چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۴
می‌ترسیدم کتابم در شان شهید سلیمانی نباشد

«فاطمه سعیدی»، معلم دامغانی و مولف کتاب «بر انگشت یار» اثری درباره زندگی سردار شهید قاسم سلیمانی برای مخاطبان نوجوان، می‌گوید: زمانی که داستان را می‌نوشتم، تمام هم و غم‌ام این بود که مبادا داستان در شان سردار نباشد؛ به همین خاطر به ایشان توسل جستم که به مدد خودشان این‌گونه نوشته‌ شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سمنان، «فاطمه سعیدی»، معلم جوان و از فرهنگیان دامغان و تحصیل‌کرده حوزه علمیه است. او به‌تازگی کتابی با عنوان «بر انگشت یار» را به رشته تحریر درآورده است؛ قصه‌ای آشنا از زوایه دیدی متفاوت پیرامون زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی و البته ویژه مخاطبان نوجوان. با او درباره این اثر، اهمیت نگارش آثار داستانی با هدف ترویج معارف و فرهنگ ایثار به گفت‌و‌گو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

چه شد که به نویسندگی روی آوردید و اولین اثر تالیفی شما چه بود؟

به مطالعه علاقه بسیاری دارم و در تمام طول تحصیل زندگینامه شهدا یکی از کتب مطالعاتی بنده بوده است. گه‌گاهی دلنوشته‌هایی می‌نوشتم ولی هیچ‌وقت برای نشر و چاپ آن‌ها اقدام نکردم چون علاقه‌ای به این کار نداشتم. تنها نوشته‌هایی که چاپ شدند مقالات علمی پژوهشی همایش‌ها بودند علاقه به نویسندگی سالیان طولانی با من همراه بوده و هست؛ اینکه می‌توانی حال دلت را با کلمات تا حدی بیان کنی، اوایل سرگرمی و بعد عادت من شده بود؛ اما اولین نوشته‌ای که از من به چاپ رسیده، کتاب «بر انگشت یار» است که یک اتفاق بزرگ برای من بود.
 
 
نوشتن یکی از راه‌های نشر علم و دانش است. چه توصیه‌ای به دانشجویان و نویسندگان جوان دارید؟

نویسندگی بازی با کلمات نیست. نویسندگی یعنی نویسنده یک تفکر پخته و کامل دارد و حرفی برای گفتن داریم پس تا وقتی از پختگی تفکرتان اطمینان ندارید، دست به قلم نشوید؛ چون شما در قبال تک تک کلماتی که می‌نویسید، مدیون خوانندگان‌تان هستید و قدرت تاثیر کلمات به ظاهر‌ ساده را نباید نادیده گرفت.

به نظر شما چه کنیم که پیوند جوانان راه علم را با نوشتن برقرار کنیم؟

اولین مشکلی که خیلی از جوانان دارند، این است که نمی‌دانند چه بخوانند ما باید راهگشای این مسیر باشیم. کتاب‌های مفید کم نیستند اما یک مشکل اساسی دارند یا بسیار ثقیل نوشته شده‌اند و یا بسیار کودکانه؛ کتابی‌ که مفاهیم والا با زبان روان داشته باشد، کم داریم. اگر این‌گونه کتب بیشتر شود، به تبع آن مطالعه و فهم و دانش جوانان بیشتر می‌شود و در آینده نوشته‌های مفید در هر زمینه از جوانان این سرزمین خواهیم داشت.

برای نوشتن با چه مشکلاتی روبه‌رو بودید؟

مشکل خاصی نبود جز یک درگیری فکری که آیا شایستگی نوشتن در مورد یک شهید والامقام را دارم یا خیر؟

برای چاپ اولین اثر خود و جمع‌آوری مطالب چگونه شروع کردید؟

داستان‌های زندگی و روایاتی را که از زندگی و احوالات شهید سلیمانی بود، مطالعه کردم.

چه موضوعاتی را برای نوشتن و ترجمه انتخاب کردید؟

سردار شهید سلیمانی آنقدر شخصیت والا و بزرگی هستند که نمی‌توان تمام محسنات ایشان را در کتاب کوچکی جای داد؛ به همین سبب سعی کردم گزیده‌ای از برترین خصوصیات ایشان را به رشته تحریر درآورم.

پس از چاپ نوشته‌هایتان و تبدیل آن به کتاب چه حسی داشتید؟

حس باورنکردنی و بسیار شیرینی بود و زمانی که کتاب چاپ شده را در دست گرفتم، برای چند ثانیه تمام لحظات از شروع نوشتن تا پایان، مقابل چشمم به تصویر کشیده شد و با جاری‌ شدن اشک چشمانم به زمان حال برگشتم.

عنوان کتاب را چگونه برگزیدید و علت این انتخاب چه بود؟

چند اسم برای کتاب انتخاب شد و با همفکری و مشورت با اعضای کارگروه کودک و نوجوان موسسه فرهنگی هنری «ستارگان پرفروغ» و چند استاد ادبیات نهایتا این اسم برگزیده شد.

در مورد موضوع کتاب کمی توضیح دهید و چرا این موضوع را انتخاب کردید؟

کتاب برای سن کودک و نوجوان نوشته شده و هدف از نوشتن آن آشنایی جزئی با سردار شهید سلیمانی بود که این داستان از زبان انگشتر ایشان که در هر لحظه همراهشان بوده، بیان شده است موضوع کتاب و نحوه نگارش آن کاملا اتفاقی و دلی بدون برنامه‌ریزی قبلی بود.
 
 
چرا فکر می‌کنید مرکب دانشمندان بر خون شهیدان برتری دارد؟

امام صادق می‌فرماید زمانی که روز قیامت شود، خداوند مردم را در یکجا جمع می‌کند و ترازوهای عدالت گذاشته می‌‌شود و خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن‌‌کشی می‌‌شود، پس قلم عالمان بر خون شهیدان برتری می‌‌کند. علت آن است که با اینکه شهید با جان‌فشانی خود مرزهای دین را حفظ می‌کند، اما عالم با علم و دانش خود دین را از جهالت نجات می‌دهد؛ شهید ظاهر دین را نگه می‌دارد و علم و دانش عالم باطن دین را تقویت می‌کند.

غیر از نویسندگی در رابطه با نشر معارف و ترویج فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی از چه روش‌های دیگری استفاده می‌کنید؟

با طراحی بازی‌های متفاوت با این اهداف به گونه‌ای که کودک در موقعیت‌های طراحی شده قرار گیرد و تمرینی برای یادگیری از خودگذشتگی و سایر صفات ‌پسندیده باشد.

به نظر شما چه کنیم که پیوند جوانان را با اسلام و معارف دینی برقرار شود؟

از نظر بنده پیوند انسان و معارف پیوندی است که بالقوه در نهاد هری ک از ما قرار دارد و تنها، نیاز به تقویت و مراقبت دارد که این تقویت از کودکی باید شروع شود تا در سنین نوجوانی این انتخاب از جانب خود فرد باشد و فقط نیازمند مراقبت باشد.

چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید به فضای دفاع مقدس و مدافعان حرم بیایید و در مورد شهید سلیمانی بنویسید؟

همیشه دوست داشتم که درباره شهدا و فضای دفاع مقدس بنویسم اما هربار که دست به قلم می‌شدم یک حس مزاحم مانع نوشتن می‌شد به طوری‌که خودم را شایسته این کار نمی‌دیدم تا اینکه یک روز به‌صورت اتفاقی یکی از اعضای کارگروه با من تماس گرفتند و پیشنهاد نویسندگی زندگی شهدا را مطرح کردند با اینکه مردد بودم اما اصرارهای ایشان مرا به این کار مجاب‌ کرد اما نوشتن درباره شهید سلیمانی یک اتفاق ناگهانی و دلی بود.

برای کسانی که دید سختگیرانه‌ای دارند، این سوال پیش می‌آید که رابطه یک نویسنده خانم (به این جهت که شاید امکان درک فضای جبهه، جنگ و دفاع از حرم را نداشته باشد) با سردار سلیمانی چیست؟

به نظرم «سردار دلها» بهترین لقبی بود که می‌توانست گوشه‌ای از محبوبیت این بزرگوار را به تصویر بکشد. سردار دلها یعنی محبوبیت مطلق برای تمامی انسان‌ها زن و مرد کودک و پیر، فقیر و غنی، عرب و عجم و شیعه و غیرشیعه من هم یکی از این افراد که به سبب ایمان و از خودگذشتگی‌های فراوان ایشان شیفته راه‌شان شدم.

شیرینی این روایت و زندگی روحی با یک شهید شما را پایبند به نوشتن در این مسیر می‌کند یا دیگر به سراغ چنین کاری نمی‌روید؟

قطعا در صورت لیاقت این راه را در پیش خواهم داشت و با کمک خودشان تا جایی که در توانم باشد داستان زندگیشان را روایت می‌کنم.
 
 
رابطه‌تان با کتابخانه چگونه است؟ در کتابخانه خاصی عضو هستید؟

در زمان دانشجویی عضو کتابخانه مرکزی سمنان بودم ولی بعد از پایان دانشگاه کمتر ‌به کتابخانه می‌روم و بیشتر کتبی را که علاقه دارم، خریداری می‌کنم تا وقت کافی برای مطالعه داشته باشم.

 از میان نویسندگان معاصر و جوان کارهای چه کسی را بیشتر می‌پسندید؟

کتاب‌های فاضل نظری‌ را خیلی علاقه‌دارم و در زمینه‌های معارف کتب آیت‌الله جوادی آملی و استاد کریم محمودحقیقی را بیشتر مطالعه می‌کنم.

چطور شد این سوژه را برای نوشتن انتخاب کردید؟

یک‌ روز که جلسه کارگروه بود، یکی از اعضا، روایت انگشتر حاج قاسم را که دختر شهید مدافع حرم از ایشان درخواست کرده بود، تعریف کرد و در همان لحظه به این فکر‌ افتادم که چه کسی از این انگشتر به حاج قاسم نزدیکتر بوده و تصمیم گرفتم که حکایت زندگی ایشان را از زبان همراه نزدیک و همیشگی حاج قاسم یعنی انگشترش بنویسم.

معمولاً مسئولان و مراکزی که باید مجوز انتشار کتاب دفاع مقدسی را بدهند، خط قرمز‌هایی برای خود دارند که باب طبع نویسندگان نیست. شما با این خط قرمز‌ها موافق هستید یا معتقدید که می‌توان خیلی یا برخی از آن‌ها را برداشت؟

خطوط قرمز تا یک حدی خوب و به‌جاست ولی گه‌گاه مخالفت‌های غیرمنطقی در پیش دارد که غالبا هم دلایل غیرقابل توجیهی مطرح می‌شود که از نظر بنده بهتر است به قلم نویسنده احترام گذاشته‌ شود.
 
می‌گویند نویسندگان ما برای نوشتن در حوزه دفاع‌ مقدس دچار خودسانسوری هستند یعنی خط قرمز‌هایی در نوشتن برای خود قائل می‌شوند. شما این نظر را می‌پذیرید؟

شاید اینطور باشد و آن هم متاثر از تغییرات و نقد‌های احتمالی ذهن نویسنده در زمان چاپ است و برای آنکه چنین نقدهایی وارد نشود خودسانسوری در کار دارند.
 
شما موافق نوشتن داستان تلخ از دفاع مقدس هستید یا معتقدید نباید کام خواننده را تلخ کرد؟

بستگی به گروه سنی و مخاطب کتاب دارد از نظر من برای گروه سنی کودک و نوجوان باید در حد شرح حال و نکات اخلاقی مختصر از دفاع مقدس بیان شود. گروه سنی جوان و دانشگاهی تاکید بر ازخودگذشتگی و آرمان‌ها باشد و برای سایر مخاطبین که مخاطب عام محسوب می‌شوند حقایق بیان شود که نسل به نسل و سینه به سینه انتقال پیدا کند و فراموش نشود.
 
مطالعه این کتاب را برای نسل‌های جوان کشور به‌ویژه دختران چقدر ضروری می‌دانید؟ مهم‌ترین پیام یا پیام‌های کتاب برای این نسل‌ها چیست؟

از نظر بنده هر دختر و پسری می‌تواند مخاطب ویژه این کتاب باشد و از شخصیت والای سردار الگو برداری کنند.
 
 
خودتان چقدر تحت تأثیر محتوای داستان‌تان قرار گرفتید؟

همانطور که در قبل گفتم، شروع نوشتن این داستان بسیار ناگهانی رقم خورد و سیر طبیعی داستان نیز به همین گونه. زمانی که داستان را می‌نوشتم، تمام هم و غم‌ام این بود که مبادا داستان در شان سردار نباشد و به ایشان توسل جستم که به مدد خودشان این‌گونه نوشته‌ شد.
 
درباره نقش زنان در دفاع مقدس زیاد سخن گفته شده‌ است که عمده آن مربوط به پشت جبهه در قالب پشتیبانی از جنگ، بخشی نیز در قالب نیرو‌های امدادی و گروه‌های پزشکی در مراکز درمانی و بخش کوچک‌تری هم در قالب نیروی رزمنده به ویژه در اوایل جنگ است. فکر می‌کنید در این سال‌ها به قدر کافی به نقش زنان در دوران دفاع مقدس پرداخته شده است؟ چه ظرفیت‌هایی در این زمینه مورد غفلت قرار گرفته است؟

خیر‌. در تمامی تالیفات نقش زنان در پشت جبهه ذکر شده که جنبه حمایتی داشته در صورتی‌که می‌توان گفت اگر زنان قوی و استوار از نظر روحی و ایمان در ایران نبودند شاید هیچ پیروزی‌ای در جنگ از آن ما نمی‌شد. مادران، زنان و دختران سرزمین ما با صبوری، توکل و استواری بی نظیر مردان‌شان را در این راه همراهی کردند که غالبا مورد غفلت قرار می‌گیرد.
 
به نظر می‌رسد هم مسئولان و هم نویسندگان ما دنبال محصول زودبازده هستند، لذا کتاب عمیق در حوزه دفاع مقدس کمتر نوشته می‌شود. شما با این نظر موافق هستید؟

طبیعتا هر انسانی به دنبال دیدن نتیجه کارش در اسرع وقت هست. اما از نظر بنده تالیف کتابی با محتوای عمیق و زمان طولانی هزاران برابر ارزشمندتر از تالیف کتب متعدد در زمان کم با محتوای سبک است.

به‌عنوان سوال پایانی نظرتان درباره پدیده کتاب‌سازی چیست؟

کتاب‌سازی به بیان ساده یعنی نویسنده حرف جدیدی برای گفتن ندارد و عملا مطالبی که از گوشه و کنار خوانده را می‌نویسد درصورتی که نویسنده باید حرف‌ها را بخواند و بشنود آن‌ها را نقد و بررسی کند و بعد برطبق فهمش آن را با زبانی متفاوت بیان کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها