چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۱
نشاط و التذاذ ادبی، اولویت خانواده‌ها در انتخاب کتاب برای فرزندانشان باشد

«معصومه (راحمه) شهریاری» نویسنده جوان گرگانی بر این باور است که محدودیت های ناشی از مخاطب (کودک و نوجوان) که با ساده‌نویسی توأم است، نباید مانع حذف یا تعدیل عناصر زیباشناسانه‌ی کلام شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گلستان « معصومه (راحمه) شهریاری» نویسنده جوان گرگانی، دانش‌آموخته ادبیات فارسی و مربی ادبی کانون پرورش فکری و مسئول واحد ادبیات کودک و نوجوان حوزه هنری استان گلستان است. از وی آثاری چون مجموعه شعر «هنوز آینه بودن برای من زود است»، «کوچه غرق شادی است»، «تو خودت گل هستی» و «تُرجه» منتشر شده و به‌زودی هم کتاب داستان «آخرین روز فروردین» با الهام از زندگی شهید افشین زورقی به قلم او روانه بازار نشر خواهد شد. به بهانه 18 تیرماه روز ادبیات کودکان و نوجوانان، با این نویسنده جوان گرگانی درباره ادبیات و شعر کودکان، نقاط قوت و ضعف نشر  کتاب کودکان و امر تالیف و ترجمه در حوزه کتاب کودکان و نوجوانان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه ازنظر مخاطبان می‌گذرد.
 
تعریف شما از ادبیات کودک و نوجوان چیست و چرا در بین خانواده‌ها و حتی نویسندگان ما، ادبیات کودک چقدر ادبیاتی جدی محسوب می‌شود؟

از نظر ماهیّت ادبی بین ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال، گذشته از برخی محدودیت‌ها، تفاوت چندانی وجود ندارد. محدودیت‌های ناشی از مخاطب (کودک و نوجوان) که با ساده‌نویسی توأم است، نباید مانع حذف یا تعدیل عناصر زیباشناسانه‌ی کلام شود. ساده نویسی به معنای عامیانه نویسی نیست. زبان ساده، زبانی است زیبا (به لحاظ ادبی) دل نشین، نرم و آهنگین که به راحتی فهمیده می‌شود  و در عین حال خلق آن نیاز به تبحر و خلاقیت و هنرمندی دارد.

اینکه چقدر خانواده‌ها و حتی نویسنده‌ها، ادبیات کودک و نوجوان را جدی بحساب می‌آورند، برمی گردد به شناختی که نسبت به تالیفاتی که در این حوزه نشر داده شده است و اینکه چقدر توانایی تمیز آثار مناسب و غیرمناسب این شاخه از ادبیات را دارند. قطعا اگر آثار خوب با استاندارهای ادبی و روانشناسانه را مطالعه کرده باشند؛ اهمیت وجود این گونه از ادبیات را بیشتر درک خواهند کرد. اما آنچه که روشن است، هرچه می‌گذرد، به مدد رسانه‌ها و شناساندن شاعران کودک و نوجوان، آشنایی خانواده‌ها بیشتر شده اما هنوز هم کم است.

برخی از متخصصان معتقدند که خانواده‌ها از ادبیات کودک فقط آموزش را می‌خواهند و بحث لذت بردن که ورای این آموزش است و به ادبیات معنا می‌بخشد برای خانواده‌ها هنوز جا نیفتاده است. نظر شما چیست؟
 
متاسفانه در خیلی از موارد همین طور است. برخی از خانواده‌ها برای آموزش دیدن فرزندانشان، خودشان را به آب و آتش می‌زنند. کلاس‌های آموزشی که اوقات فراغتشان را پر می‌کند اوقات فراغتی برایشان نمی‌گذارد. این در حالی است که خیلی از این کلاس‌ها با بار تکلفی که بر دوش دارند، نشاط کودکان را نشانه می‌روند. در بحث کتاب هم همینطور است، نشاط و التذاذ ادبی، باید الویت خانواده‌ها در انتخاب کتاب برای فرزندانشان باشد و آموزش‌ها باید کاملا زیرپوستی و غیرمستقیم باشد.

در راستای اهمیت همین امر، برخی از شاعران نام آشنای کودک و نوجوان، در این دهه باهدف اهمیت التذاذ و نشاط کودکان، در کنار دیگر سروده‌هایشان،به «هیچانه» گویی نیز می‌پردازند. هیچانه، گونه‌ای از ترانه است که موسیقی و آوای بسیار دارد و گاهی هم فاقد معنا و آموزش است و همین ویژگی ست که عامل جذب مخاطب مورد نظرش شده است. این گروه از شاعران معتقدند که در این التذاذها، خلاقیت بیشتر از آموزش‌های مستقیم رخ می‌دهد.
 
نظر شما درباره کتب تالیفی و ترجمه ای در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان چیست و چه نقاط قوت و ضعفی و ضرورت‌هایی را در این حوزه لازم می‌دانید که باید بدان توجه نشان دهیم؟
 
ترجمه ادبیات کودکان و نوجوانان، حوزه‌ای از ترجمه است که ویژگی‌ها و دشواری‌های خاص خود را دارد؛  علی‌رغم تصور غالب افراد، برگردان آثار حوزه ادبیات کودک و نوجوان، به مترجمی زبده و آگاه نیاز دارد؛ مترجمی که به روانشناسی کودک، مراحل رشد زبانی این گروه سنی و تفاوت‌های فرهنگی زبان‌های مورد مطالعه خود، آگاهی و شناخت کافی داشته باشد.
 
شعر بخشی از ادبیات کودکان و نوجوانان ما را تشکیل می‌دهد اما متاسفانه ما در برخی کتاب‌ها با اشعار بی‌مفهوم و ضعیف روبرو هستیم؛ نظر شما به عنوان یک نویسنده و شاعر چیست و برای بهبود آن باید چه کنیم؟

این سوال شما را در ادامه پرسش سومتان بررسی می‌کنم. باید ببینیم منظور از این مفهوم نداشتن چیست. چون مفهوم نداشتن یک بحثی است و ضعیف بودن بحثی دیگر. در ضعیف بودن، آنچه که روشن است این است که سراینده تسلط بر زبان و عناصر شعری ندارد و به همین دلیل، برآیند کارش مطلوب نخواهد بود.اما «مفهوم نداشتن» هم کلی است و هم نسبی  و اینکه آیا منظورتان این است که با خواندن آن چیزی عاید مخاطب نمی‌شود؟ یعنی همان بحث آموزشی رخ نداده؟ اما آنچه که به طور کلی توصیه می‌کنم این است که همان قدر که ادبیات بزرگ سال تکنیکی است، همان قدر هم ادبیات کودک و نوجوان به این شکل است و دشواری کار در این بوده که تمام تکنیک‌ها، زیرپوستی است و آنچه که قابل مشاهده است، زبانی ساده و روان و درواقع همان عبارت «سهل و ممتنع» بودن است.
 
به‌تازگی طبقه‌بندی سنی محصولات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در هفت سطح اعلام شد؛ نظر شما درباره این طبقه بندی چیست و برای اینکه خانواده‌ها به این طبقه بندی‌ها و مناسب سازی‌های پیش بینی شده خصوصا در حوزه کتاب توجه نشان دهند باید چه کنیم؟

حقیقتا من خودم هنوز با این طبقه بندی‌ها کنار نیامده ام؛ در واقع هنگام طبقه بندی‌ها، معیارشان طیف وسیع گروه سنی مورد نظر بوده با هوش متوسط؛ اما خانواده باتوجه به درک کودک خودشان باید برایش کتاب تهیه کنند. گاهی هم پیش می‌آید، روی کتاب «مناسب برای گروه سنی الف و ب» درج شده، اما می‌بینبم با وجود سادگی زبان و قابل فهم بودن برای گروه سنی نامبرده، قابل استفاده برای گروه‌های سنی بالاتر هم هست و به همان انداره لذت می‌برند و این به تحر مولف اثر بر می‌گردد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها