سه‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۶
شیخ «عبدالمجید سلیم» به‌معنی واقعی کلمه «مرزبان شریعت» بود

محمد عابدی با پرداختن به زوایایی شخصیتی شیخ «عبدالمجید سلیم» و تلاش‌های او در جهت ایجاد وحدت و تقریب بین مذاهب گفت: شیخ عبدالمجید سلیم تحت تأثیر فقه شیعه، و روح علمی فقهای شیعه بسیار مایل بود شیعه را از انزوا و موقعیتی که برایش درست کرده‌اند، در آن زمان خارج سازد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، ۱۲ تا ۱۷ربیع الاول به عنوان هفته وحدت نام‌گذاری شده است؛ ‌آرمانی قابل ستایشی که در صورت تحقق آن، نتایج مطلوبی به دنبال خواهد داشت. از جمله فعالیت‌هایی که از سوی علمای شیعه و اهل‌ سنت در جهت یگانه شدن صفوف مسلمانان صورت گرفته، موضع «تقریب مذاهب» است؛ آرزوی دیرینه که شخصیت‌های منصف و دلسوز جهان اسلام آن را پیگیری کرده‌اند.
 
به‌تازگی کتابی به‌قلم حجه‌الاسلام‌ و المسلمین محمد عابدی استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تحت عنوان «عبدالمجید سلیم: مرزبان شریعت» ازسوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به‌چاپ رسیده است که به موضوع تقریب و یکی از شخصیت‌های مهم این حوزه پرداخته است. درباره این موضوع و کتاب مورد نظر با ایشان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.
 
از شما به‌تازگی کتابی تحت عنوان «عبدالمجید سلیم: مرزبان شریعت» ازسوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به چاپ رسیده است. در این کتاب که با محوریت این شخصیت تقریبی تالیف شده، به معرفی شخصیت و اندیشه‌های «عبدالمجید سلیم» پرداخته‌اید. «عبدالمجید سلیم» چه جایگاهی در موضوع تقریب دارد؟
 
بله. حدود 10 سال پیش بود که به تحقیق حول شخصیت علمی، تقریبی شیخ عبدالمجید سلیم مشغول شدم و در یک کلام احساس کردم در فضای آن روز جهان اسلام، عنوان «مرزبان شریعت» بهترین توصیف برای این منادی تقریب و پیشگام بیداری اسلامی است. این شیخ الأزهر که هدف اصلی‌اش وحدت و انسجام مسلمین بود، فریاد تقریب مسلمانان را سر داد و به دعوت علامه محمدتقی قمی مؤسس دارالتقریب، لبیک گفت. به‌حق می‌توان او را از بانیان تقریب در مصر دانست که با اخلاص و با بصیرت اسلامی کامل پا به عرصه تقریب بین مذاهب گذاشت و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکرد.
 
در کتاب‌تان از دوران مختلف حیات این شخصیت تاثیرگذار در تقریب بین مذاهب اسلامی هم سخن گفته‌اید؟
 
بله. دقیقا اشاره کرده‌ام که عبدالمجید از  همان اوان‌ کودکی‌ به‌ تیزهوشی‌ و زیرکی‌ شناخته‌ می‌شد.‌ همانند دیگر کودکان‌ روستا با خواندن‌ و نوشتن‌ ابتدایی‌ آشنا شد. با این‌ تفاوت‌ که‌ تربیت‌ و آموزش‌ وی‌ با علاقه‌ و انگیزه‌ و جدیّت‌ ازسوی‌ والدین‌ پی‌گیری‌ شد تا جایی‌ که‌ کل‌ قرآن‌ مجید را حفظ‌ کرد و با تلاش‌ فراوان‌ در قرائت‌ آن‌ سعی‌ وافر نمود. وقتی هم وارد طلبگی شد، در این دوران‌‌ شوق‌ زیادی‌ نسبت‌ به‌ کسب‌ علوم‌ دینی‌ و افزایش‌ سطح‌ معلومات‌ خود نسبت‌ به‌ دانش‌های‌ گوناگون‌ نشان‌ ‌داد؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ این‌ موضوع‌ توجه‌ هم‌درسان‌ و مدرسان‌ الأزهر را به‌ خود جلب‌ ‌کرد. تا جایی که علی‌ عبدالعظیم‌ در این‌باره‌ می‌نویسد: «او قرآن‌ کریم‌ را به‌ خوبی‌ حفظ‌ کرد و آن‌گاه‌ به‌ الأزهر پیوست‌. او باهوش‌ و با استعداد بود و به‌ کسب‌ فنون‌ علم‌ مشغول‌ شد. علاقه‌ فراوانی‌ به‌ گردآوری‌ دانش‌ها داشت‌. به‌ همین‌ دلیل‌ به‌ دروس‌ معمولی‌ الأزهر اکتفا نکرد و دروس‌ جنبی‌ (فلسفه‌) را نیز خواند تا جایی‌ که‌ بین‌ هم‌درسی‌ها به‌ ابن‌سینا مشهور شد». (مشیخةالازهر، ج‌2، ص‌ 107).
 
 
ظاهرا شیخ عبدالمجید سلیم به شدت تحت تاثیر استاد خود «محمد عبده»‌ بوده که او نیز افکاری نزدیک به «سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی»‌ داشته است؟
 
همینطور است. اتفاقا برای‌ آشنایی‌ با افکار و مبانی‌ اصلاح‌گری‌ و تقریب‌گرایانه عبدالمجید لازم دیدم افکار محمد عبده‌ نیز بررسی شود، زیرا بعدها شاگردان‌ وی‌، به‌ خصوص‌ عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گام‌های‌ مهمی‌ در راستای‌ منویات‌ و تفکرات‌ او برداشتند. عبدالمجید سلیم‌ جوان‌، با استادی‌ روبه‌رو بود که‌ در چارچوب‌ اصلاح‌ فکر دینی‌ هم‌عقیده‌ با سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ و تحت‌ تأثیر تعالیم‌ اصلاح‌طلبانه‌ او، به‌ احیای‌ اندیشه‌ دینی‌ و ارایه‌ تفسیری‌ جدید از اسلام‌ برای‌ پاسخ‌گویی‌ به‌ مسایل‌ عصر می‌اندیشید.
 
یکی از ویژگی‌ زندگی‌ عبدالمجید سلیم‌ را تلاش‌ برای‌ بازگرداندن‌ عزّت‌ اسلامی‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ و ایجاد نهضت‌های‌ اصلاح‌گری‌ دینی عنوان کرده‌اید‌. چقدر در پی این موضوع بود؟
 
رصد حیات اجتماعی و سیاسی عبدالمجید سلیم به ما نشان می‌دهد که وی تلاش‌ فراوانی برای‌ بازگرداندن‌ عزّت‌ اسلامی‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ انجام داد و حتی در جهت ایجاد نهضت‌های‌ اصلاح‌گری‌ دینی‌ فعالت‌های چشمگیری داشت. از این‌ رو عبدالمجید در یکی‌ از حساس‌ترین‌ قله‌های‌ وقایع‌ مربوط‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ قرار داشت‌. در این‌ بین‌ باید به‌ حرکت‌هایی‌ که‌ عبدالمجید بعدها ادامه‌ دهنده‌ آن‌ شد، یعنی‌ روند تاریخی‌ تقریب‌ و وحدت‌ اسلامی‌ توجه‌ کرد. زمانی‌ که‌ عبدالمجید دو سال‌ تا فارغ‌التحصیلی‌ فاصله‌ داشت‌، علامه‌ شرف‌الدین‌ موسوی‌ عاملی‌ در مصر با سلیم‌ بشری‌، مفتی‌ مصر ارتباطات‌ علمی‌ برقرار کرده‌ و در مسیر شناخت‌ و ارتباط‌ بیش‌تر مذاهب‌ اسلامی‌، تلاش‌ می‌کرد، که‌ حاصل‌ این‌ تلاش‌، کتاب‌ گرانقدر «المراجعات‌» است. این‌ کتاب‌ که‌ حاصل‌ نامه‌های‌ دو اندیشمند اهل‌سنت و شیعه‌ است‌ به‌ نام‌ «رهبری‌ امام‌ علی‌ (ع)» و به‌ نام‌ «مذهب‌ و رهبر ما» به‌ فارسی‌ ترجمه‌ و بارها چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌.

 
 
عبدالمجید شاگردان متعددی تربیت کرد. شاید شناخته‌ترین آنها «محمود شلتوت‌» است که فتوای مشهور او درباره مذهب تشییع زبان‌ زد است. فتوایی که منجر به جواز پیروی از مذهب شیعه امامیه همانند چهار مذهب فقهی اهل سنّت شد.
 
بله، درست می‌فرمایید. شیخ‌ عبدالمجید در طول‌ دوران‌ تدریس‌ بسان‌‌ چشمه‌ جوشان،‌ هزاران‌ تن‌ از تشنگان‌ علوم‌ اسلامی‌ را سیراب‌ ساخت. البته با همه تحقیقاتی که بنده انجام دادم و تا زمان تحقیقات بنده حتی یک جزوه هم درباره زندگی ایشان نه در مصر و نه جای دیگر منتشر نشده بود، به‌ طور دقیق‌ از نام‌ آنان‌ بی‌اطلاع‌ هستیم‌، ولی‌ بارزترین‌ شاگرد او «شیخ‌ شلتوت‌» را به‌‌خوبی‌ می‌شناسیم‌. شیخ‌ شلتوت‌ چنان‌ متأثر از استادش‌ عبدالمجید بود که‌ بعدها در مسیر تقریب‌ بین‌ مذاهب‌، راه‌ استاد را تداوم‌ بخشید. مهم‌ترین‌ اقدام‌ وی فتوای‌ معروف‌ او در به‌ رسمیت‌ شناختن‌ مذهب‌ شیعه‌ در کنار مذاهب‌ اهل‌ سنّت‌ است‌ که‌ دنباله تلاش‌های‌ شیخ‌ سلیم‌ بود. این‌ فتوا اصلی‌ از اصول‌ اساسی‌ تقریب‌ بود و در حقیقت‌ این‌ فتوای‌ یک‌ نفر نبود، بلکه‌ فتوای‌ شخصیت‌هایی‌ بود که‌ بار امانت‌ تقریب‌ را به‌ دوش‌ کشیدند و در طلیعه‌ آن‌ استاد بزرگ‌ عبدالمجید سلیم‌ قرار داشت‌.
 
 
ظاهرا مقدمات‌ صدور فتوای‌ جواز پیروی‌ از مذهب‌ شیعه‌ مشکلات زیادی داشته است و راه دشواری پشت سر گذاشته است؟
 
بله. از آغاز فعالیت‌ دارالتقریب‌ بیش‌ از همه مخالفان‌، دو جریان‌ در پیوند با هم‌، علیه‌ این‌ جمعیت‌ و همبستگی‌ آن‌ وارد عمل‌ شدند؛ یکی‌ استعمار و سیاست‌های‌ استعماری‌ و دیگری‌ نویسندگان‌ مزدور وابسته‌ به‌ استعمار که‌ انواع‌ کتاب‌ها و تبلیغات‌ دورغ‌ را علیه‌ شیعه‌ نشر می‌دادند. درحالی‌‌که‌ شیخ‌ سلیم‌ در راستای‌ اهداف‌ مقدس‌ دارالتقریب‌ مشغول‌ تهیه‌ مقدمات‌ صدور فتوای‌ جواز پیروی‌ از مذهب‌ شیعه‌ بود، ایادی‌ استعمار و دشمنان‌ مشترک‌ شیعه‌ و سنی‌، کتابی‌ را از یکی‌ از علمای‌ شیعه‌ دوره صفویه‌ علیه‌ اهل‌‌ سنت‌ و شیخین‌ ـ ظاهراً کتاب‌ منسوب‌ به‌ شیخ‌ علی‌ کرکی‌ است‌ ـ از طریق‌ پست‌ برای‌ تمام‌ اعضای‌ دارالتقریب‌ فرستادند. این‌ کتاب‌ در بسته‌هایی‌ با عنوان‌ «نفحات‌ اللاهوت‌ فی‌ وجوب‌ سب‌ّ الجب‌ّ و الطاغوت‌» ارسال‌ شد، بدون‌ اینکه‌ تاریخ‌ چاپ‌ یا نام‌ چاپ‌خانه‌ یا کشور محل‌ چاپ‌ در آن‌ معلوم‌ باشد.

به‌ علاوه‌، هر کدام‌ از بسته‌ها از کشورهای‌ مختلف‌ اروپایی‌ فرستاده‌ شده‌ بود و معلوم‌ نبود که‌ مبدأ، کدام‌ یک‌ از این‌ کشورها است‌. کار ارسال‌ این‌ بسته‌ها هم‌ جهت‌ اطمینان‌ از رسیدن‌ آن‌ به‌ دست‌ اعضای‌ تقریب‌، دوبار صورت‌ گرفته‌ بود. توزیع‌ این‌ کتاب‌، فتنه‌ و هنگامه‌ای‌ برپا کرد، به‌ خصوص‌ برای‌ جمعیت‌ تقریب‌ که‌ با زحمت‌ در دارالتقریب‌ شرکت‌ می‌کردند و مورد ملامت‌ مردم‌ و متعصّبان‌ بودند. درواقع این دست اقدامات نسخه همیشگی دشمنان عیله تقریب و در مرحله بعد وحدت جهان اسلام بوده که در هر زمان به نحوی خود را نشان داده است. امروز نیز در برابر هر ندای وحدتی که بر می‌خیزد دشمنان خارجی و وابستگان فکری یا سیاسی داخلی علیه آن اقدام می‌کنند و می‌کوشد فریاد تقریب و وحدت را خاموش کنند. شاید برای همین بود که فتوای مذکور این قدر به تاخیر افتاد و خود عبدالمجید نتوانست به اعلام آن اقدام کند ولی در هر صورت در زمان شاگردش این خواست مبارک جامه عمل پوشید.
 
«هیئت‌ کبار العلما» مجموعه‌ای‌ متشکل‌ از نخبگان‌ علمی‌ الأزهر است‌ که‌ رئیس‌ الأزهر را انتخاب‌ می‌کند. شرط‌ ورود به‌ این‌ هیئت‌، داشتن‌ ویژگی‌های‌ برجسته‌ علمی‌ و مذهبی‌ است.‌ ‌عبدالمجید سلیم‌ عضو این هیئت‌ بود و در سال‌ 1950م‌. مقام ریاست الزهرا را عهده‌دار شد. ورود او به این هیئت چه دست‌آوردهایی را به‌همراه داشت؟
  
شیخ عبدالمجید در این‌ موقعیت‌ نیز نبوغ‌ علمی‌ خود را نشان‌ داد و در شمار برجستگان‌ این‌ هیئت‌ درآمد. در این‌ هیئت‌، عبدالمجید سلیم‌ علاوه‌ بر امور معمول‌، به‌ مشکلات‌ و معضلات‌ اجتماعی‌ و مذهبی‌ نیز توجه‌ داشت‌ و در صورت‌ بروز پیش‌آمدی‌ خاص‌، برای‌ حل‌ آن‌ تلاش‌ می‌کرد. نمونه آن‌ را می‌توان‌ در مبارزه‌ با مفاسد اخلاقی‌ در جامعه‌ دانست‌. ورود عبدالمجید به‌ هیئت‌ کبار العلما هم‌زمان‌ با اوج‌ انحطاط‌ مصر از لحاظ‌ اخلاقی‌، فرهنگی‌ و اعتقادی‌ بود.
 
منش‌ سیاسی‌ عبدالمجید سلیم‌ به‌ زودی‌ تأثیر خود را در آینده‌ سیاسی‌ و علمی‌ وی‌ نشان‌ داد. عبدالمجید سلیم‌ در سال‌ 1950م‌. مقام ریاست الزهرا را عهده‌دار شد. او بعد از ‌ کناره‌گیری‌ از الازهر با اهتمام‌ تمام‌ در دارالتقریب‌ شروع‌ به‌ فعالیت‌ کرد. خودش‌ در این‌باره‌ گفته‌ بود: «من‌ نور این‌ رسالت‌ تقریب‌ و وحدت‌ اسلامی‌ را خواستم‌ در الأزهر تعقیب‌ کنم‌؛ رسالتی‌ که‌ به‌ مصلحت‌ اسلام‌ است‌، اما دیدم‌ که‌ این‌ دستگاه‌ زنگ‌ زده‌ شده‌ و دنباله‌رو جاهایی‌ است‌ که‌ نباید باشد. و از این‌ به‌ بعد من‌ اهتمام من به‌ تقریب‌ زیادتر خواهد بود و دارالتقریب‌ جایی‌ است‌ که‌ ما می‌توانیم‌ دور از این‌ عوامل‌ کار بکنیم‌». لذا می‌بینیم که او در این مسند هم رسالت تقریبی خود را دنبال می‌کرد.
 
در ابتدای گفتگو به لبیک عبدالمجید سلیم‌ به دعوت علامه محمدتقی قمی مؤسس دارالتقریب اشاره کردید. علامه قمی چگونه با بزرگان الأزهر ارتباط گرفت و مساله تقریب را پیگیری کرد؟
 
برای پاسخ باید به سال‌ 1938م‌. برگردیم. در این سال استاد محمدتقی‌ قمی وارد مصر شد. وی‌ یک‌ روحانی‌ ایرانی‌ بود که‌ برای‌ انجام‌ امور فرهنگی‌ از سوی‌ دولت‌ ایران‌ به‌ مصر اعزام‌ شده‌ بود، اما او با الأزهر تماس‌ گرفت‌ و در نتیجه‌، با شیوخ‌ بزرگواری‌ چون‌ عبدالمجید سلیم‌، محمود شلتوت‌، محمد فحام‌، محمد ابوزهره‌، محمد غزالی‌، حسن‌ البنّا و... آشنا شد.
 
رویکرد علامه محمدتقی قمی چگونه بود؟
 
علامه قمی ‌لزوم‌ رعایت‌ دعوت‌ مرحله‌ای‌ برای‌ دست‌یابی‌ به‌ هدف‌ تقریب‌ را یادآور شد. زمانی‌ که‌ اندیشه‌ تقریب‌ شکل‌ گرفت‌ بسیاری‌ به‌ مبارزه‌ با آن‌ برخاستند. توده مردم‌ انتظار‌ نداشتند که‌ چیزی از «تقریب»‌ بشنوند، و این مفهوم برای آنان ناآشنا بود، بنابراین‌ چاره‌ای‌ نبود که‌ قبل‌ از اقدام‌ به‌ اصلاح‌، محیط‌ را برای‌ اصلاح‌ مساعد کنند. به‌ این‌ ترتیب‌، اندیشه‌ تقریب‌، سه‌ مرحله‌ را پشت‌ سر گذاشت‌: مرحله تمهید، تکوین و اجرا.
 
خیلی کوتاه در مورد این مراحل توضیح بفرمایید.
 
مرحله آغازین‌ تقریب‌ از سال‌ 1938م‌. (ورود قمی‌ به‌ مصر) تا سال‌ 1946م‌. به‌ طول‌ کشید. در این‌ دوره‌ ریاست‌ الأزهر تا سال‌ 1944م‌. با مراغی‌ و بعد از آن‌ (1945 تا 1948م‌.) با مصطفی‌ عبدالرزاق‌ بود. در این‌ دوره‌ عبدالمجید هم‌چنان‌ مفتی‌ دیار مصر بود و هر دو رئیس‌ الأزهر، با وی‌ ارتباطات‌ گرمی‌ داشتند و در مراحل‌ تمهید و تکوین‌ از او یاری‌ جستند. خدمت‌ بزرگی‌ که‌ مصطفی‌ مراغی‌ به‌ جریان‌ تقریب‌ کرد، برگزیدن‌ و شناساندن‌ افرادی‌ بود که‌ می‌توانستند در مسیر تقریب‌ مفید واقع‌ شوند و البته‌ در این‌ میان‌ شخصیت‌ علمی‌ عبدالمجید سلیم‌ چنان‌ برجسته‌ بود که‌ در صدر فهرست‌ پیشنهادی‌ مراغی‌ قرار گرفت‌.
 
نقش دادن‌ شیخ‌ مراغی‌ در مرحله تکوین‌ و تجهیز تقریب‌ به‌ اشخاصی‌ چون‌ عبدالمجید سلیم‌ و مصطفی‌ عبدالرزاق‌ همواره‌ مورد تشویق‌ و اعجاب‌ محمدتقی‌ قمی‌ بانی‌ و مؤسس‌ تقریب‌ بود. با این‌ حال‌ او عبدالرزاق‌ را قهرمان‌ مرحله دوم‌، یعنی‌ تکوین‌ و پیدایش‌ تقریب‌، می‌داند. این‌ مرحله‌ با تصویب‌ قانون‌ تقریب‌ در سال‌ 1947 م‌. با موفقیت‌ به‌ پایان‌ رسید که‌ از افراد دخیل‌ در آن‌ می‌توان‌ به‌ عبدالمجید سلیم‌ رئیس‌ هیئت‌ فتوای‌ دانشگاه‌ الأزهر اشاره‌ کرد. 
 
از مراحل‌ حساس‌ دوران‌ تکوین‌، زمان‌ مربوط‌ به‌ تنظیم‌ قانون‌ جمعیت‌ تقریب‌ بود که‌ علم‌ و دانش‌ عالی‌ عبدالمجید در این‌ مرحله‌ نیز به‌ کمک‌ تقریب‌ شتافت‌ تا آن‌ جا که‌ استاد قمی‌ می‌نویسد: «عبدالرزاق‌ بعضی‌ از اعضای‌ علمای‌ الأزهر را انتخاب‌ کرد و بعضی‌ از نقاط‌ اساسی‌ قانون‌ جمعیت‌ تقریب‌ از آثار فکری‌ اوست‌».
 
در مرحله‌ اجرایی‌ و نهایی‌ تقریب‌ بخشی‌ از چهره سیاسی‌ عبدالمجید سلیم‌ را باید در دارالتقریب‌ جست‌وجو کرد، شیخ‌ سلیم‌ با حضور در دارالتقریب‌ منشأ آثار زیادی‌ شد، هم‌ از لحاظ‌ علمی‌ و اجتماعی‌، هم‌ از لحاظ‌ جلب‌ شخصیت‌های‌ جدید به‌ دارالتقریب‌ که‌ پشتوانه آینده‌ آن‌ شدند، مانند شاگردش‌ شیخ‌ شلتوت‌، و هم‌ از جهت‌ دفاع‌ مستحکم‌ در برابر حمله‌ برخی‌ شیوخ‌ الأزهر به‌ اندیشه‌ اصلاح‌گرایانه‌ در باب‌ تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌.
 
 
از  ارتباط‌ سلیم‌ با آیت‌ الله‌ بروجردی‌ برایمان بگویید. او ارتباط خوبی با این مرجع تقلید جهان تشیع داشت که خودِ آیت‌الله بروجردی تلاش زیادی در جهت تقریب انجام می‌داد.
 
بله. این ارتباط هم در راستای گام‌ دیگری‌ بود که‌ عبدالمجید سلیم‌ و دیگر ارکان‌ تقریب‌ در مسیر گسترش‌ تقریب‌ برداشتند،ی عنی«ایجاد ارتباط‌های‌ گسترده‌ با عالمان‌ دیگر کشورها و مذاهب»‌. این‌ ارتباطات‌ با علمای‌ کشورهای‌ گوناگون‌ مانند پاکستان‌، برخی‌ کشورهای‌ آفریقایی‌ و... ادامه‌ یافت‌ و بارها تا مراحل‌ حل‌ مشکلات‌ آنان‌ پیش‌ رفت‌. در این‌ میان‌، ارتباط‌ عبدالمجید سلیم‌ و بعد از وی‌ شاگردش‌ شیخ‌ محمود شلتوت‌ با علمای‌ شیعه‌ به‌ عنوان‌ صاحبان‌ فقه‌ پویا و مجتهدان‌ آزاداندیش‌، توجه‌ محققان‌ را به‌ خود جلب‌ می‌کند. ارتباطات‌ از طرق‌ مختلف‌ مانند مکاتبه‌، اعزام‌ نماینده‌، ملاقات‌ و... انجام‌ می‌گرفت‌. در یکی‌ از این‌ نامه‌ها، شیخ‌ سلیم‌ به‌ آیت‌الله‌ بروجردی‌ که‌ پیامی‌ شفاهی‌ برایش‌ فرستاده‌ بود، می‌نویسد: «پیام‌ شفاهی‌ از طریق‌ آقای‌ قمی‌ رسید. از حمایت‌ها و اعتماد حضرت‌عالی‌ به‌ این‌جانب‌ و از این‌ که‌ فکر تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌ مورد عنایت‌ فراوان‌ شماست‌ تشکر می‌کنم‌».
 
آیت‌الله‌ بروجردی‌ نیز در جواب‌، نامه‌ای‌ به‌ ایشان‌ نوشت‌ و در آن‌ نامه‌ از هدف‌ تقریب‌، تمجید فراوان‌ نموده‌ و متذکر می‌شود که‌ من‌ هم‌ تا جایی‌ که‌ امکان‌ داشته‌ باشد برای‌ از بین‌ بردن‌ موجبات‌ نفاق‌ کوشش‌ و جدیّت‌ می‌کنم‌. هم‌چنین‌ نامه‌های‌ دیگری‌ بین‌ آن‌ها رد و بدل‌ شد.
 
بحث در مورد تقریب و وحدت اسلامی بحث درازدامنی است. اگر در پایان نکته‌ای درباره شیخ عبدالمجید سلیم که یکی از ستون‌های تقریب به حساب می‌آید، بفرمایید.
 
شیخ عبدالمجید سلیم که تحت تأثیر فقه شیعه، و روح علمی فقهای شیعه بود، بسیار مایل بود که شیعه را از این انزوا و موقعیتی که برایش درست کرده‌اند، در آن زمان خارج سازد، و به هنگام ریاست الأزهر در صدد بود که اجتهاد و تقلید را از انحصار چهار مکتب فقهی معروف درآورد و فتوایی بر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند. اگر با آن موقعیت عظیم علمی وی، این فتوی به دست شیخ عبدالمجید سلیم صادر شده بود؛ بسیار ذی‌قیمت بود. امید است که علمای جهان اسلام، چنین مصلحانی را سرلوحه کار خود قرار دهند، و به روشنگری و ارشاد امت اسلامی بر پایه اصل اتحاد و تقریب مذاهب اسلامی بپردازند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها