پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
تکلیف‌پذیری؛ آنچه رزمندگان غواص را به پذیرش سخت‌ترین مسئولیت‌ها ترغیب می‌کرد

نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» با بیان اینکه رزمنده‌های غواص با سن کمی که داشتند، یکی از سخت‌ترین کارهای جنگ را انتخاب می‌کردند، گفت: آنچه آنها را به آن فضا می‌برد، خداباوری، ولایتمداری و تکلیف‌پذیری بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «هفتاد و دومین غواص» روایت کریم مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفر طیار از دوران کودکی‌اش تا پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمه گمشده‌اش علی چیت‌سازیان تا رزم‌های آبیاز شامگاه چهارم دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی کربلای چهار است.
 
حمید حسام، نویسنده کتاب «هفتاد و دومین غواص» درباره نگارش این کتاب می‌گوید: مطهری را از سال‌های آغاز تأسیس اطلاعات و عملیات در قصرشیرین دیده بودم. از سال‌های میانی جنگ مطهری به پیشنهاد علی چیت‌سازیان گردان غواصی لشگر را تأسیس کرد؛ و من سخت تشنه شنیدن روایت مطهری از رزم عاشورایی کربلای ۴ بودم. همان شبی که او و ۷۱ غواص را از جمع گردان ۱۷۵ نفری‌اش، داخل آب برد و خودش جلوتر از بقیه سینه اروند را شکافت و به ساحل دشمن رسید. تا جایی که حنجره‌اش با گلوله دشمن شکافته شد. گفت‌وگو با نویسنده این کتاب را در ادامه می‌خوانید.
 
موضوع کتاب «هفتاد و دومین غواص» چیست؟ انگیزه شما برای خلق این اثر چه بود؟
کتاب «هفتاد و دومین غواص» به  خاطرات کریم مطهری از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد تا به شروع انقلاب و جنگ می‌رسد. تا این قسمت کتاب یک ریتم اجتماعی دارد و خواننده را به فضای زیستی بچه‌های دهه 40 می‌برد، اما قصه به شکل واقعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی که یک نوجوان 15 ساله وارد فعالیت‌های بسیج می‌شود، جذابیت بیشتری پیدا می‌کند و همراهی آقای مطهری با شهید علی چیت‌سازیان که این روزها خیلی بیشتر از گذشته‌های دور شناخته شده است (بخاطر تعابیر خیلی ماندگاری که درمورد ایشان از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی نقل شده است) آغاز می‌شود و این آشنایی مبنای رفاقتی است که بعدها در بستر زمان در فضای جبهه در شکل همراهی با علی چیت سازیان در تأسیس اطلاعات عملیات و گشت و شناسایی‌های عجیب شروع می‌شود.
 
در «هفتاد و دومین غواص»، اتفاق از پی اتفاق در عملیات‌های مختلف هم برای راوی و هم شهید بزرگ روایت می‌شود تا به عملیات‌های سنگین و سخت آبی و خاکی در جنوب و بعد عملیات والفجر 8 و عبور از رودخانه مواج اروند می‌رسد که در آنجا طبق عملیاتی که تعریف شده بود، باید کار غواصی انجام می‌دادند و این عملیات در جزیره مجنون بود که از همین جا علی چیت‌سازیان، کریم مطهری را که به عنوان یکی از بازوهای خود در اطلاعات عملیات بوده به فرمانده لشکر معرفی می‌کند و مطهری به عنوان مؤسس گردان غواصی، هسته اولیه بچه‌های غواص که عددشان 72 نفر بوده شکل می‌دهد که در عملیاتی که در هفتم محرم سال 65 بوده در جزیره مجنون کار عملیاتی انجام دهند.
 
پس از عملیات هفتم محرم، عملیات کربلای 4 اتفاق می‌افتد. در عملیات کربلای 4 باز هم تعدادی از غواص‌ها که تحت امر ایشان بودند داخل اروند می‌روند و همین اتفاقات به شکل عجیب‌تری اتفاق می‌افتد، به طوری که از مجموعه غواص‌هایی که با ایشان به آب می‌روند، فقط 4 نفر زنده برمی‌گردند که این سه نفر شامل خود ایشان بوده که از ناحیه گلو تیر خورده بوده و سه نفر از نیروهای دیگر که یک نفر آنها هم بعد از جنگ در اثر عوارض شیمیایی و دیگری در جریان تفحص روی مین به درجه شهادت نائل می‌شوند. از این جهت روایت ایشان یک روایت دست اول و مستند از عملیات کربلای 4 است که بسیار در فضای اجتماعی ما در این سال‌های اخیر محل بحث بوده و من به دنبال کسی بودم که یک متن صادقانه در عین حال واقعی و جذابی را بدست بیاورم که این فرد را به تحقیق دریافتم که کریم مطهری است؛ جانباز دلاوری که هنوز خود را وامدار همرزمان شهیدش می‌داند و به واقع خودش شهید زنده است.
 
لطفاً در رابطه با راستی‌آزمایی که برای نگارش کتاب صورت گرفته بفرمایید؟
در جریان نگارش کتاب «هفتاد و دومین غواص» به جهت اینکه خاطره فقط متکی به روایت یک فرد نباشد، با سایر بازمانده‌هایی که با ایشان در عملیات و در کار غواصی بودند که عموماً اسیر شدند و از اسارت برگشته‌اند، مصاحبه کردم که اگر مطلبی از زبان ایشان گفته می‌شود به جهت اتقان و اطمینان از صحتش با توجه به اینکه زمان زیادی گذشته و بسیاری از خاطرات را ممکن است غبار فراموشی گرفته باشد، روایت آنها را هم داشته باشم که این روایت‌ها در پاورقی‌ها آمده و جذابیت کتاب را افزوده است.
 


چطور شد این سوژه را برای نوشتن انتخاب کردید و این کتاب چه ویژگی نسبت به کتاب‌های دیگر دارد؟
کار نگارش در حوزه دفاع مقدس را از سال 1374 آغاز کردم، طی 10 سال گذشته به این نکته رسیدم که باید سوژه‌هایی را انتخاب کنم که در عین حال که روایتشان در قالب روایت شفاهی است و از زبان یک نفر گفته می‌شود، اما درواقع آینه درخشان یک نسل باشد، یعنی اگر کسی کتاب را می‌خواند این برداشت را کند که این سخن یک نفر نیست، حرف یک نسل است. البته حرف‌ها نباید شعاری باشد، باید از کلی‌گویی بپرهیزیم و مطالب، مصداق داشته باشد و در زنجیره قصه بیاید، به همین دلیل خیلی دغدغه شهدای غواص را داشتم بخصوص چندی پیش که پیکر پاک 176 نفر از شهدای مظلوم غواص را آوردند، انگیزه نوشتن درباره این شهدا در من بیشتر شد.
 
می‌خواستم یک روایت صادقانه و واقعی از غواصی در جنگ به ویژه قصه غریبانه شهدای غواص در عملیات کربلای 4 داشته باشم و به همین دلیل چون آقای کریم مطهری را از سال‌های جنگ می شناختم و با فعالیت‌های ایشان وقتی در اطلاعات عملیات و یا حتی غواصی بودند، آشنایی داشتم، همین موضوع اشتیاقم را برای شنیدن صحبت‌های وی فراهم کرد و فکر می‌کنم خواننده حتماً این برداشت را پیدا خواهد کرد که این روایت، یک روایت جمعی است که به ظاهر فردی بنظر می‌رسد و می‌تواند غواصی در جنگ را با همه سختی‌ها و تلخ و شیرینی‌هایش بیان کند.
 
مهمترین پیام کتاب برای نسل جوان چه می‌تواند باشد؟
اگر به سن و سال رزمنده‌ها در دوران دفاع مقدس توجه کنید، حضور آنها با این سن کم در جبهه خیلی عجیب و غیر قابل باور است. مخصوصاً رزمنده‌های غواص که یکی از سخت‌ترین کارهای جنگ را انتخاب می‌کردند از کم سن و سال‌ترین بچه‌ها بودند که میانگین سنی آنها بین 14 تا 22 سال بود. بسیاری از آنها دانش‌آموز بودند و آنچه آنها را به آن فضا می‌برد، قبل از هرچیز روح خداباوری بوده، یعنی جنبه اعتقادی و دوم تکلیف‌پذیری؛ این کلمه تکلیف یک مقدار در دایره واژگان مظلوم واقع شده، چون واژه تکلیف یعنی مسئولیتی که به فردی واگذار می‌شود و فرد باید با اکره بپذیرد، اما این کلمه در قاموس اعتقادی، کلمه‌ای است که کاملاً بار مثبت دارد، یعنی آن چیزی که یک فرد از ولی و امام زمان خودش می‌آموزد و احساس می‌کند باید مثل نماز انجام دهد و این یک تکلیف عبادی است و تلکیف اجتماعی نیست.
 
از این جهت رزمندگان غواص روح تکلیف پذیریشان خیلی بالا بوده و بعد ولایتمداری نکته‌ای است که به عنوان یک بسامد و کلمه ویژه  پرتکرار در اندیشه رزمندگان به ویژه غواص‌ها دیده می‌شد و بنظرم این سه واژه خداباوری، ولایتمداری و تکلیف‌پذیری سه ضلع از یک مثلث هستند که می‌تواند یک پیام خیلی خوب و درخشان و امیدوارکننده برای نسل امروز داشته باشد که بچه هایی که آن موقع جنگیدند با همین سن و سال‌هایی که جوانان خوب امروز ما دارند در این فضا آمدند و چه حماسه‌هایی آفریدند که شاید بخش تلخش، عملیات کربلای 4 باشد، اما در بسیاری از عملیات‌ها خیلی خوب درخشیدند. اگرچه نتایج در جنگ 8 ساله ما فرع بود و مهم انجام تکلیف بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها