان در ایران تنها با نگاهی به گذشته ایران به بررسی مولفه‌ها می‌پردازند. نگاه شما چیست؟ آیا باید برای بررسی وضعیت زنان در ایران، آن را با گذشته جامعه مقایسه کنیم یا خیر؛ فرزند زمانه خویشتن باشیم و بر اساس مولفه‌های روز و جوامع پیشرفته به مقایسه بپردازیم؟
 
باید حرفی از جنس زمان زد یعنی شما در ظرف زمانی خودتان باید مسائل را مطرح کنید و البته در کنار این باید نیم نگاهی به گذشته خودتان هم داشته باشید، در فرایند شکل‌گیری مسائل اجتماعی، تاریخ نگار و مورخ باید حواسش باشد که هیچ واقعه و رخ دادی به یک مرتبه اتفاق نمی‌افتد.
 
برای همین است که وقتی شما حرفی از جنس زمان می‌زنید و فرزند زمانه خویش هستید، باید از زمانه گذشته خود نیز اطلاعاتی داشته باشید و از زمانه خودتان در بلاد‌، کشورها، فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر مطلع باشید؛ چراکه همانطور که رخدادهای اجتماعی زنجیروار به هم متصل هستند، تحولات کشورهای دیگر نیز بر روی هم تاثیر مستقیم می‌گذارند. برای همین است که وقتی در عرصه تاریخی مطالب منتشر شده در جریده «الفتاه» نخستین جریده زنان در مصر در قرن ۱۹ را با اولین متن منتشر شده در جراید زنان در ایران با نام روزنامه «دانش» و همچنین با اولین روزنامه زنان در افغانستان با عنوان «ارشاد النسوان» مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم چقدر وجوه مشترکی دارند. این مبین آن است که این تحولات بر روی هم تاثیر می‌گذارند یا شما زمانی که نشریه‌ای مانند نشریه «عالم نسوان» که از ۱۲۹۹ شمسی تا ۱۳۱۱ شمسی منتشر می‌شده را بررسی می‌کنید، می‌بینید یک بخش عمده‌ای از مطالب  آن‌ها ترجمه‌ای از نشریات اروپایی است.
 
یا حتی در نشریاتی که شما در دهه هفتاد در ایران می‌بینید مثلاً مجله «زنان» که شهلا شرکت آن را مدیریت می‌کرد یا نشریه «فرزانه» که معصومه ابتکار آن را مدیریت می‌کرد یا نشریه «حقوق زنان» از اشرف گرامی‌زادگان، شما می‌بینید که حجم عمده‌ای ترجمه در آنها وجود دارد؛ آن‌ها فرزند زمانه خویش بودند اما یک نگاهی هم به مسائل زنان در ادوار تاریخی قبل داشتند و همچنین یک نگاهی به ریزش‌ها و جنبش‌های زنان در کشورهای دیگر داشتند، حال این کشورها، کشورهای آسیایی باشند یا کشورهای اروپایی، کشورهای اسلامی باشد یا متمایز از کشورهای اسلامی.
 
در مجموع آن چیزی که باید در حال حاضر به آن توجه کنیم این است که به زن در قالب جنس زن نگاه کنیم، زنی که انسان است و استقلال در نقش، استقلال در تصمیم‌گیری و قدرت اختیار دارد؛ از همین رو است که مطرح می‌شود «در آن ملت ترقی هست و استقلال و آزادی / که زن چون مرد آزاد و کسی او را نیازارد» به او هم اجازه تصمیم‌گیری و قدرت تصمیم‌گیری باید داشته باشد و ما باید بدانیم که جامعه‌ای، جامعه مترقی می‌شود که در آن برابری وجود داشته باشد و افراد بر اساس توانایی‌ها و شایستگی‌های خودشان به مرتبه‌های بالاتری برسند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها