سه‌شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۹
شورش علیه نظم موجود و برهم زدن قواعد جهانی از کارکردهای ادبیات است

حسین باقری، شاعر و داستان‌نویس بوشهری معتقد است: هر چیز که شکل و فرم زندگی و مرگ را دگرگون کند، به‌نوعی شکل و فرم ادبیات را متحول می‌کند. کرونا، از زیستن و مردن آشنایی‌زدایی کرده و امورات معمول را غریبه‌گردانی کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر- داود علیزاده: حسین باقری از شاعران و داستان‌نویسان استان بوشهر است که در کارنامه خود مجموعه‌شعر «معشوقه در کشو» و همچنین مجموعه‌داستان «سرگذاشتن روی زانوی ابن سیرین» را دارد، درباره کارکرد ادبیات در دوران کرونایی با ایبنا گفت‌و‌گویی داشته‌ است.

حسین باقری درباره تاثیر کرونا بر زندگی روزمره گفت: ادبیات همه‌چیز است؛ تجربه‌ توأمان زندگی و مرگ. هر چیز که شکل و فرم زندگی و مرگ را دگرگون کند، به‌نوعی شکل و فرم ادبیات را متحول می‌کند. کرونا، از زیستن و مردن آشنایی‌زدایی کرده و امورات معمول را غریبه گردانی کرده است. امر روزمره، مختل شده و انجام امورات بدیهی که پیش‌تر به شکلی ناخودآگاه صورت می‌گرفت، اکنون به‌یک‌باره یا ساقط‌ شده‌اند یا به سطح خودآگاه برگشته‌اند. به‌گونه‌ای که خاراندن سر با هوشیاری، دقت و وسواس بیمارگونه همراه است. در چنین وضعیتی زندگی، به مبارزه‌ای تمام‌عیار بر سر بقا تنزل یافته است، یا بیراه نیست اگر بگوییم تا حدود زیادی به سطح امورات بیولوژیک تقلیل یافته است.

وی افزود: یکی از کارکردهای ادبیات، شورش علیه نظم موجود و برهم زدن قواعد جهانی است که ما را در چنگال گرفته. ادبیات، پیوسته جهانی را که در آن هستیم به سنجش وا‌می‌دارد و مسئولیت‌پذیری هر یک از آدمیان را نسبت به جهانی که در آن زیست می‌کنند، یادآور می‌شود. از این منظر می‌بینیم که ویروس کرونا هم‌جهت با ادبیات عمل کرده و نظم و قواعد جهان را درهم‌آمیخته و جهانی سراسر داستانی را رقم‌زده است؛ هرچند در خلق آن کژسلیقگی نشان داده؛ اما به‌روشنی می‌بینیم زندگی به شیوه‌ی پیشین مختل شده، اکنون رفتار به‌هنجار مانند دست دادن و روبوسی، تخطی از اصول بوده و یک عمل نامعقول و نابه‌هنجار محسوب می‌شود. شست‌وشوی پی‌درپی دست‌ها و ضدعفونی کردن سطوح از افراط گذشته و بدل به یک آیین با مناسک خاص شده است.

نویسنده مجموعه‌داستان «سرگذاشتن روی زانوی ابن سیرین» با بیان اینکه در وضعیت پیش‌آمده، حتی مردگان نیز عزت و احترام خود را از دست داده‌اند، یادآور شد: دیگر از تشیع جنازه و مراسم عزاداری باشکوه خبری نیست. مردگان توسط ماموران کفن‌ودفن با بی‌توجهی به گورهایشان سرازیر می‌شوند و قبرها با آهک پوشانده و گم می‌شوند. برگردیم به زندگان؛ اضطراب، نگرانی، ترس و وسواس همه‌گیر شده و آدم‌ها نسبت به یکدیگر در موقعیتی پارادوکسیکال قرار گرفته‌اند. از سویی هر کس دیگری را یک خطر علیه خود می‌داند، چراکه همه‌ی افراد ناقلان بالقوه‌ی بیماری به‌شمار می‌آیند و از دیگر سو هر کس باید مراقب سلامت دیگری باشد، چراکه سلامت هر یک به دیگری گره‌خورده است. این دقیقا همان موقعیتی است که ژیل دلوز می‌گوید «فرد به تسخیر مسئولیت درمی‌آید.» این‌ها اشاراتی اجمالی است به آنچه از شیوع و اپیدمی ویروس کرونا حاصل‌شده که جملگی ظرفیت‌های داستانی دارند.

وی درباره ظهور و نمود بیماری‌های فراگیر در جهان داستانی ‌این‌گونه توضیح داد: اپیدمی و گسترش بیماری خطرناک، یکی از موضوعات پرتکرار در داستان‌ها و فیلم‌ها است، فضایی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم از زاویه‌های مختلف قابل‌بررسی است و هر وجه آن به داستانی شباهت دارد که از آن جمله می‌توان به داستان‌های زیر اشاره داشت: «ادیپ شهریار/ سوفوکل»- «دشمن مردم/ هنریک ایبسن»- «نقاب مرگ سرخ،ادگار آلن پو»- «طاعون،آلبر کامو»- «کرگدن، اوژن یونسکو»- «ساعت شوم، گارسیا مارکز»- «کوری، ژوزه ساراماگو»- «عشق سال‌های وبا، گارسیا مارکز» و ...

سراینده مجموعه شعر «معشوقه در کشو» به نکات روشن این روزهای کرونایی نیز اشاره کرد و گفت: به قول آگامبن: «ترس مشاور بدی است، اما وادارمان می‌کند که چیزهای بسیاری را که وانمود می‌کردیم نمی‌بینیم، ببینیم.» در کنار عیب‌های آشکار ویروس کرونا، اگر بخواهیم هنرش را نیز ببینیم، اولینش این است که «به روشنی عیان ساخت که جامعه ما دیگر به هیچ‌چیز جز حیات برهنه اعتقاد ندارد». نشان داد که بیش از هر چیزی ما نیازمند شفافیت سازی هستیم و پنهان‌کاری سرنوشتی جز آنچه آنفولانزای اسپانیایی کرد، نخواهد داشت. یادآور شد که باید به زندگی به‌عنوان یک امر ارزشمند توجه داشت و این‌که در قبال آن باید رفتار مسئولانه نشان داد. به ما گوشزد کرد که در جهان مخاطره‌آمیزی زندگی می‌کنیم که ریسک‌ها و خطرات در کنار ما کمین کرده‌اند؛ که نه‌تنها باروی پوشالی خرافات و باورهای متافیزیکی را در هم می‌شکند، بلکه به انسان و دستاوردهای عصر جدید آن نیز نهیب می‌زند. کرونا کاستی‌ها و ناکارآمدی‌ها را به رخمان کشید و حالی‌مان کرد وقت آن رسیده در سبک زندگی‌مان تغییری شگرف به وجود آوریم.

این نویسنده در پاسخ به پیشنهاد کتاب‌هایی برای مطالعه در دوران کرونایی گفت: هرچند چندان به اینکه می‌بایست متناسب با موضوعات عمومیت‌یافته داستان خواند یا نوشت قائل نیستم. به هر روی، شرایط خود قرنطینگی شاید مجالی باشد برای بیش‌ازپیش خواندن؛ که در این وادی گزینه‌ها بی‌شمارند. پیشنهاد می‌کنم مخاطبان این گفت‌و‌گو، لذت خواندن این کتاب‌ها را نیز تجربه کنند: «ناپدیدشدگان، آریل دورفمان»- «پدرو پارامو، خوآن رولفو»- «نفرین ابدی بر خواننده این برگ‌ها، مانوئل پوییگ»- «سلاخ خانه شماره پنج، کورت ونه گات»- «تنهایی پر هیاهو، بهومیل هرابال».

وی در پاسخ به این سؤال که دوران کرونایی می‌تواند برای وی الهام‌بخش خلق آثار ادبی باشد؟ گفت: اگرچه ویروس کرونا یک دیگرجهان را آفرید، یک جهان پر از ایده‌های داستانی ناب، فیگورها و رفتارهای جدید را به نمایش درآورد؛ اما ما به‌عنوان مردمان این دیگرجهان همچنان در فاز شوک و گیج از حضور ویروس کرونا هستیم و هنوز در مرحله واکنش هیجانی و روانی آن به سر می‌بریم. چیزی که در حال حاضر درگیرم کرده، امید بدون خوش‌بینی به بقا و نجات دست. ما هنوز در غرقاب کرونایم و داریم دست و پای دائم می‌زنیم. شاید کمی زود باشد که گمان ببرم از بازماندگان خواهم بود و می‌توانم نقش یک شاهد را بازی کنم. ولی روزانه نویسی را کنار نگذاشته‌ام و دراین‌بین طرح‌واره‌هایی را یادداشت کرده‌ام که امید دارم روی آن‌ها کار کنم.
 
شاعر مجموعه شعر «معشوقه در کشو»  درباره سالی که گذشت گفت: باید اعتراف کنم من پیش از آنکه یک داستان‌نویس باشم، یک شهروند هستم. سال 98 برای یک شهروند ایرانی به لحاظ تاریخی، مملو از اتفاقات و ماجراهای تأثیرگذار و گاه حوادث فلج‌کننده بود. زنجیرهای از بلایای طبیعی و فجایع انسانی، همراه با تنش‌های داخلی و خارجی که پیامدهای روانی، سیاسی و اقتصادی بی‌شماری در برداشت، سال ۹۸ ایرانیان را بد سال کرد. یک داستان‌نویس هیچ‌گاه نمی‌تواند بیرون از دایره‌ی مکانی و زمانی خود باشد. نمی‌تواند از مسائل زمانه‌اش دوری کند. وقتی در گذر توفان قرار گرفتی نمی‌توانی آن را نادیده بگیری؛ و به قول موراکامی وقتی توفان را از سر گذراندی، دیگر هیچ‌گاه آن آدم سابق نخواهی بود.
 
وی افزود: برای من نیز چه در جایگاه یک شهروند، چه در هیئت شاعر و نویسنده این‌گونه بوده است. توفان 98 رمق ما را گرفت و نگاه مرا به جهان تغییر داد. از همین رهگذر، داستان‌ها و شعرهایی که به قلم من نگاشته شد، سراسر عصبی، اعتراضی و خالی از خوش‌بینی بود.

باقری در پایان از فعالیت‌های ادبی خود در سال پیش‌ رو خبر داد: برای سال 99، چند داستان ناتمام دارم که امیدوارم بتوانم تمامشان کنم. یک کتاب تخصصی در حوزه دریا و دریانوردی دارم که چشم به چاپ آن دارم و یک دفتر شعر که در حال ویرایش نهایی آن هستم و به چاپ خواهم رساند.
 

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • گودرز رحیمی ۰۲:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
    درود میفرستم به روان حسین جان لذت بردم از نطق زیبایت با خوندن مطلب فوق از شوک چند روزی کرونا دراومد خوب و فصیح همه کمبودها را بیان نمودی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها