یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۶
پرهیز از مطالعه تابویی مد در ایران ضرورت دارد

سیده راضیه یاسینی می‌گوید: ضرورت دارد به مطالعه تاریخی مد به‌جای مطالعه تابویی آن پرداخت و با نگرشی دقیق و روشن جایگاه آن را در جامعه امروز ایران بازشناخت.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مطالعه پیشینه و رویکردهای فرهنگی ـ هنری صنایع جهانی مد، به مثابه مقدمه شناخت مولفه‌های تأثیرگذار در صنعت مد و با هدف دستیابی به رهیافتی برای ایجاد و توسعه صنعت مد لباس، در انطباق با الزامات فرهنگی در ایران، بن‌مایه پژوهش در کتاب «مد: هنر- صنعت سلیقه‌سازی» است. هم‌چنین این اثر از طریق واکاوی رویکردهای ۱۰ برند برجسته مد در جهان نشان می‌دهد که صنایع جهانی پیشرو، چگونه از مولفه‌های فرهنگی و هنری بهره برده‌اند؛ مولفه‌هایی که از مبانی اصلی برای بنیان‌گذاری علمی صنعت مد لباس در ایران است. کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است که ابتدا قصد دارد گذری اجمالی بر تاریخ ایجاد و شکل‌گیری هنر ـ صنعت مد داشته باشد و با معرفی ممیزات ده شرکت برجسته مد در کشورهای صاحب‌نام جهان در عرصه مد، دریابد که این صنایع چرا و چگونه دوام و بقای خود را در مدتی طولانی حفظ کرده‌ و همچنان فعال هستند. کتاب «مد: هنر- صنعت سلیقه‌سازی» نوشته سیده راضیه یاسینی که از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. به بهانه انتشار این اثر با او گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را می‌خوانید:

 آدرنو و هورکهایمر در مکتب فرانفکورت از اصطلاح صنایع فرهنگی می‌گویند و از اینکه چگونه ایدئولوژی حاکم در قالب صنایع فرهنگی به مخاطبان منتقل می‌شود، حال بر این اساس چگونه می‌توان صنعت مد و لباس را به عنوان ابزاری برای بازتولید نظام سرمایه‌داری به کار گرفت؟
آنچه تلقی ما از فرهنگ است با تلقی رایج در غرب معاصر از فرهنگ، تا حدود زیادی تفاوت دارد؛ فرهنگ، در ایران بر مفاهیمی همچون فرهیختگی، ادب، دانش و حکمت، و خرد و امثال آنها دلالت دارد که از طریق آموزش یا پرورش، قابل اکتسابند. اما تلقی رایج در غرب معاصر از فرهنگ، به ویژه در جوامع مبتنی بر سرمایه‌داری، به آثار و فعالیت‌های فکری و خلاقه از جمله حوزه‌هایی مانند موسیقی، نقاشی، تئاتر، سینما، مجسمه‌سازی، رمان، و مواردی از این قبیل، اشاره دارد. در طول نیمه دوم قرن بیستم به تدریج وجه اقتصادی این فعالیت‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفت و مفاهیمی همچون اقتصاد فرهنگ، صنایع فرهنگی و اقتصاد صنایع خلاق با هدف تجاری‌سازی فعالیت‌های فرهنگی طرح شد و گسترش پیدا کرد. در ادامه نیز گسترش این مفاهیم، حوزه‌های مختلفی مانند تولیدات تلویزیونی، تبلیغات تجاری، صنایع دستی، بازی‌های ویدئویی و رایانه‌ای، همچنین فعالیت‌های خلاقه در حوزه مد و لباس را هم در برگرفت. در این روند، مد نیز همچون دیگر صنایع فرهنگی به حوزه و زمینه‌ای برای تحقق نئولیبرالیسم و بازتولید سرمایه‌داری عمل کرده و می‌کند که ماهیت آن مبتنی بر آزادی عمل در انتخاب‌های فردی از جمله در حوزه سبک زندگی و مصرف پوشاک است.      
  
صنعت مد و لباس چگونه از طریق ایجاد نیازهای کاذب در مصرف‌کنندگان می‌توانند در جامعه سرمایه‌داری کارکرد داشته باشند؟
نظام سرمایه داری با اتکا به مصرف حیات خود را تداوم می‌بخشد. در چرخه صنعت مد نیز این «مصرف» است که مسبب حرکت چرخ صنعت از طریق تولید مداوم کالاها است؛ بنابر این سیاست‌های نظام سرمایه‌داری و صنایع تولیدی فعال در آن، مبتنی بر ایجاد نیاز به «مصرف» است. از آنجا که نیازهای حقیقی انسان به کالاها بسیار معین و مشخص بوده و طبیعتا محدود است، نیازهای حقیقی، پاسخگوی مقاصد صنایع تولیدی سرمایه داری نیست. بنابر این، نظام مذکور، علاقه‌مند به مصرف بی رویه کالا توسط خریداران است تا سرمایه در آن به گردش افتاده و افزون‌تر شود. در این عرصه، صنعت مد لباس بسیار کارآمد بوده و هست. در حالی که نیاز انسان به لباس و پوشاک و دیگر وسایل مصرفی برای زندگی می تواند معین و محدود به رفع نیازهای طبیعی زیستی و حتی فرهنگی باشد، محصولات صنعت مد و از جمله صنعت مد لباس بر شکل‌دهی به نیاز نوبودگی بر اساس معیارهایی که این صنایع به صورت ادواری بدان‌ها صورت می‌بخشند، تاکید دارد تا تب و هیجان «کاذب» مصرف به شیوه‌های مختلف از جمله به شکل همگون‌سازی با گروه‌های اجتماعی مختلف پیرو یک مد خاص، یا تمایز بخشی اجتماعی میان آنها و ...‏ همواره پابرجا مانده و سبب رونق نظام سرمایه‌داری شود.


اساسا مولفه‌های فرهنگی تاثیرگذار بر صنعت مد و لباس چیست؟
صنعت مد و از جمله صنعت مد لباس، خود به فرهنگ جوامع شکل می‌دهد و البته برخاسته از بطن یک فرهنگ است که از آن برخاسته است. بنابر این مهم آن است که به کارکردهای این پدیده توجه کرد و دید که از چه فرهنگی با چه مولفه‌هایی متولد شده و در جهان امروز بر فرهنگ مصرف کنندگان چه تاثیراتی دارد.
هنر ـ صنعت مد، علاوه بر کارکردهای اقتصادی، دارای انواع کارکردها است که می‌توان آنها را در کارکردهای معرفتی، کارکردهای فرهنگی اجتماعی، و حتی کارکردهای سیاسی، بازشناخت.

صنعت مد بر نوع تفکر مصرف‌کننده و نگاه او به جهان، انسان و غایت زندگی او تاثیرگذار است. این صنعت انسان را در جایگاه مصرف‌کننده و بهره‌بردار بی حد و حصراز زمین و منابع آن تعریف می‌کند که برای ارضای هر نوع نیاز خود، اعم از حقیقی یا کاذب می‌تواند هر تصرفی در زمین داشته باشد، نیازهایی که همگی معطوف به زندگی این‌جهانی اوست. بر اساس این نگرش است که کارکردهای فرهنگی اجتماعی هنر-صنعت مد نظام می‌یابد.

از مهم‌ترین تاثیرات فرهنگی که در این صنعت می‌توان بازشناخت، هویت‌بخشی و سلیقه‌سازی (ذائقه‌سازی) است که به شیوه‌های گوناگون از فعالیت مد حاصل می‌شود. مدها تمایزبخشند و گروه‌های اجتماعی را با پیروی از مدهایی خاص از یکدیگر متمایز می‌کنند. در عین حال یک نیاز مهم دیگر را هم برآورده می‌کنند که نیاز انسان‌ها به حضور در گروه‌های اجتماعی معین است و به این طریق آنها را در پیروی از یک مد خاص، «همگون» می‌سازند. مد همه این کارها را از طریق ارزش‌آفرینی های دم‌به‌دم انجام می‌دهد؛ اینکه چه چیزی امروز خوب و زیبا است اما فردا نه، به سیاست‌های فرهنگی تولیدکنندگان مد بستگی دارد و به این طریق است که در جهان معاصر، صنعت مد اساساً معیار خوب و بد و زشت و زیبا و متعارف و غیرمتعارف را دگرگون می‌کند.

امروزه رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام چگونه در برند شدن در صنعت مد و مصرف کاربران تاثیرگذار است؟
رسانه‌های اجتماعی مجازی، اکنون به مثابه بازارهای جدید صنعت مد هستند که امکان آگاهی یافتن از جدیدترین فعالیت‌ها در عرصه مد را به کاربران می‌دهند. اگر در گذشته مصرف‌کنندگان برای اطلاع از جدیدترین اخبار و مشاهده تازه‌ترین محصولات مد در نمایشگاه‌های مد و بازارهای آن حضور می‌یافتند یا حداکثر در رسانه‌هایی چون تلویزیون، اخبار تولیدات مد را همزمان مشاهده می‌کردند، امروزه رسانه‌های اجتماعی مجازی، امکان رویارویی و تعامل تک‌تک کاربران را با انواع تولیدات این حوزه در هر نقطه و در هر زمان فراهم می‌کنند. بدیهی است که این امر به معنی یک بازار بسیار گسترده با بی‌شمار مصرف‌کننده بالقوه است. شرکت‌های مد امروزه از کلان تا خرد می‌کوشند خود را از طریق این رسانه فراگیر معرفی کنند و سهم بیشتری از توجه و اقبال مصرف‌کنندگان را از آن خود نمایند. در شرایطی که غالب افراد کاربران این رسانه‌ها هستند می‌توان چنین گفت که شبکه‌های اجتماعی به ویژه اینستاگرام به دلیل تصویرمحور بودن آن، امکان جذب انبوهی از مصرف‌کنندگان را برای صنعت مد و تقویت برندها یا شکل‌گیری برندهای جدید ایجاد کرده‌اند.

توسعه صنعت مد و لباس در ایران با چه چالش‌هایی مواجهه است؟
تمهید زمینه لازم برای تحقق صنعت مد و لباس در ایران به نحوی کارآمد و مبتنی بر هویت ایرانی- اسلامی، نیازمند مقدماتی فرهنگی و نیز اقتصادی است اما به نظر می‌رسد تمهید مقدمات فرهنگی آن از ضرورت و اهمیت بیشتری برخوردار باشد. نخست ضرورت دارد به مطالعه تاریخی مد به‌جای مطالعه تابویی آن پرداخت و با نگرشی دقیق و روشن جایگاه آن را در جامعه امروز ایران بازشناخت. از طرفی باید در نظر داشت که پدیده مد با فرهنگ زندگی روزمره ایرانیان گره خورده و از آن ‏جداناشدنی است. نادیده انگاشتن روند ورود و حضور مد که توسط مبادی سودمحور ‏عرضه می‌شود به تداوم بروز و ظهور مشکلات فرهنگی منجر خواهد شد که اکنون ‏نیز شاهد تبعات آن ‏هستیم. اجرای پژوهش‌های آینده‌نگرانه و دیده‌بانی در این زمینه نیز می‌تواند چشم‌انداز ‏پیش رو را تا حدودی تصویر کرده و امکان تدارک برنامه‌های متناسب با آن را فراهم کند. ‏فراهم سازی زمینه‌های اقتصادی مناسب برای حرکت در این مسیر و مبتنی بر اقتضائات فرهنگی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.

این کتاب می‌تواند به چه خلاءهایی در این حوزه به ویژه در کشوری مانند ایران پاسخگو باشد؟
توسعه فعالیت‌های پژوهشی در حوزه مد، مبتنی بر معرفی قابلیت‌های فرهنگی- هنری آن با هدف ‏ارتقای سواد مصرف فرهنگی (سواد پوشش)‏، یکی از مهم‌ترین کارکردهای پژوهش‌هایی از این گونه است، انسان موجودی فرهنگی و آموزش‌پذیر است. سواد پوشش نیز قابل آموزش است. ‏ضروری است تا فرهنگ این پدیده را آموخت و آموزش داد. با ارتقای سواد فرهنگی ‏جامعه درباره مد، نه‌تنها تبعات پیروی و مصرف‌کنندگی صرف محصولات مد که غالباً ‏در تعارض با فرهنگ اسلامی ایران است، کاهش می‌یابد بلکه با برخورداری از فهم ‏عالمانه و نخبگانی از مد، می‌توان به رشد و تبلور مد ملی نیز مدد رساند.‏ البته باید توجه داشت که روند شکل‌گیری صنعت مد در ایران با توجه به مشکلات و موانع متعدد پیش روی آن، روندی بطئی و آرام خواهد بود، ازاین‌رو همراه با سیاست‌گذاری‌های زیربنایی بلند‌مدت در این عرصه، ضرورت دارد برنامه‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت نیز در نظر گرفته شود تا برخی از نیازها و الزامات مبرم را زمینه‌سازی کرده یا رفع نماید. بر این اساس پیشنهادهایی اجرایی برای تحقق صنعت مد ایران در این کتاب عرضه شده که حاصل تحقیق در مؤلفه‌های فرهنگی و هنری مؤثر در رشد صنایع مد معتبر جهان بوده و به‌تفصیل در فصول این کتاب تبیین شده است. بدیهی است که برخی مؤلفه‌های فرهنگی به لحاظ عدم تطابق با بافت فرهنگی- اجتماعی ایران، کارآمد نیست و ضرورت حفظ هویت فرهنگی ایران اسلامی، صرف‌نظر کردن از آنها است. این کتاب در گامی کوچک تلاش دارد نشان دهد که صنایع موفق مد جهانی از چه بسترهایی برخاسته و چگونه به فرهنگ خود تکیه کرده‌اند. آگاهی از این امر به شناخت بهتر از الزامات برندسازی برای مد ملی در ایران اسلامی کمک می کند تا نوعی نگرش جامع‌ برای تحقق صنعت مد ایرانی به وجود آید.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها