سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۹
غزل معاصر برخلاف نظر شاملو جوابگوی نیاز امروز هست

حسین مافی، پژوهشگر قزوینی حوزه زبان و ادبیات فارسی و مولف کتاب «بررسی سیر تحول غزل معاصر از مشروطه تا پست مدرن»، معتقد است: رجعت به سنت‌ها یکی از دلایلی بود که موجب شد شاعران پس از انقلاب، دوباره به غزل روی بیاورند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قزوین، غزل از ابتدای شکل‌گیری تا به امروز شاهد تغیرات متعدد و متنوعی هم در قالب و هم در مضمون بوده است؛ همانگونه که، زبان و خط فارسی به علل مختلف و در طول تاریخ دچار تغییر شده‌اند. دلایل متعددی را می‌توان برای سیر تحول در قالب غزل نام برد. کتاب «بررسی سیر تحول غزل معاصر از مشروطه تا پست مدرن» که درواقع ماحصل رساله دکتری حسین مافی است، به‌تازگی از سوی انتشارات فصل پنجم به بازار نشر ارائه شده است. بررسی تحولات غزل معاصر، سبک و جریان‌های خاص این قالب شعری و دلایل شکل‌گیری آن از مهم‌ترین قسمت‌های گفت‌وگو با مولف قزوینی این کتاب است که حاصل آن از نظر شما می‌گذرد.
 
در ابتدا مایلم بدانم که انگیزه‌تان از ورود به مبحث غزل به‌عنوان یک رساله دکتری چه بود و چه نیازی به تدوین آن به‌صورت کتاب دیدید؟

در دوران معاصر و به‌ویژه بعد از انقلاب، غزل از لحاظ فرم و محتوا دچار تغییرات شگرفی شده است. این تغییرات در هیچ دوره‌­ای به این شدت و حدت نبوده و این حد از تغییرات مسبوق به سابقه نبوده است. غزل معاصر نسبت به دوره‌­­های قبل صاحب ویژگی­‌های منحصر به فردی شده است؛ ویژگی‌هایی که به غزل تشخص می‌­بخشد و آن را نسبت به دوره‌­های قبل کاملاً متمایز می­‌کند. این موضوع، ذهن من را درگیر خودش کرده بود؛ به‌طوری که من را مجااب کرد که رساله دکتری‌ام را به آن اختصاص دهم. در این موضوع، کتاب‌هایی چاپ شده است و برخی پژوهشگران شعر و غزل معاصر را مورد بررسی قرار داده­‌اند، اما درحقیقت نیامده‌اند آن را از ابتدا، یعنی دوران مشروطه تا امروز جریان­‌بندی و جریان­‌شناسی کنند و از لحاظ فرم و محتوا مورد بررسی قرار دهند؛ لااقل من کتابی با این ویژگی تا به امروز ندیده‌­ام. در واقع این کتاب رساله­ دکتری من است که در دانشگاه بوعلی­ سینا در همدان با نمره­ عالی از آن دفاع کردم و به پیشنهاد دوستان به‌ویژه آقای بیگی حبیب‌آبادی مدیرمسئول انتشارات فصل پنجم و آقای دکتر حمید طاهری استادم با تغییرات اندکی به دست چاپ سپرده‌­ام.
 
غزل معاصر به چه سبک­‌ها و یا جریان­‌های خاصی تقسیم می‌­شود؟

درواقع خیلی زود است که برای غزل معاصر نام سبک یا بهتر بگویم مکتبی گذاشته شود؛ اما آن را می­‌توان به جریان­‌های مختلفی تقسیم کرد. شاید بعدها از مجموع این جریان­‌ها بتوان نام سبک یا مکتبی را روی آن گذاشت. این کتاب، غزل معاصر را که تقریباً یک دوره­ صدساله است به هفت جریان تقسیم کرده که به ترتیب عبارتند از: مشروطه، سنتی، رمانتیک (فردی و اجتماعی)، سمبلیک اجتماعی، پایداری (انقلاب و دفاع مقدس)، مدرن و پست مدرن. این هفت جریان همگی از دل دوران معاصر برخاسته‌­اند و نقاط مشترکی با هم دارند و از همدیگر تأثیر گرفته‌­اند ولی هرکدام ویژگی­‌های منحصر به فردی دارد که اجازه می‌­دهد آنها را جداگانه تقسیم‌­بندی و میان آنها خط ­کشی کنیم. این کتاب هر یک از جریان‌­ها را دسته­‌بندی کرده و پس از بررسی نحوه­ پیدایش آنها، به تأثیرپذیرفتن‌شان از جریان‌­های ماقبل خودشان و همینطور شعر نیمایی و آزاد، مکتب­‌ها و ادبیات مغرب زمین و از همه مهم­تر تحولات سیاسی و اجتماعی روز پرداخته است. در راستای همین بحث شاعران صاحب نام هر یک از جریان­‌ها نیز بررسی شده و برای تفهیم بهتر شاهد مثال از دفترهای شعرشان آورده شده است تا ویژگی‌­های هر یک از این جریان­‌ها برای مخاطب ملموس‌­تر شود. همچنین نوآوری و ویژگی­‌های هر کدام از جریان­‌ها براساس اشعار شاعرانشان مورد بررسی قرار گرفته و برای تحلیل بهتر مطالب به نقل قول آرای مخالفین و موافقین هریک از جریان­‌ها پرداخته شده است.
 
آیا شما هم با این جمله موافقید که غزل معاصر به انتهای خود رسیده است؟ یا اینکه فکر می‌کنید می‌تواند در ادامه دچار تغییر و تحول شود؟

نکته­ مهم و قابل ذکر این است که غزل معاصر خیلی نوپا است و هنوز زمانی طولانی از سیر تحولاتش سپری نشده است؛ به همین دلیل همچنان در حال تغییر و دگرگونی است و به ضرس قاطع نمی­‌توانیم نظر قطعی در مورد این سوال بدهیم و نیازمند گذر زمان هستیم. همچنین باید منتظر باشیم تا نگاه تعصب‌­آمیز به این جریان‌‌ها فروکش کند تا در فضایی آرام آن را مجدداً بررسی کنیم.
 
در تألیف این کتاب تا چه حد اصل بی­‌طرفی را در مورد غزلسرایان، رعایت کرده‌­اید؟

نگاه بی­‌طرفانه خیلی سخت است، به ویژه در زمانی که بعضی از این جریان­‌ها هنوز زنده‌­اند و نفس می‌‌کشند. من در این کتاب درحقیقت به جریان‌های شعری پرداخته‌­ام نه به غزل­سراها. گاهی ممکن است بعضی از شاعران به دلیل طول عمر زیاد در جریان­‌های مختلفی طبع‌­آزمایی کرده باشند و یا ممکن است نظرشان در طول این مدت دچار تغییر شده باشد. نمونه­ بارز این موضوع سیمین بهبهانی است. سیمین شاعری است که حتی در غزل سنتی و رمانتیک از نوع فردگرا گرفته تا غزل نو و فرم طبع­‌آزمایی کرده است. من ادعایی ندارم، ولی به نظر می­رسد «کتاب بررسی سیر تحول غزل معاصر از مشروطه تا پست مدرن» نخستین کتابی است که به صورت آکادمیک جریان غزل معاصر را از دوره­ مشروطه تا حال جریان­شناسی کرده و مجموعه‌­ای را پیش روی مخاطبان قرار داده است تا با غزل معاصر آشنا شوند و وجه تمایز آنها را بدانند.
                          
لطفاً به طور خلاصه مهم­ترین دلایل پیدایش و شکل­‌گیری غزل معاصر را بیان کنید.

از نظر من چهار عامل در پیدایش، شکل­گیری و شکوفایی غزل معاصر از همه مهم‌­ترند:
1- مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه و تاثیر آن در شعر و غزل.
همان­طور که اشاره کردم من غزل معاصر را از آغاز دوره­ مشروطه در نظر گرفته‌­ام. در دوره­ مشروطه جامعه­ ما دچار یک دگرگونی شد: مسائل مختلفی از جمله ظهور صنعت چاپ، ارتباط ایران با کشورهای اروپایی و پی بردن به مفهوم دموکراسی و حقوق شهروندی و غیره، پنجره­ جدیدی را به روی جامعه باز کرد. به عنوان مثال به قول عارف قزوینی مردم از عصر مشروطه با مفهوم وطن آشنا و متوجه شدند به غیر از چهارچوب خانه و خانواده و شهر و روستایی که در آن زندگی می‌کنند، مفهوم دیگری به نام وطن و وطن‌­پرستی نیز وجود دارد.

2- تأثیر از شعر نیمایی و آزاد در حوزه­‌های مختلف از جمله زبان، شکل، صور خیال و حتی محتوا.
الهام گرفتن از شعر نیمایی و آزاد را می‌توان بزرگترین عامل تاثیرگذار بر غزل معاصر دانست. شاعرانی مثل منوچهر نیستانی که خودشان نیمایی­‌سرا بودند، ویژگی­‌های آن نوع شعر را به غزل منتقل کردند. محمدعلی بهمنی وی را نیمای غزل می­‌داند. یا فروغ­ فرخزاد یک غزل مهم دارد که همان غزل نیز ملهم از غالب نیمایی بود. افراد دیگری مانند دکتر شفیعی کدکنی و ابتهاج، آزادسرایانی بودند که در قالب غزل تأثیر گذاشتند و شاعران دیگر به تأسی از آن­ها عناصر شعر نیمایی و آزاد را در سرودن غزل امتحان کردند که به نظر من در نهایت موفق شدند.

3- تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم از مکاتب ادبی غرب و ترجمه­ اشعار اروپایی:
مکاتب ادبی غرب و همچنین ترجمه­ اشعار اروپایی تاثیر بسزایی در روند تغییر غزل معاصر داشت. ما این تأثیرات را در غزل رمانتیک، سمبلیک، مدرن و به‌ویژه پست مدرن کاملاً مشاهده می‌­کنیم. غزل پست مدرن بسیار تحت تأثیر مکتب­‌های مختلفی چون دادائیسم، سوررئالیسم و غیره قرار دارد.

4- تامل در ادبیات غنی گذشته و توسعه و پررنگ کردن بعضی از عناصر کم­رنگ و مغفول مانده آن­ها و گسترش آنها در فضایی نو.
بعضی از شاعران زیرکی خاصی به خرج دادند و آمدند ادبیات کهن را بازبینی کردند. اشعار شاعرانی چون مولانا، بیدل و صائب را بررسی کردند، نکاتی را در آنها یافتند و در فضای نو و امروزی از آن­ها استفاده کردند که در این امر خیلی هم موفق بوده‌­اند. سبک هندی در غزل معاصر خیلی موثر بوده است.
همچنین ترکیبات و پارادوکس‌­های بسیار بدیعی در اشعار عارفان غزل­سرا وجود دارد یا یک سری هنجارشکنی‌‌های جالبی در وزن و قافیه­ اشعار مولانا دیده می­‌شود. به قول یکی از بزرگان، مولوی یکی از نوآورترین شاعران است؛ هنجارشکنی­‌هایی که در دیوان شمس وجود دارد، در هیچ کجا به چشم نمی­‌خورد. غزل­سرایان معاصر این نکات را به‌خوبی دریافتند و این ویژگی­‌ها را توسعه دادند و در فضای امروزی و نو با بسامد زیادی گسترش دادند.
 
با توجه به روبه­‌رو شدن با مسائل جدید، به اعتقاد شما دوره­ غزل به سر نیامده است؟

در یک بازه­ زمانی مطرح شد که اصلاً دوره­ غزل سرآمده است. در این دوره شعر آزاد و نیمایی خودش را به جامعه­ شاعران تحمیل کرده بود. غزل و خیلی از قالب­‌های شعر قدیمی تحت‌­الشعاع شعر نو قرار گرفت. یک سری از شاعران مانند شاملو اعتقاد داشتند دوره­ قصیده و رباعی به سرآمده است و غزل دیگر نمی­‌تواند جوابگوی نیازهای جامعه باشد و جامعه نیازمند قالبی است که مسائل روز را در خود بگنجاند. آنها اعتقاد داشتند شعر باید از مشکلات و دردهای جامعه صحبت کند. البته تا حدی رای و نظرشان صحیح بود اما غزلسرایانی همچون سیمین بهبهانی، منوچهر نیستانی، حسین منزوی و... ثابت کردند که غزل می‌تواند بنا به مقتضیات زمان حرکت کند و زبان گویای روز باشد نه یک زبان کهنه و نخ‌­نما.
 
چه عواملی در همراهی غزل با مسائل روز تاثیرگذار بودند؟
در این زمینه می‌توان عوامل مختلفی را برشمرد.
1- گسترش و توسعه­ اوزان غزل و روی آوردن به وزن­‌های بلند؛
سرودن شعر در وزن­‌های معهود و معمول گذشته، دست شاعر را برای آوردن مفاهیم جدید و امروزی می‌‌بست، زیرا خیلی از واژه­‌ها یا مسائل روز به سختی در وزن­‌های سنتی می­‌گنجید و همچنین وزن­‌های قدیمی تداعی‌­گر حرف­‌های قدیمی بود. همین امر شاعران را مجاب کرد که به گسترش اوزان غزل بپردازند و وزن­­‌های جدیدی را به روش‌­های مختلف ابداع کنند و یا اوزان کم‌کاربرد را جانی دوباره ببخشند.
2- شیوه­ بیان روایی:
در حقیقت غزل، روایتی را در خود بازگو می­‌کند و به جای اینکه مانند گذشته هر بیت ­ساز جداگانه­‌ای را برای خود بزند یک روایت کلی را بیان می­‌کند. عینی می­‌شود و با جامعه روبه­‌رو می­‌شود. مثلاً شعر «پسته» سیمین بهبهانی اگرچه روایی است، سمبلیک نیز هست. این  غزل نمایان­گر گروهی از مردم اجتماع است که توانایی خرید ندارند و این موضوع در ادامه باعث بزهکاری در جامعه می­‌شود. و البته روایت خود یکی از مهم‌ترین عناصر تصویرساز در غزل امروز است. به واسطه­ روایت شاعر به‌جای بیان موضوع به ذکر جزء جزء تجربه­ عینی خود البته با شگردهای مختلف، از جمله تغییر لحن و تغییر زاویه می­‌پردازد و درواقع حادثه یا همان محتوای شعر را در پیش چشم مخاطب به تصویر می­‌کشد. به واسطه­ روایت شاعر همیشه آماده­ رویارویی با هر رویداد جدید است تا آن را تجربه کرده و به زبان غزل با جزئی‌­ترین شکل آن را به تصویر کشد.
3- جزئی­‌نگری و عینی‌­گرایی در شعر
قطعاً نمی‌­توان گفت همه­ اشعار سنتی ذهن­‌گرا بوده‌­اند ولی در دوره­ رکود، به ویژه در دوره­ بازگشت مثلاً اگر یک شاعر از عشق سخن می­‌گفت شاید اصلاً خودش عاشق نبوده و در ذهن و خیال بر اساس کپی‌‌برداری از شاعران کهن شعر خود را ساخته باشد. ولی شاعر عینی‌­نگر سعی می­‌کند تا چیزی را خود تجربه نکند به ذهن و زبان نیاورد.
4- روآوردن غزل به واژه‌­های سالم و نو
غزل­سرایان معاصر با توجه به محتوای شعر خود که از یک نگاه عینی نشأت می‌­گرفت، تصمیم گرفتند که واژگان غزل­‌های خود را هم از آن چیزی که می‌­بینند و تجربه می­‌کنند برگزینند؛ بنابراین واژه‌­هایی همچون کاروان، ساربان و... دیگر در اشعار آن­ها دیده نمی­‌شود و واژه‌­های جدیدی مانند ماشین، قطار، پیامک، موبایل و... را وارد شعر کردند. همچنین شاعران سعی کردند همانطور که صحبت می­‌کنند از کلمات استفاده کنند بنابراین از شکستن و مخفف کردن واژه‌­ها اجتناب کردند. مثلاً شاعر امروز به کوه، کُه نمی­‌گوید و همینطور بر آن بودند که معادل امروزی واژه‌­ها را به‌جای معادل قدیمی و کهنه­ آنها برگزینند و همه­ اینها باعث شد که زبان غزل معاصر سالم و امروزی بشود و به مشکلات جوامع امروز، سیاست، فرهنگ و یا ... بپردازد.
غزل معاصر در حقیقت سعی دارد جوابگوی نیاز عصر خودش باشد؛ به همین دلیل هم نسبت به گذشته در فرم و محتوا دچار تغییر گشت.
 
به طور خلاصه بگویید غزل معاصر از لحاظ فرم و محتوا چه ویژگی‌­هایی دارد؟
فرم به پنج مقوله­ زبان، خیال، موسیقی، شکل و عاطفه تقسیم می­‌شود. 
1- زبان
زبان غزل معاصر امروزی است. از ترکیبات و واژه‌­های کهنه استفاده نکرده و در مقابل از واژه­‌های امروزی استفاده می­‌کند و زبانش به زبان معیار نزدیک است. در غزل پست مدرن زبان معیار و زبان محاوره با هم آمیخته می­‌شود. همچنین شاعران در زبان کارهایی کرده‌­اند که به آن هنجارگریزی می­‌گویند.
2- خیال
غزل معاصر عناصر خیال را گسترش می­‌دهد و از ویژگی­‌های جدید برای خیال­‌انگیز کردن خودش استفاده می‌‌کند که در این مورد در کتاب خیلی مفصل توضیح داده­‌ام. اما مهم­ترین ویژگی آن این است که برای خیال‌انگیزتر کردن شعر از عنصر روایت استفاده کرده است. درحقیقت یک نوع روایتی که خیال­‌انگیز است. همچنین استعاره­ مکنیه با مشبه‌­به غیرجاندار، تلفیق اسطوره­‌های مختلف و نگاه فانتزی و سورئال از عناصر دیگر خیال­‌انگیز کردن اشعار آنها است.
3- موسیقی
همانطور که قبلاً گفته شد وزن­‌های زیادی به غزل اضافه شد خصوصاً توسط غزلسرایانی همچون سیمین بهبهانی و حسین منزوی. با به‌کارگیری یک سری از روش‌­ها وزن‌­های جدیدی را ابداع کردند که قبلاً مسبوق به سابقه نبود و یا کاملاً طرد شده بود. در قافیه و ردیف شاعران امروز کارهای قشنگی کرده‌اند. نوآوری در ردیف و قافیه به خیال­‌انگیز کردن غزل و نو کردن آن کمک شایانی کرده است.
4. شکل
دو نوع شکل داریم: بیرونی و داخلی. شکل بیرونی غزل برای خودش تعریفی دارد. هرچند شاعران غزل­سرا شکل بیرونی غزل را هم دچار تغییراتی کرده‌­اند که اکنون مجال شرح آن نیست. در قدیم شکل درونی غزل­‌ها خیلی آشفته بود و هر بیت برای خودش، سازی جداگانه می‌­زد اما معمولاً غزل امروز فرم و شکل درونی دارد که ساختار غزل را خیلی محکم نگهداشته و یکی از دلایل آن عنصر روایت است. البته در غزل با عنوان پست مدرن ما با شکست روایت روبه­‌رو می­‌شویم و یا روایت­‌های جزیره‌­ای و یا جدا از هم که توضیحش مفصل است.
5- عاطفه
در غزل قبل از مشروطه عاطفه شعر اغلب از منِ شخصی و یا منِ انسانی نشأت می­‌گرفته است. ولی از دوره­­ مشروطه به بعد منِ اجتماعی بیشتر در اشعار دیده می­‌شود. به دلیل تغییرات گسترده­ اوضاع اجتماعی، شاعران در مقابل جامعه، وطن و مردم احساس مسئولیت می­‌کنند و خود را با آنها یکی می‌­دانند. ما این موضوع را در غزل دوره انقلاب و دوره جنگ و خود مشروطه خیلی پُررنگ می­‌بینیم.
6- محتوا:
محتوا در غزل معاصر شامل موارد زیادی می­‌شود. شاعر عینی­‌نگر است پس محتوایش مسائل روز است. شاعر امروز از جنگ، اقتصاد و مسائل روز مثل ایدز، سیاست، اختلاس فرهنگ یا هر چیزی که مربوط به مردم و زندگی روزمره می‌­شود سخن می‌گوید. پس غزل زنده است و جوابگوی دنیای روز است و برخلاف نظر شاملو به این نتیجه می­‌رسیم که وی در این مسئله اشتباه کرده است.
 
و سوال آخر اینکه به نظر شما دلایل اقبال عمومی نسبت به غزل چیست؟
غزل زبان نرمی دارد. خیلی از مسائل را می­‌شود در غالب غزل ریخت. برخلاف قصیده زودفهم است. حتی شما شعر خاقانی با آن قصیده­‌های مطنطن و سختش را که در نظر بگیرید، وقتی وارد غزل­‌هایش بشوید، می­‌بینید که چقدر راحت و همه‌­فهم سروده شده است. مثلاً شما غزل­‌های حافظ را در نظر بگیرید، حالا ممکن است شخصی عامی یک برداشت از شعر حافظ داشته باشد و یک مدرس دانشگاه برداشت دیگری. ولی در مجموع همه از آن لذت می‌­برند و مفهوم دلخواهی را از آن دریافت می­‌کند. مردم ما از کودکی تا امروز با غزل خو گرفته‌­اند و بسیاری از بزرگترین شاعران ما به غزل‌سرایی شهرت دارند. حافظ، سعدی، مولانا و صائب غزل می‌سرودند. غزل در پوست و خون مردم رخنه کرده است. همچنین یکی از دلایلی که بعد از انقلاب دوباره به غزل رو آوردیم رجعت به سنت‌­ها بود. ما از مدرنیته به سنت­ بازگشتیم چون اعتقاد داشتیم باید به ارزش‌­ها و سنت­‌ها برگردیم. به نظر می­‌رسد بازگشت به غزل یک نوع رجعت به سنت بود. خیلی از شاعران وقتی دیدند که نه می­‌توانند از شعر مدرن دل بردارند و نه از شعر کهن، بنابراین خواستند که بین این دو را آشتی بدهند. خیلی‌­ها اعتقاد دارند که غزل معاصر تلفیق شعر نو و مدرن با غزل سنتی و کهن است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها