شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۱
سهل یا سخت بودن کار مترجمان کُرد در ایران بستگی به لهجه آنها دارد

«سایمه خاکپور» مترجم کُرد اهل ارومیه که به‌تازگی رمان «۹۹ مهره پراکنده» اثر «حلیم یوسف» نویسنده کُرد اهل سوریه را با نشر «افراز» منتشر کرده، معتقد است: مترجمان کُرد با لهجه سورانی، به‌دلیل استفاده نویسندگان سوران از الفبای عربی، کارشان نسبت به مترجمانی که قرار است از کتاب‌های لهجه کرمانجی با الفبای لاتین ترجمه کنند، راحت‌تر است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در آذربایجان‌غربی، آشنایی مخاطبان یک زبان با آثار ادبی بزرگ در زبان‌های دیگر به‌واسطه فردی به‌نام «مترجم» اتفاق می‌افتد. مطالعه این آثار معمولا از این حیث که به ما وسعت دید می‌بخشد، شیرین و لذت‌بخش است و البته تاثیر قلم مترجم و مهارت او در انتقال مفاهیم کتاب زبان مبدا، کمتر از خالق اثر نیست.

«سایمه خاکپور» مترجم کُرد و اهل ارومیه، متولد 1362 حدود 5 سال است که به‌طور حرفه‌ای مشغول کار ترجمه، آن هم در ژانر رمان است. چندی پیش رمان «۹۹ مهره پراکنده» اثر «حلیم یوسف» نویسنده کُرد اهل سوریه با ترجمه خاکپور، از سوی نشر افراز منتشر و راهی بازار کتاب شد که با استقبال مخاطبان روبه‌رو بوده است. به‌بهانه انتشار این اثر و با هدف بررسی معضلات و مشکلات مترجمان آثار مطرح ادبی در شهرستان‌ها، با «سایمه خاکپور» به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

علاقه به ادبیات و ترجمه آثار ادبی، کِی و چگونه در شما شکل گرفت؟

به خاطر دارم که گاهی قصه‌های کودکانه را از فارسی و یا ترکی به زبان مادری‌ام ترجمه می‌کردم و البته بعضی وقت‌ها نیز داستان‌های فولکلور کُردی را که از زبان بزرگترها می‌شنیدم، به فارسی برمی‌گرداندم. تقریبا از پنج سال قبل به‌صورت جدی به ترجمه از کُردی به فارسی و بالعکس روی آوردم و در همین مدت آثار متعددی را ترجمه کردم که بسیاری از آن‌ها اکنون در آرشیوم موجود هستند ولی فرصت مناسبی تا کنون برای انتشارشان پیش نیامده است.

معتقدم به دلیل شرایطی که کُردها در آن قرار دارند و چون در همه کشورهایی که دارای مناطق کردنشین هستند، کُردها علاوه بر زبان مادری‌شان، زبان رسمی آن کشور را نیز می‌آموزند و کتاب‌ها و آموزش به آن زبان است، می‌توان گفت خواه ناخواه هر کُردی یک مترجم است.

من کارم را ابتدا از داستان‌های کوتاه شروع کردم که از فارسی به کُردی و بالعکس ترجمه شدند. سپس چند اثر را به صورت گروهی با جمعی از مترجمین به طبع رساندیم. تاکنون آثار متعددی از نویسندگان مختلف و از جمله زندگی‌نامه برخی نامداران کُرد مانند شعرا، ادبا، نویسندگان و سایر مفاخر را در مجلات و نشریات منتشر کرده‌ام. قدم بعدی ترجمه رمان بود. لازم به یادآوری است که رمان به دلیل دارا بودن فاکتورهای ادبی به کار رفته در آن، شاید یکی از دشوارترین حوزه‌ها در ترجمه باشد. اولین رمانی که کار ترجمه آن را به پایان رساندم، رمان «۹۹ مهره پراکنده» اثر رمان‌نویس شهیر کُرد سوری «حلیم یوسف» است که توسط انتشارات افراز به چاپ رسید و چندی پیش روی قفسه کتابفروشی‌ها قرار گرفت. کتاب دیگری نیز از این نویسنده در دست ترجمه دارم که به زودی منتشر خواهد شد. باید بگویم، معرفی ادبیات و غنای ادبی آثار نویسندگان کُرد و همچنین امکان برقراری ارتباط هر چه بیشتر مردم ایران با هم‌تباران کردشان در آن‌سوی مرزها، مشوق دیگری بود که من را به سوی ترجمه آثار ادبی کُردی سوق داد.

انتخاب‌‌هایتان برای ترجمه چطور شکل می‌گیرد؟ منظورم این است که بر اساس علاقه شخصی‌تان به سراغ یک اثر می‌روید یا اینکه به نویسنده آن علاقه‌مند می‌شوید و اثرش را ترجمه می‌کنید؟

در مرحله اول ارتباطی که می‌توانم با موضوع داستان برقرار کنم و جایگاه و شیوه نگارش نویسنده، چگونگی پرداختن او به موضوعات اجتماعی که می‌تواند خواننده را با داستان همراه کند، می تواند معیارهایی باشند که من برای انتخاب و ترجمه یک کتاب در نظر می‌گیرم.

کمی از کتابی که اخیرا ترجمه و منتشر کرده‌اید، برایمان بگوئید. رمان «۹۹ مهره پراکنده» چه ویژگی‌‌های منحصر بفردی داشت که برای ترجمه سراغش رفتید؟

انتخاب این رمان اول به‌دلیل موضوع آن بود که به‌طور مستقیم به نقش مترجمان می‌پردازد و دوم به‌خاطر ارتباطی است که با جوامع خاورمیانه و به‌خصوص مهاجرین این منطقه - که سال‌های درازی است از جنگ و مشکلات متعدد رنج می‌برند - برقرار کرده است. این‌ها توانست عطش من را برای ترجمه بیشتر کند. به‌نظرم نویسنده به‌خوبی توانسته است در قالب داستانی که خواننده را تا سطور آخر به دنبال خود می‌کشد، به معضلات اجتماعی مردم خاورمیانه و ازجمله مهاجران کُرد سوری که به اروپا نقل مکان کرده‌اند، بپردازد. شخصیت اصلی داستان نیز یک پناهنده مترجم است و همین موضوعات که مطرح کردم، دلیل خوبی بود تا من را نسبت به ترجمه این رمان تشویق کند.


حال و هوای این روزهای ترجمه کتاب، به نظرتان چطور است؟

متاسفانه در کشورهای جهان سوم به طور عام و در کشور ما به شکل خاص، آنچنان که باید و شاید، ترجمه جایگاه خود را پیدا نکرده است. چنانکه می‌دانیم نهضت ترجمه منجر به انتقال آثار باستانی ایران، روم، یونان و مصر به این تمدن‌ها منجر شد و اروپاییان نیز بعدها با چنین نهضتی، آثار اسلامی را به‌زبان خویش ترجمه کردند؛ درحقیقت این ترجمه بود که نهایتا منجر به شکوفایی جوامع گونان بشری و از جمله اروپا شد.

برای پاسخ به این پرسش، دوست دارم سوالتان را به دو بخش تقسیم کنم. اول حال و هوای کلی ترجمه در ایران که قطعا مانند هر جای دیگر مشکلات خاص خود را دارد و با توجه به بازار نسبتا کساد چاپ و نشر، مترجمین بیشترین آسیب‌دیدگان این کسادی بازار خواهند بود. دوم حال و هوای ترجمه کُردی که البته همین را هم باید به دو بخش تقسیم کرد؛ مترجمین با لهجه سورانی، به‌دلیل استفاده نویسندگان سوران از الفبای عربی، قطعا کارشان نسبت به مترجمانی که قرار است از کتاب‌های لهجه کرمانجی با الفبای لاتین ترجمه کنند، راحت‌تر است. چراکه محدودیت‌هایی هم اینک در کشور برای به‌کارگیری الفبای لاتین برای کُردی وجود دارد که دست مترجمین را برای تحقیق و مطالعه ادبیات این زبان می‌بندد و قطعا مسئولین می‌توانند با سعه صدر بیشتری به این قضیه ورود کنند تا راه ارتباط هر چه بیشتر کُرد‌های خارج از ایران با هم‌تباران ایرانی‌شان و آشنایی با فرهنگ و ادبیات ایرانی و بالعکس بازتر شود.

چگونه می‌توان به یک مترجم حرفه‌ای بدل شد؟

همانطور که می‌دانید برای یک ترجمه خوب، مترجم باید بر هر دو زبان و فرهنگ مبدا و مقصد اشراف داشته باشد تا بتواند به‌عنوان امانت‌داری خوب، ترجمه‌ای بی‌نقص را به خوانندگان ارائه کند؛ یک ترجمه خوب، برگردان لفظ به لفظ واژگان نیست و گاهی باید چنان مسلط بر دو فرهنگ باشید که واژگان و اصطلاحات را از زبان مبدا خوب درک کرده و معادل آن را در زبان مقصد بیابید و جایگزین کنید. درحقیقت شاید بتوان گفت که تالیف به مراتب از ترجمه آسان‌تر است؛ چراکه مولف با دستی باز می‌تواند عبارات و اصطلاحات مورد نیاز را بیابد و در جایی که لازم است قرار دهد.

این روزها مشغول ترجمه چه کتابی هستید؟

پس از ترجمه رمان «۹۹ مهره پراکنده» اثر حلیم یوسف، رمانی دیگر از او را با نام «پرواز با بال‌های شکسته» ترجمه کردم که اقدامات اولیه برای چاپ و انتشارش انجام شده است. همچنین اثری پژوهشی از نویسنده کُرد اهل ترکیه «صالح کَوِربِری» را که درحقیقت زندگینامه تراژیک خواننده فقید ارمنی کُردی «خوان کاراپتِ خاچو» است، با نام «صدسالگی یک فریاد» ترجمه کرده‌ام که این اثر نیز در دست چاپ و انتشار است. یک نمایشنامه و یک رمان دیگر هم در دست ترجمه دارم که در آینده‌ای نزدیک به پایان خواهند رسید.

بیشتر از مشکلاتی که در ترجمه کتاب برایتان به‌وجود می‌آید، برایمان بگوئید.

متاسفانه آثار ادبی که به فارسی برگردانده می‌شوند، دشواری‌های متعددی را پیش‌رو دارند که از آن‌جمله می‌توان به ممیزی‌ها و هفت‌خوانی که باید برای اخذ مجوز طی نمود، اشاره کرد.

از میان آثاری که خودتان ترجمه کرده‌اید، کدام برایتان ویژه‌تر از بقیه است؟

کتاب «۹۹ مهره پراکنده» به قلم حلیم یوسف به دلیل پرداختن به نقش مترجمین و البته موضوعی که در ارتباط با مردم رنج‌دیده خاورمیانه.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی ایزانلو ۱۸:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۱
    Herbijî mamo زنده باد بانو درود به شرفتان که وقت خود را صرف ترجمه کردی میکنید. در حال حاضر هیچ کاری بالاتر از خدمت به زبان کردی وجود ندارد. سپاس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط