دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۶
مهم‌ترین راهکار عطار برای تعالی روح بشر خودشناسی است

عطار بیش از هر شاعری در زبان فارسی از درد مردم و اجتماع خویش گفته است و برای تعالی روح بشر، راهکار داده و مهم‌ترین راهکار شیخ نیشابور که محور تمام مثنوی‌های وی است، خودشناسی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) امروز بیست‌وپنجم فروردین‌ماه سال‌روز بزرگداشت عطار نیشابوری است. نویسنده و شاعری از اواخر قرن شش و اوایل قرن هفت هجری، که متونی مانند منطق‌الطیر و تذکره‌الاولیا را برای ما به یادگار گذاشته است. شاعر و نویسند‌ه‌ای که بزرگان دیگری، مانند مولانا، در دوره‌های بعد به آثارش نظر داشتند و در تالیفات خود به کتاب‌های او مراجعه می‌کردند. آثار عطار همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. مقاله‌ها و کتاب‌هایی هم راجع به او نوشته شده است. یکی از آثاری که در مورد زندگانی عطار و آثارش نوشته شده، کتاب صدای بال سیمرغ است، از مرحوم عبدالحسین زرین‌کوب؛ امروز اما اگر بخواهیم به دنبال آخرین پژوهش‌ها در باب آثار عطار باشیم، باید به چاپ‌کرده‌های دکتر شفیعی کدکنی مراجعه کنیم. البته این به معنای پایانی بر این تحقیقات نیست. به هر روی به بهانه روز بزرگداشت عطار نیشابوری، با فاطمه مجیدی، عطارپژوه و مدرس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه نیشابور، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

آیا از نظر شما، عطار یک شاعر جهانی است و آثارش قابلیت جهانی‌شدن را دارد؟ آن‌گونه که خیام و حافظ بوده‌اند؟
 زنده باد یاد و نام شیخ نیشابور، عطار بزرگ. شعر عطار در طول سالیان دراز، از زمان شاعر تا کنون زنده مانده و بارها و بارها نوشته و خوانده شده است. زنده ماندن و جریان داشتن هر شعر وابسته به بستری است که در طول زمان برای آن شعر مهیاست. در خانقاه‌ها و محافل معنوی و عرفانی و بین مردمی که حکایت و قصه برایشان ارزشمند است، شعر عطار زندگی خود را پی می‌گیرد و همچنان جاری است. حالا فرق نمی‌کند که این بستر در کجای جهان، برای شعر عطار مهیا شود. شاید بخت با حافظ و خیام بیشتر یار شده و بستر استفاده از اشعار ایشان در خارج از مرزهای زبان فارسی، بیشتر فراهم شده است؛ ولی این بدان معنا نیست که شعر عطار را نمی‌توان برای غیر فارسی‌زبان‌ها ارائه کرد.

کدام اثر عطار را بازتابی کامل از اندیشه‌های شاعر می‌دانید؟
 تاریخ بهترین قضاوت‌کننده است و تاریخ منطق‌الطیر را انتخاب کرده است. البته همه آثار مسلم عطار، بازتاب‌دهنده اندیشه‌های شاعر است؛ اما منطق‌الطیر هم از نظر ساختار و فرم و هم از جهت معنا، بهترین است.
 
امروز دنیا در شرایط سختی به سر می‌برد، از یک سو جنگ و از سوی دیگر بیماری و مشکلات عدیده‌ای که در تمام کره زمین دامن نوع بشر را گرفته است، بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب و استادان این حوزه معتقدند برای ما ایرانیان گنجینه‌ای بسیار غنی از آثار قدما به جا مانده که می‌تواند به درد حال و روز انسان امروز بخورد و با بهره‌گیری از مفاهیم آن راه زندگی جمعی را به درستی بپیماید، بیشتر از همه این محاسن هم نوعدوستی و انسان‌دوستی مد نظر است، از نظر شما، کدام مفاهیم انسان‌دوستانه را می‌توان در آثار و اندیشه‌های عطار دید؟
 عطار شاعر انسانیت است. بیش از هر شاعری در زبان فارسی از درد مردم و اجتماع خویش گفته است و برای تعالی روح بشر، راهکار داده است. مهم‌ترین راهکار شیخ نیشابور که محور تمام مثنوی‌های وی است، خودشناسی است و احترام گذاشتن به انسان، به عنوان خلیفه حق و نماینده او در زمین. یکی دیگر از مباحث مهم در شعر عطار،  انتقاد وی از حاکمان و بزرگانی است که بر مردم ستم می‌کنند و این انتقادات سخت را در قالب حکایت‌های فراوان، به‌ویژه در حکایت دیوانگان بازمی‌نماید.
 
یکی از بن‌مایه‌های اساسی شعر و نثر عطار عرفان است، شعرای ما که شعرشان با عرفان واقعی گره خورده، همواره در طول تاریخ مورد اقبال و توجه مرد بوده‌اند،  کدام‌یک از مفاهیم عرفانی به‌کاررفته در آثار وی را، مفهومی برای گسترش صلح و آرامش بیشتر نوع بشر  می‌دانید؟
 عرفان نگاه هنری به دین و مذهب است و در پی تلطیف شریعت و قوانین سخت‌گیرانه آن. عطار هم به عنوان یک هنرمند بزرگ با نگاهی هنری، احکام و مواعظ خشک مذهبی را با عشق و عاطفه آمیخته است و این نوع نگاه، می‌تواند زندگی نوع بشر را بسیار زیباتر کند. عشق به کمال، مردم داری، تلاش و پویایی، خودشناسی و... مسائلی هستند که هم در بیان پیران تذکره‌الاولیا و هم در شخصیت‌های مثنوی‌های عطار، و هم در غزلیات عطار به‌روشنی قابل‌ رؤیت است.
 
اگر بخواهیم بیت یا جمله‌ای را از عطار انتخاب کنیم، که بشود آن را شعاری برای زندگی بهتر در نظر گرفت، شما کدام را انتخاب می‌کنید؟
حافظه من پر است از جملات و ابیات ناب عطار و انتخاب یکی از آن‌ها دشوار است؛ اما همیشه با بعضی از آن‌ها بیشتر عشق‌بازی می کنم. مثلا این رباعی:

گر مرد رهی میان خون باید رفت
ازپای‌ فتاده سرنگون،  باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

یا این دو بیت از منطق‌الطیر:
آن عزیزی گفت: شد هفتاد سال
تا که از شادی کنم وز ناز حال
کاینچنین زیبا خداوندیم هست
با خداوندیش پیوندیم هست 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها