شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۵
اگر نمایشنامه‌‏نویس داعیه اصلاح اجتماع را داشته باشد، به ذات کار خود لطمه می‌زند

نگاه اصلاح طلبی نمایشنامه‌نویس باعث می‌شود یک شعار یا چیزی که در پی اصلاحش است «برجسته» شود و کل کار تحت تاثیر قرار بگیرد، گویی که هدفش از نوشتن صدور یک پیام اخلاقی بود. در واقع هر چند ممکن است یک هنرمند با اشاره به معضلات راه را برای تغییر باز کند ولی خودش اصلاح‌گر نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دیوید ممت یکی از نمایشنامه‌نویسان عصر حاضر آمریکایی است که در حوزه فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی نیز فعالیت دارد. در اواخر دهه 90 میلادی کتابی تحت عنوان «سه کاربرد چاقو؛ درباب طبیعت و مقصود درام» نوشته که درواقع اثری کلاسیک درباره قدرت و اهمیت درام است. ممت در این کتاب در خصوص فرآیندهای آگاهانه و ناخودآگاه که در توسعه یک اثر هنری وجود دارد، صحبت می‌کند و از ضرورت، هدف و خواسته‌های درام سخن می‌گوید. با مترجم کتاب «سه کاربرد چاقو»، محمدرضا ترک‌تتاری گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
 

محمدرضا ترک‌تتاری
 
در مقدمه کتاب اشاره کردید که کتاب «سه کاربرد چاقو» از مکتوبات نظری دیوید ممت است و آن را مانیفست هنری ممت می‌دانید؛ آیا این کتاب تنها اثر این نمایشنامه‌نویس در این زمینه است؟
ممت مکتوبات نظری فراوانی دارد. کتاب‌هایی در زمینه‎های بازیگری و همچنین کارگردانی سینما که به فارسی ترجمه شده است. همچنین در زمینه نویسندگی هم کم کتاب ننوشته است از جمله «کابین»، «نوشتن در رستوران» و «شغل یک فاحشه» و... که در آنها علاوه بر پرداختن به مقوله نوشتن، گریزی می‌‏زند به نقد آمریکای معاصر، هنر امروز و بحث‌هایی مشابه همین مباحث «سه کاربرد چاقو». اما هیچ کدام به شکل این کتاب عصاره نظریات ممت را دربر ندارند.
 
طبق گفته ممت و با توجه به مثال‌هایی که آورده شده است مرز باریکی بین دراماتیک کردن جمله وجود دارد؛ آیا در نمایشنامه نیز چنین است؟ یعنی مرز باریکی برای دراماتیک کردن نمایشنامه وجود دارد؟
همانطور که ممت اشاره کرد است امری که دراماتیک نباشد، به ندرت توجهی به خود جلب می‎کند. و این موضوع در ساده‏‌ترین اتفاقات روزمره هم صادق است. همان مثال انتظار در ایستگاه اتوبوس که در کتاب به آن اشاره شده را در نظر بگیرید. شما اگر بگویید امروز در ایستگاه اتوبوس معطل شدم، یک جمله عادی است و نظر شنونده را جلب نمی‌‏کند. اما برای اینکه به اصطلاح به خبر خود چاشنی اضافه کنید و آن را دراماتیک کنید می‎گویید «می‌دانی امروز اتوبوس چه قدر دیر رسید؟! یک ساعت! ایستگاه پر مسافر شده بود، همه شاکی بودند و...» خب وقتی در یک خبر ساده روزمره اینگونه است، نمایش و نمایشنامه‌‏نویسی که جای خود دارند.
 
این مرز باریکی که می‎گویید هم در اینجا وجود دارد هم در نمایشنامه‌نویسی. نرسیدن به این مرز، خبر/نمایش را از بار دراماتیکی که لازمه کار است محروم می‏‌کند و گذشتن از آن باعث می‏‌شود خبر/نمایش باورپذیری خود را از دست بدهند.
 
دیوید ممت در «سه کاربرد چاقو» با صراحت بیان می‌کند که کار نمایشنامه‌نویس تغییر اجتماعی نیست. آیا در آثار خود او نیز چنین ویژگی دیده می‌شود؟
حرف ممت این است وقتی که نمایشنامه‌‏نویس هنگام خلق اثر داعیه اصلاح و تغییر اجتماع را داشته باشد، به ذات کار خود لطمه وارد می‏‌کند و این نگاه اصلاح طلبی باعث می‎شود یک شعار یا چیزی که در پی اصلاحش است «برجسته» شود و کل کار تحت تاثیر قرار بگیرد، گویی که هدفش از نوشتن صدور یک پیام اخلاقی بود. نمایشنامه‎های خود ممت مثل «گلن‎گری گلن‎راس» و یا «اولئانا» در بطن جامعه رخ می‎دهند و اتفاقا شرح بسیار جذابی از مسائل اجتماعی مثل تجاوز و فقر هستند اما در این آثار او به اصطلاح شرح ماوقع می‎کند و در پی حل مساله نیست. در واقع هر چند ممکن است یک هنرمند با اشاره به این معضلات راه را برای تغییر باز کند ولی خودش اصلاح‌گر نیست.
 
در ادامه مبحث قبلی باید این موضوع را مطرح کنم که هدف اکثر نمایشنامه‌نویسان ما تغییر و اصلاح جامعه است و چنین کارکردی را برای تئاتر قائل هستند. اگر طبق نظر ممت نمایشنامه و تئاتر چنین کارکردی ندارد پس چه کاربردی را می‌توان برای آن در نظر گرفت؟
فکر نمی‎کنم در خصوص جامعه نمایشنامه‌‏نویسان ما اطلاعات دقیقی وجود داشته باشد که نظر شما را اثبات کند. اما خب نه فقط در تئاتر، هنرمندان بسیاری در هنرهای مختلف خودشان را متعهد می‎‏دانند و هنر ناب و هنر واقعی را هنر متعهد می‌‏دانند. این سوال شما را ممت در چند خط آخر کتاب پاسخ داده. درام از نظر ممت، «فرصتی است که در آن با ماهیت خود، با اعمالمان و دروغ‌هایمان» روبرو می‎شویم.
 
دیوید ممت در همین کتاب هدف هنر را لذت بخشیدن مطرح می‌کند. آیا می‌توان چنین برداشت کرد که او تئاتر را نوعی سرگرمی در نظر می‌گیرد؟
اگر منظورتان سرگرمی مطلق است، خیر.  همانطور که گفتم درام از نظر ممت، «فرصتی است که در آن که با ماهیت خود، با اعمالمان و دروغ‌هایمان» روبرو می‎شویم.
 
در ابتدای کتاب ممت سعی دارد بگوید که درام در زندگی روزمره ما وجود دارد و آن را به فضای نمایشنامه تعمیم می‌دهد اما در پایان مطرح می‌کند که موضوع درام دروغ است؛ در واقع نوعی تضاد در این امر دیده می‌شود. نظر شما چیست؟
به نظر من در آغاز کتاب ممت درباره دراماتیک کردن صحبت می‏‌کند و مثال‌هایش دراین خصوص است. در هر چیزی که بار دراماتیک وجود داشته باشد که لزوما درام نیست. و درامی که در پایان نمایش از آن صحبت می‏‌شود، نمایشنامه ایده‎آل است. بعد هم مگر زندگی همه بر اساس راستی و درستی و ... می‏گذرد؟ ما حداقل به خودمان کم دروغ نمی‏‌گوییم. من تضادی نمی‌‏بینم.
 
نویسنده جایی از کتاب نویسنده اشاره می‌کند که هنر فعالیتی گزینشی نیست و گزینشی در نظر گرفتن آن حماقت و خودسانسوری است. بدین معنی که هنرمند در کار خود باید هرچه را در ذهن دارد مطرح کند تا از خودسانسوری جلوگیری کند؟
بله. برداشت من هم همین است. اما متاسفانه همیشه این اتفاق امکان‎پذیر نیست، گاه تهیه‎کنندگان و بازار و گاه قدرت‌های حاکم سدهایی در برابر این اتفاق هستند و بیشتر اوقات هنرمند ناگزیر است بین بیان صریح و امکان ارائه هنرش یکی را انتخاب کند.
 

 
انتشارات بیدگل کتاب «سه کاربرد چاقو؛ درباب طبیعت و مقصود درام» اثر دیوید ممت، با ترجمه محمدرضا ترک‌تتاری را در 85 صفحه، 1000 نسخه و با قیمت 15000 تومان منتشر کرده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها