یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۶
سعدی متعلق به یک ملت نیست، بلکه متعلق به تمام جهانیان‌ است

غزل سعدی برای کاهش دردها و رنج‌ها بسیار مفید است. یک عمر می‌توان شعر سعدی را خواند و زندگی کرد. انسان‌هایی مانند سعدی، متعلق به یک ملت نیستند، بلکه متعلق به تمام جهانیان‌اند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-کیمیا اکرامیان: قبل از اینکه دانشجوی ادبیات شوم، حافظ را بسیار دوست می‌داشتم. غزل‌هایش را از بر می‌خواندم. چاپ دیوان حافظ خلخالی خانه ما پر بود از نشانه‌ها و علامت‌ها، کنار بیت‌هایی که بر دلم می‌نشستند. سال 97 که دیگر لیسانسم را داده بودند دستم و روزهایی که برای کنکور کارشناسی ارشد می‌خواندم، گلستان و غزلیات شده بود کتاب بالینی‌ام. لذت فراوان بود و کشفیات بیشتر. کلاسی داشتیم در دوره کارشناسی، که استاد غزلیات سعدی درسمان می‌داد. یادم می‌آید که وقتی رسیده بودیم به آن ملمع مشهور سعدی، که می‌گفت:
سل المصانع رکبا تهیم فی‌ الفلوات
و قدر آب ندانی که در کنار فراتی

استادمان بارها و بارها، آن بیتش را خواند که «اگرچه دیر بماندم امید برنگرفتم/ مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی» و فردایش، این بیت شده بود عکس پروفایل بچه‌ها، چون ساده بود. چون زیبا بود. چون بر جان‌ها نشسته بود... در باب آثار سعدی تحقیق و تالیف فراوان است. به مناسبت روز بزرگداشت سعدی، گفت‌وگویی ترتیب دادیم با جواد مرتضایی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که در ادامه می‌خوانید:

در کنار تخیل، سفر کردن یکی از ارکان تالیف کتاب گلستان است. از آنجا که سعدی مدتی طولانی از عمرش را در سفر گذرانده، از نظر شما چه تاثیری در جهان‌بینی او داشته است؟
اصولا سفر کردن و جهان‌دیدگی به انسان وسعت مشرب و سعه صدر می‌بخشد. او هم از این قاعده مستثنا نیست. سعدی به واسطه سفرهایی که به اقصا نقاط داشته، با افراد متعددی با مذاهب و افکار و طبقه‌های اجتماعی متفاوت دیدار داشته است. این باعث می‌شود که در گلستان با وسعت دیدی مواجه باشیم. ما در آثار دیگر ادیبانمان این وسعت را کمتر می‌بینیم. سعدی در گلستان آن‌قدر واقعی و درست فکر می‌کند و از چنان جهان‌بینی‌ای برخوردار است که از گفتن لغزش‌ها  و خطاهای خودش هم ابایی ندارد. برای همین است که بسیاری از مسائلی که در آثار سعدی مطرح می‌شود، ارزنده است. این مسائل برخاسته از یک اندیشه منسجم است.

در تالیفات سعدی چه اندیشه‌هایی دیده می‌شود که حان امروز، با همه مسائل و مشکلاتش، به آن نیاز دارد؟
تمام آنچه که در گلستان و ابواب مختلفش می‌خوانید، به کار جامعه ما و حتی آیندگان ما هم می‌آید و منحصر به یک زمان خاص نیست. هرچه که آدمی به آن نیاز دارد در نوشته‌های او هست. مطالب برخاسته از نوع تفکر سعدی است. خیلی از آن مسائل هنوز هم در دنیای ما رایج است. این سخن رایج که «سعدی را از کودکی می‌خواندند و می‌آموختند و در میان‌سالی می‌فهمند.» جمله بی‌معنایی نیست. آثار سعدی به نظر ساده می‌آیند؛ اما هرچه انسان از عمرش می‌گذرد، بیشتر می‌فهمد که آنچه ادیب ما در آثارش بیان کرده، به کار روزگار فعلی و حتی جوامع دیگر هم می‌آید.

تاثیر شرایط شیراز قرن هفت را بر افکار و آثار شاعر چگونه می‌بینید؟
چون حاکمان شیراز پذیرفتند که به مغولان جزیه پرداخت کنند، آرامشی نسبی در شیراز برقرار شد. سعدی هم بین مردم و هم حاکمان مورد اعتماد بوده است. عنوان «شیخ اجل» نشان می‌دهد مردم چقدر دوست‌دار سخنان او بوده‌اند. در آثار سعدی می‌توان انعکاس این آرامش و اعتماد را دید.

کدام یک از مفاهیم انسان‌دوستانه را می‌شود در آثار سعدی مشاهده کرد و از آن آموخت؟
بسیاری از این مفاهیم را می‌توان در آثار او دید. تمام آنچه که بشر به او نیاز دارد، در آثار سعدی وجود دارد: جوان‌مردی، آزاداندیشی، مروت، خلق نیکو، حسن معاشرت، سعه صدر و عاشقی. در سطر سطر آثار او می‌توان انعکاس این مفاهیم را دید. از همه مهم‌تر مدارا است. این مدارا کردن، اساس هر مفهوم انسان‌دوستانه‌ای است.
 
در آثار سعدی تضادها و تناقض‌هایی دیده می‌شود. نظرتان در این مورد چیست؟ فکر می‌کنید از تاثیر سخن او کاسته است؟
این تضادها بیشتر در گلستان نمودار است. در غزلیات هم دیده می‌شود، اما کمتر. در گلستان سعدی جهان را همان‌گونه که هست رسم کرده است. این جهان سرشار از تضاد است. بنابراین خود سعدی دچار تضاد نشده. من همیشه یک مثال می‌زنم: در بحث تاثیر تربیت دو نکته متضاد را می‌بینیم. یک جا شاعر ما می‌گوید:
پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی مردم گرفت و مردم شد

و جایی دیگر می‌گوید:
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است
بیت اول در باب تاثیر تربیت است، و عبارت بالا در بی‌تاثیری تربیت بر سرشت انسان. این‌ها تناقض‌گویی سعدی نیست؛ بلکه تناقض دنیای انسان‌هاست. و این مسئله از تاثیر سخن او کم نکرده.

اگر قرار باشد یک حکایت از گلستان را انتخاب کنیم تا پاسخی برای چالش‌ها و مشکلات دنیای ما باشد، آنگونه که به انسان آرامش و اطمینانی بدهد، انتخاب شما کدام است؟
این سوال سختی است. نمی‌شود تنها یک حکایت را انتخاب کرد. مجموعه گلستان خواندنی و آموختنی است. اما این بخش‌ها را بسیار دوست می‌دارم:
مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال. عاقلی را پرسیدند: «نیکبخت کیست و بدبختی چست؟» گفت: «نیکبخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت.»
 
یا
کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد، گفت: «شنیدم که فلان دشمن تو را خدای عزّ و جل برداشت.» گفت: «هیچ شنیدی که مرا فروگذاشت؟»
اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست/ که زندگانی ما نیز جاودانی نیست
 
این حکایت دو سطر بیشتر نیست، اما دنیایی از نکته و حرف است.

جدای از گلستان، غزل سعدی برای کاهش دردها و رنج‌ها بسیار مفید است. یک عمر می‌توان شعر سعدی را خواند و زندگی کرد. انسان‌هایی مانند سعدی، متعلق به یک ملت نیستند، بلکه متعلق به تمام جهانیان‌اند. استفاده سعدی از نحو طبیعی زبان شاهکار است. من غیر از فردوسی و سعدی ادیب دیگری را نمی‌شناسم که از این نحو طبیعی استفاده کرده باشند. بسیاری از ابیات سعدی را اگر بخواهیم به نثر برگردانیم، خودش می‌شود. سعدی اعجوبه است. او در هر قالب و ژانری که وارد شده، موفق بوده. او در هر عصری و با هر معیاری، انسانی بی‌نظیر است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها