یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۴
حمایت نهادهای فرهنگی از آثار حوزه ادبیات پایداری کاهش یافته است

مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان اردبیل گفت: حمایت‌های مادی و معنوی ارگان‌ها و نهادهای فرهنگی از تولید آثار حوزه ادبیات پایداری، بسیار کاهش یافته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، «محمود مهدوی»، مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان اردبیل، متولد سال ۱۳۵۱ در شهر اردبیل است. از سال ۶۶ با تئاتر وارد عرصه هنر شد. دیپلم گرافیک هنر، فوق دیپلم کارگردانی و فیلمسازی، لیسانس روابط عمومی دارد و از سال ۷۲ به جرگه داستان‌نویسان پیوسته است. به گفته خودش، نخستین استادش در این زمینه، داوود غفارزادگان بوده و حدود 30 کتاب چاپ شده در زمینه‌های مختلفی چون رمان، ترجمه (از ترکی آذربایجانی به فارسی)، مجموعه داستان فارسی و ترکی، نمایشنامه و ۱۵ کتاب خاطره دارد؛ از آن جمله است: تركش‌ها گرایم را گرفتند، پلاكاردهای خالی گردان، خمپاره‌ها ما را بدرقه می‌كردند، مجموعه سه‌جلدی علمداران عشق، تبسم در اول وقت، خواب روی پوكه‌های داغ، غسل شهادت در بمباران، ایستاده در میدان مین، چله‌نشین، این خاطرات را زیر نور چراغ قوه رادیو می‌نویسم و سربازها پیر نمی‌شوند.
 
داستان کوتاه «آغاباجی» از این نویسنده در جشنواره داستان‌نویسی رضوی سال 97 رتبه نخست را از آن محمودی مهدوی کرد و رمان «برادر خوانده» او هم در هشتمین دوره جایزه ادبی «امیرحسین فردی» مقام نخست رمان نوجوان را کسب کرد. وی که در روزهای کرونایی، به رمان‌نویسی درباره تاریخ اردبیل می‌پردازد، «برای موشک‌ها سه تار می‌زنم» را در حوزه ادبیات مقاومت نوشته و به‌تازگی هم رمان «شش دانگ مریخ در دست آقاجان» را برای رده سنی نوجوان نوشته و آن را برای چاپ به انتشارات مدرسه سپرده است. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ایبنا با این نویسنده است.
 
در میان کسانی که در وادی ادبیات پایداری دستی بر آتش دارند، محمود مهدوی نامی آشناست. می‌خواهم بدانم چطور به این وادی کشیده شدید؟

از حدود سال‌های 72-73 نمایشنامه می‌نویسم؛ با «زه‌آشو‌ب» آغاز کردم که مرحوم مجید واحدی‌زاده در بازنویسی آن به من کمک کرد. در سال ۷۶ کارگاه داستان را با همت دوستان راه انداختیم؛ تا سال ۸۲ مرتب داستان نوشتم. با تشویق‌ها و حمایت‌ها و آموزش‌های آقا مرتضی سرهنگی به وادی خاطره‌نویسی کشیده شدم و در سال ۸۳ نخستین کتابم را در این زمینه با نام «ترکش‌ها گرایم را گرفتند» نوشتم. خاطره‌ای از شفیع شکوهی؛ جریان رزمنده‌ای که گویی بدنش آهن‌ربا دارد و هر جا می‌رفته ترکش‌ها جذب او می‌شدند. این تجربه همان و در این ورطه با کمال میل ماندن همان. به عبارتی، مقوله جنگ آمده و وارد داستان‌ها و رمان‌هایم شده است؛ بدون هیچ اغراق و شعاری.
 
و تصمیم گرفتید بمانید...

هر کس وارد عالم دفاع مقدس و خاطرات شد، مبتلای آن می‌شود؛ خروج، امکان‌پذیر نیست و ماندن و سیر کردن در این فضا دست خودش نخواهد بود. منطقه شگفت‌انگیزی است از این رو که مرگ و زندگی در این عالم فاصله‌ای ثانیه‌ای و مرزی به شدت باریک دارند.

از ادبیات پایداری در اردبیل برایمان بگوئید. در دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان اردبیل چه می‌گذرد؟

از زمان جنگ تحمیلی 36 فرمانده شهید، 753 شهید دانش‌آموز، 63 شهید فرهنگی، قریب به 700 آزاده و 7000 جانباز به یادگار دارد که این امر ضرورت ثبت خاطرات ارزشمند آن دوران را دوچندان می‌کند. از بدو تأسیس حوزه هنری یعنی از حدود سال 1380 این دفتر نیز کار خود را شروع کرد که اساس آن صیانت از ادبیات دفاع مقدس است و انواع خاطره‌نویسی را دربرمی‌گیرد.
 
در نزدیک به ۲۰ سال فعالیت، حدود ۴۰ کتاب اعم از تک‌خاطره، مجموعه خاطرات شهدا و خانواده آنها، و کمک به تدوین و تألیف خودنوشت‌های آزادگان، جانبازان و رزمندگان چاپ کرده‌ایم؛ در کنار آن، از خودنوشت‌ها و دیگرنوشت‌ها، آلبوم و کتاب صوتی تولید کرده‌ایم؛ ازجمله «ایستاده در میدان مین» از خاطرات جواد زنجانی، «به‌وقت خاکریز» سردار اکبری، «خاکریزهای طلایی» ایرج دولت‌نژاد و «پلاکاردهای خالی گردان» مهدی آقازاده که مؤسسات خصوصی داب‌سَس و وویسَس به مناسبت چهل سالگی دفاع مقدس وارد ماجرای ضبط و تدوین و انتشار آنها شدند و شاید ادعای نادرستی نباشد اگر بگویم در میان سایر مراکز حوزه هنری در این زمینه پیشتاز بوده‌ایم.
 
فرهنگ و مطالعات پایداری عموماً بر پایه خاطره‌نویسی استوار است؛ رزمنده، شهید، جانباز، آزاده، مدافع حرم ... و به تازگی نیز مدافع سلامت که از پروژه‌های آینده بوده و کرونا به ما تحمیل کرده است.
 
 
به نظر شما چرا باید به مقوله جنگ و پایداری پرداخت؟

جنگ مقوله‌ای نیست که هیچ انسانی داوطلب شود به سراغ آن برود. شاید در روزگاران دور، برای تأمین مایحتاج زندگی جنگ‌های گروهی صورت می‌گرفت - که یک رفتار بدوی بود - اما در زندگی متمدنانه اگر کسی وارد حریم تو شد، ناچار از دفاع و مقابله خواهی بود.

در این میان، دولت‌های ما از مقوله دفاع مقدس برداشت سیاسی می‌کنند و این سویه، اثر منفی بر اصل قضیه می‌گذارد. برادرِ شما، عموی من، دایی او، یا هر کسی؛ یکی شهید است، آن دیگری جانباز یا آزاده. بر این اساس، جنگ هنوز در میانه‌ی زندگی ماست و در خانه‌های ما ادامه دارد. چیزی نیست که بتوان بر آن چشم بست و بر این اساس، معتقدم جنگ هشت ساله ما پایان نیافته است؛ در حالی که برخی می‌خواهند این برهه از تاریخ کشور را حذف کنند و کنار بگذارند.
 
در جنگ هشت ساله ایران و عراق چه قابلیت‌هایی وجود دارد که باید بیشتر به آنها پرداخته شود؟

از نظر من، دفاع در هر حال مقدس است. انسان ذاتاً در فکر دفاع است و باید در برابر دشمن بایستد. به روسیه هم حمله شد، به ما هم. روسیه هنوز هم از آن رویداد و ایستادگی ۵ رزمنده‌ای که در برابر نیروهای زرهی آلمان ایستادند، فیلم‌های ماندگار و پر ابهتی می‌سازد؛ آنها را تماشا کنید؛ ببینید چه رشادت‌هایی را به نمایش کشیده است!
 
اروپا سال‌ها از جنگ جهانی دوم فاصله گرفته است، اما اگر سینمای هالیوود سالانه ۱۰۰ تولید داشته باشد، ۲۰ فیلم آن به جنگ جهانی دوم ربط پیدا می‌کند؛ چنان‌که سال گذشته فیلم «۱۹۱۷» در همین ژانر اُسکار گرفت.
 
امتیاز بزرگ ما در جنگ، قرابت با معنویت است؛ کوچک و بزرگ، نماز شب می‌‌خواندند، به استقبال شهادت می‌رفتند. مسابقه‌ی حضور داشتند. امروز اما انکار نکنیم که اخلاص کم شده، ایثار و معنویت کم شده، دزدی و اختلاس زیاد شده،... هر چه هست، نباید سانسور شوند. اینها یک سری الگوهای رفتاری هستند.
 
ازسویی مقوله جنگ، به لحاظ ادبی نیز از عجیب‌ترین مقوله‌هاست؛ چنان‌که بزرگترین نویسندگان، قرار گرفتن در معرض یک جنگ بزرگ را از شانس‌های خوب خود به حساب می‌آوردند. گاهی حتی برخی از آنها به منطقه درگیر جنگ می‌رفتند تا رُمان خود را کامل کنند.
 
خودتان فکر می‌کنید کدام کتابتان از همه ارزنده‌تر بوده است؟

بزرگترین پروژه‌‌ای که در این استان کار کرده‌ام، مجموعه سه جلدی «علمداران عشق»، شامل خاطره ۳۸ شهید و ۲۶۰ روحانی ایثارگر بوده است. پس از اینکه برای شهدا کار کردم، برکت زندگی‌ام بیشتر شد. لحظات معنوی خوبی هم برایم رخ داد. ازجمله خاطرات معجزه‌وارم این بود که در جریان پروژه شهدای روحانی به یکی از روستاهای گرمی رفتیم. گفته بودند مادر شهید احوال خوشی ندارد. با پدر و خواهر شهید مشغول صحبت بودیم که متوجه شدم مادر شهید هر از گاهی می‌گوید «من در خواب دیده بودم». به‌عنوان داستان‌نویس ذهنم کنجکاو بود بدانم چه خوابی دیده است. نوار کاست واکمن را برگرداندم و پرسیدم «چه خوابی دیده‌اید؟»؛ گفت: «دو سال بود شهید به خوابم نیامده بود. حدود ۴ صبح امروز آمد و خبر داد که از شهر میهمان خواهیم داشت. حیاط را جارو کنید، شاید وارد خانه نشوند.
 
جالب قضیه اینجا بود که در بدو ورود ما به روستا، برق قطع شد. پدر شهید کت و شلوار پوشیده، در ایوان خانه نشسته بود. چون نور منزل کم بود، فیلمبردار همراه گروه گفت در حیاط مستقر شویم و تمام آنچه گفته شده بود به این ترتیب تعبیر شد.

روح شهدا زنده است؛ در دین هم داریم که روح زنده است. این راه پر برکت بوده و اگر خلوص بیشتری داشته باشیم درصد این برکت بیشتر هم خواهد شد.


از مشکلات خاطره‌نویسی برایمان بگویید.

این مسیر دشواری‌های بسیار دارد. زمان بسیاری صرف مصاحبه، پیاده‌سازی، تنظیم و تدوین می‌شود. پروسه‌ای طولانی دارد؛ از جمله اینکه نوشتن خاطره آزاده‌ای را از آذر ماه سال گذشته، آغاز کرده‌ام که هنوز پایان نیافته است.
 
می‌خواهم بگویم در این حوزه سوژه برای نوشتن بسیار است، اما درصد حمایت‌های مادی و معنوی ارگان‌ها و نهادها بسیار کاهش یافته است. برای من - در اوج پختگی قلمی در خاطره‌نویسی و داستان‌نویسی - کار نیست؛ اگر هم هست، هزینه قابل قبول و منصفانه و منطقی و متعادلی پرداخت نمی‌کنند. برای یک کار ۲۰۰ صفحه‌ای، یک میلیون پیشنهاد می‌کنند! پروژه‌ای که حداقل یک سال زمان صرف آن می‌شود. شغل دوم و کار نیمه‌وقت و صنعت دیگری ندارم. پیشه من همین نوشتن است و با همین هم امرار معاش می‌کنم. هیچ‌یک از ما که در این حوزه قلم می‌زنیم، خواهان مبلغ بالایی نیستیم اما بهتر است پرداخت‌ها متناسب و معقول باشند.
 
وضعیت اقتصادی، به ویژه در بخش فرهنگ، نامناسب است اما به تازگی در گرامیداشت هفته دفاع مقدس حضرت آقا فرمایشاتی در این خصوص داشتند که به نظر، بر اساس گفته‌های ایشان هم که شده باید از نویسندگان حمایت کرد. معتقدم جنگِ سرباز، ناقص است و زمانی کامل می‌شود که خاطراتش نوشته شود. یک میلیون تومان برای یک سال تلاش، به نظر بی‌انصافی است. من و شاگردانم این کار را می‌کنیم، اما شیوه درستی نیست.

پیشنهادتان برای بهبود این شرایط چیست؟

ارگان‌هایی با بودجه‌های کلان، بهتر است پیشگام ضبط و ثبت خاطرات و تاریخ دفاع مقدس شوند و در 40 سالگی دفاع مقدس بودجه تزریق کنند که اگر این اتفاق بیفتد، با 10 نویسنده خوب، 10 کتاب خاطره خوب و ماندگار تحویل می‌دهیم. بسیاری از دوستان چندین کتاب نوشته‌اند اما هنوز -پس از گذشت چند سال- تسویه حساب نشده است. ارزش و بهایی به نویسنده داده نمی‌شود اما از قِبَلِ ما افراد بسیاری به شهرت رسیده‌اند.
 
ایران سرمایه­‌های گرانقدری چون خانواده معظم شهدا، ایثارگران و جانبازان دارد. وقایع و خاطرات این دوران ارزشمند باید در راستای ماندگاری ارزش‌های دفاع مقدس ثبت و ضبط شود تا آیندگان به تاریخ کشورشان افتخار کنند؛ چرا که در دوران هشت ساله‌ی دفاع مقدس، دشمن به ادوات و تجهیزات جنگی و نظامی قدرتمند خود افتخار می‌کرد اما با همه داشته‌هایش، در مقابل ایمان، روحیه شهادت‌طلبی، ایثار و مقاومت جوانان کشور کم آورد و زانو زد.
 
دفاع مقدس گنجینه‌ ارزشمندی از درس‌های زندگی است که باید از آن در تمام مراحل حیات الگوبرداری کرد و یاد و خاطره آن دوران را با ثبت و مرور خاطرات رزمندگان زنده نگه داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها