جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۱
شهید مطهری درصدد بازسازی تفکر دینی و احیاگری بود/ نقد و معیار آزادی از نگاه معلم شهید

نویسنده کتاب «نقد معیار و آزادی» می‌گوید: شهید مطهری با عقلانیتی ژرف، وارد عرصه احیاگری شد و به مبارزه با آفت‌های تفکر دینی پرداخت. ایشان نه تنها از احساسی دینی برخوردار بود و به پیرایش عقاید مذهبی مسلمانان می‌اندیشید، بلکه درصدد احیا و اصلاح جهان‌بینی آنان و بازسازی تفکر دینی در ابعاد گوناگون بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، استاد شهید مرتضی مطهری یکی از فرهیختگان برجسته دوران معاصر است که در راه نشر معارف دینی و پاسخگویی به شبهات و نقد اندیشه‌های نادرست تلاش زیادی کرد. او دغدغه دین داشت و تلاش می‌کرد دین را وارد جامعه کند و موانعی که بر سر راه این هدف بود برمی‌داشت و هرنکته و مطلبی که علیه معارف اسلامی مطرح می‌شد به پاسخ آن همت می‌گماشت و از تفکر اصیل اسلامی دفاع می‌کرد. پاسخگویی به شبهات ضد دینی و طرح درست اندیشه اسلامی دغدغه اصلی شهید مطهری بود. مطهری درباره موضوع‌هایی کتاب می‌نوشت که پرسش روز و یا شبهه جمعی از روشنفکران بود. به سبب تضلع علمی که داشت در زمینه‌های مختلف آثار گرانبهایی دارد. نقد و آزادی دو مقوله مهم مرتبط با یکدیگرند. علی‌اکبر ذاکری در کتاب «نقد معیار و آزادی از دیدگاه استاد شهید مطهری» این دو مقوله را در آثار استاد مطهری واکاوی کرده است. فصل اول این کتاب به سابقه نقد در صدر اسلام می‌پردازد و فصل دوم نقد معیار را با بیان 9 ویژگی برای ناقد از جمله منطقی بودن، احترام و انصاف در نقد، داشتن حُسن نیت و استناد به منبع اصلی بیان می‌کند. فصل پایانی درباره آزادی، اهمیت و ارزش آن، آزادی در دین اسلام، آزادی بیان و عقیده سخن می‌گوید. استاد مطهری بر این باور است که عقیده باید به دور از فریب و گمراهی باشد. در ادامه گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری، نویسنده «نقد معیار و آزادی از دیدگاه استاد شهید مطهری» را می‌خوانید.
 
وسعت قلمرو دایره نقد استاد مطهری در این حوزه به چه میزان بوده و چه مباحثی را فرا گرفته است؟
در این کتاب به بیان نمونه‌هایی از سیره معصومان در نقد و تعریف نقد و ناقد از نگاه شهید مطهری پرداخته شده است. بنابر نظر استاد مطهری نقد به معنای بیان عیب یک اندیشه نیست بلکه معنای واقعی نقد از نظر ایشان روشن کردن نقاط قوت و ضعف و نشان دادن چهره واقعی یک نوشته و تفکر است و در نقد هر اندیشه و موضوعی باید این نکته را در نظر داشت و به جنبه‌های مثبت و منفی آن توجه کرد.
 
شهید مطهری در اهمیت نقد به حدیث قدسی استناد می‌کند که کردار خود را خالص کن، زیرا «الناقد بصیر»؛ نقد کننده، بصیر و آگاه است. در کتاب «نقد معیار و آزادی» نیز به ویژگی‌های ناقد از نظر شهید مطهری پرداخته شده است که در مرحله اول باید توان تشخیص سره از ناسره داشته باشد و به کاربرد نقد در گذشته اشاره می‌کند که ناقد باید در تشخیص طلای ناب و درهم خالص از قلابی و ناخالص آن توانا باشد یا ناقد در علم حدیث، خبر صحیح را از نادرست و معیوب تشخیص دهد که به او «ناقد حدیث» گویند. بدیهی است اگر کسی چنین توانی ندارد نباید وارد حرفه نقد شود. هدف ناقد باید اصلاح باشد و از نقد استقبال کند و به صورت منطقی به نقد بپردازد.


 
آیا شهید مطهری در احیای تفکر دینی دارای دغدغه‌های اجتماعی هم بوده است؟ چه نشانه‌هایی در آثار ایشان مبنی بر اهتمام به مسائل اجتماعی دیده می‌شود؟
به نظر بسیاری از محققان و صاحب‌نظران مسلمان، استاد مرتضی مطهری یکی از احیاگران و اصلاحگران اندیشه دینی، در دوره‌ معاصر است. از نظر استاد، موضوع عقب‌ماندگی و انحطاط مسلمانان به عنوان جدی‌ترین مسأله کنونی مسلمانان و پاسخ به آن مبرم‌ترین نیاز است. استاد مهم‌ترین مؤلفه اصلاح فکر دینی را شفاف‌سازی و آسیب‌شناسی مفاهیم دینی می‌دانست که به صورت مسخ شده و واژگون در اذهان مردم رسوخ کرده بود. ایشان در موضع یک فیلسوف متکلم از توجه به مسائل اجتماعی در حوزه احیای تفکر دینی غافل نماند. از همین‌رو، رویکرد اجتماعی در آثار ایشان مشهود است. توجه به نقش اجتهاد و تأکید بر پویایی آن، مبارزه با التقاط و تحجر و آسیب‌شناسی مفاهیم دینی مهم‌ترین ابعاد احیاگری شهید مطهری را تشکیل می‌دهد.
 
شهید مطهری با عقلانیتی ژرف، وارد عرصه احیاگری شد و به مبارزه با آفت‌های تفکر دینی پرداخت. ایشان نه تنها از احساسی دینی برخوردار بود و به پیرایش عقاید مذهبی مسلمانان می‌اندیشید، بلکه درصدد احیا و اصلاح جهان‌بینی آنان و بازسازی تفکر دینی در ابعاد گوناگون بود تا بدین وسیله، اثبات کند اسلام در پاسخ‌گویی به معضلات بشریت و اداره امور جامعه و هدایت انسان‌ها و جوامع تواناست. مبارزه با التقاط و تحجر و جمود و جهالت از شاخصه‌های بارز استاد مطهری در این حیطه است.
 
شهید مطهری درباره نیاز جامعه به دین به چه مطالبی بذل توجه کرده است؟
یکی از پایدارترین و قدیمی‌ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل‌ترین ابعاد وجود او، حس نیایش و پرستش است. مطالعه آثار زندگی بشر نشان می‌دهد هر زمان و هر جا بشر وجود داشته، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. منتها شکل کار و نوع معبود متفاوت شده است. در واقع، پیامبران پرستش را نیاوردند و آن را ابداع نکردند، بلکه نوع پرستش را به بشر آموختند، و دیگر اینکه از پرستش غیر ذات یگانه جلوگیری کردند.
 
شهید مطهری در بحث جاودانگی و نیاز بشر به دین، ابتدا به سخنی از ویل دورانت استناد می‌کند که می‌گوید: «دین صد جان دارد. هر چیزی اگر یک بار میرانده شود برای همیشه می‌میرد، مگر دین که اگر صد نوبت می‌رانده شود باز زنده می‌شود.»، همچنین وی دو ویژگی برای پدیده‌های اجتماعی برمی‌شمرد و می‌گوید: پدیده‌های اجتماعی در مدتی که باقی هستند حتماً باید با خواسته‌های بشر تطبیق کنند و یا باید از اموری باشند که هر چند انسان از عمق غریزه آن‌ها را نمی‌خواهد، اما وسیله تأمین خواسته‌های اولیه بشر به شمار می‌روند. دین از اموری است که علاوه بر آنکه دارای این دو ویژگی است، چنان است که چیز دیگری هم نمی‌تواند جای آن را بگیرد.
 
شهید مطهری معتقد بود که بشریت امروز نسبت به گذشته، نیاز بیشتری به دین دارد؛ زیرا برخلاف تصور بعضی‌ها که می‌گویند: هر قدر تمدن پیش برود نیاز به دین کمتر می‌شود، بعکس، هر قدر تمدن جلوتر می‌رود، نیازمندی او به دین بیشتر می‌شود. از سوی دیگر، بشر نیازمند داشتن روابط اجتماعی است و امروز به این نقطه رسیده که باید چیزی جانشین تعصب‌های قبیله‌ای شود. باید عاملی که افراد را آگاهانه به یکدیگر پیوند می‌دهد، وجود داشته باشد. باید فلسفه‌ای برای زندگی حاکم باشد که افراد به آن ایمان داشته باشند. در اینجا از علم هم کار زیادی ساخته نیست. به همین سبب، می‌گویند: بشر به یک ایمان و به یک آرمان و به یک فلسفه آرمان‌ساز نیازمند است و از همین جاست که نقش عظیم دین روشن می‌شود و نیاز امروز افراد بشر به چیزی که حکم یک روح را داشته باشد تا افراد را به یکدیگر پیوند دهد و دوستی و علاقه به سرنوشت یکدیگر و وحدت در بین آن‌ها ایجاد کند، معلوم می‌شود. 
 
بشر امروز به ویژه با نگاه اروپامحور برای آزادی ارزش و احترام فوق‌العاده ای قائل است و حتی آن را لایق پرستش می‌داند و هرکس می‌خواهد برای خودش ارزش قائل شود خود را طرفدار آزادی می‌داند، دیدگاه شهید مطهری در این باره چنین است؟
آزادی از نظر شهید مطهری از بزرگ‌ترین و عالی‌ترین ارزش‌های انسانی است و اسلام هیچ‌گونه ناسازگاری با این آزادی ندارد. در غرب مسیحی، دین و کلیسا در برابر آزادی قرار گرفتند اما در اسلام، مفاهیم دینی همیشه مساوی با آزادی است و اعتقاد به خدا به منزله اختناق و نفی حاکمیت ملی نیست و اعتقاد به خدا، حاکم را در برابر مردم مسئول می‌کند. پدید آوردن ناسازگاری بین مذهب و نیازهای طبیعی از جمله آزادی، سبب واپس افتادن مذهب از گردونه زندگی و کم‌رنگ شدن نقش آن در اجتماع انسانی است. افزون بر این سبب گرایش به مادی‌گری می‌شود که در غرب به دلیل برخورد کلیسا با آزادی، این فاجعه رخ داد. از نظر شهید مطهری اعلامیه جهانی حقوق بشر، این کاستی را دارد که هر عقیده‌ای را با عنوان احترام به اراده انسان آزاد دانسته و به رسمیت شناخته است در حالی که پاره‌ای از عقیده‌ها و باورها برخاسته از تعصبات و بر اساس تقلید بی‌دلیل از پیشینیان است و هیچ گونه ارزش منطقی ندارد.
 
فکر می‌کنید اگر استاد مطهری در زمان حال زندگی می‌کردند، بیشترین و بزرگترین دغدغه ایشان چه بود؟
یکی از مهمترین دغدغه‌های استاد مطهری که درباره‌اش می‌اندیشیده و آثار متعددی منتشر کرده مسائل فقهی است. این دست از مسائل از آغازین روزهای طلبگی ایشان شروع و تا آخر عمر استاد ادامه داشت. استاد فلسفه را نزد امام خمینی(ره) و فلسفه بوعلی را نزد علامه طباطبایی آموخت.

کتاب «نقد معیار و آزادی از دیدگاه استاد شهید مطهری»، تألیف حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری، در 160 صفحه، شمارگان 600 نسخه با قیمت 20 هزار تومان با همکاری انتشارات بوستان کتاب منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها