یک متخصص حوزه سلامت روان در گلستان با ایبنا مطرح کرد؛
کرونا میرود؛ با کودکانی که دنیایشان را ترسناک کردهایم چه کنیم؟!
«سعید صدقی»، متخصص حوزه سلامت روان در استان گلستان، در تحلیلی روانشناختی از پدیده کرونا، گفت: کرونا بدون شک خواهد رفت ولی ما با ایجاد ناامنی روانی در فرزندانمان، دنیای آنها را ترسناک کردهایم و این احساس را که گویی دنیا جای خیلی ترسناکی است، به آنها انتقال دادهایم.
به همین بهانه به سراغ «سعید صدقی» دانشآموخته روانشناسی و از فعالان عرصه ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در استان گلستان رفتیم. او که در عرصه عمومیسازی روانشناسی و مهارتهای لازم برای خوب زیستن مشغول به نوشتن و تدریس است، در این گفتوگو از تأثیرات روانشناختی شیوع ویروس کرونا در جامعه گفت.
این دانشآموخته رشته روانشناسی در ابتدای این مصاحبه گفت: امیدوارم حال همه خوب خوب باشد و بشود؛ چون در یکی از سالهای عجیبوغریب لااقل تاریخ معاصر کشورمان به سر میبریم و واقعاً نمیدانم اینهمه تنوع در مصیبت و بلا در تاریخ کی داشتهایم که بتوانیم با این دوران فعلی مقایسه کنیم! درمجموع امیدوارم با کمترین خسارت بتوانیم از این دوران هم گذر کنیم.
وی افزود: «آلن دوباتن» تعبیری دارد که من این روزها خیلی شاهد آن هستم. او میگوید عصر فعلی (بیشتر قرن بیست و یکم) دوران جادوزدگی و بهتعبیری به فرهنگ ما نزدیکتر، عصر جنزدگی ما در برابر اخبار است؛ یعنی ما توسط اطلاعات و اخبار و مسائل بسیاری داریم بمباران میشویم. در همین دورهای که با این بیماری کرونا ویروس دستوپنجه نرم میکنیم، این بمباران و این جن و جادوزدگی خودش را بیشتر دارد به ما نشان میدهد.
صدقی ادامه داد: اطلاعات متعددی را مدام در حال دستبهدست کردن هستیم و از فضاهای گوناگون، مسائل و نگاههای مختلف را از هر جایی و هر منبعی مدام به یکدیگر انتقال میدهیم؛ از شیوع و درمان و علتش گرفته تا تعداد تلفات و ... واقعاً گاهی وقتها از اینکه برگشتهایم به بعضی از بحثها و ... حیرت میکنم. البته من نمیخواهم وارد بحث پنبه و روغن بنفشه بشوم که به نظرم حسابی به تعبیری خز شده و دارد از کمدی عبور میکند!
وی ادامه داد: حتی در این روزها خوردنی و دمکردنیهایی توصیه میشود که واقعاً نمیدانم این توصیهها از کجا میآیند؛ اما لااقل در این شرایط فعلی خوب است برای یکبار هم که شده جامعه ایرانی بیاید این موضوع را تمرین کند که کمی تفکر نقادانه در برابر اطلاعاتی که مدام به سمت ما میآید، داشته باشد؛ یعنی از خودمان بپرسیم این حرفی که این آدم (منبع خبر و اطلاعات) به ما میزند، اول اینکه آن فرد چقدر متخصص است، تخصصش چقدر مرتبط با آن موضوع است؛ همینکه در چین دارم زندگی میکنم، آیا از من یک متخصص بیماریهای عفونی میسازد که دراینباره نظر بدهم؟!
وی افزود: بیاییم یکبار هم که شده به علم پزشکی و به دانش واقعی پزشکی اعتماد کنیم. به متخصصهایی که تخصص مرتبط با این حوزه را دارند و گرایش سیاسی هم ندارند؛ چون متأسفانه شاهد هستم مثلاً یک پزشک با شرایط حاکم بر کشور مشکلی دارد و سعی میکند اوضاع را خیلی بدتر از آن چیزی که هست، جلوه بدهد و اطلاعاتی را میدهد که بعضاً منبعش مشخص نیست. از سویی دیگر برخی هم بسیار سادهانگارانه نگاه میکنند و میگویند کرونا مثل یک سرماخوردگی معمولی است و آن را بزرگ جلوه نکنیم، درحالیکه شاهد هستیم جامعه درگیر آن شده و ما برخی از عزیزانمان را بهخاطر آن از دست دادهایم.
صدقی ادامه داد: باید توجه خود را به موضوعاتی معطوف کنیم که بر آن کنترلی داریم. یکی از روانشناسان اجتماعی به نام «الن لانگر» معتقد بود بسیاری از انسانها، مغز پیشفرضشان مبتلا به توهّم کنترل است. ما بسیار بیشتر از آن چیزی که در زندگیمان کنترل داریم، تصور کنترل کردنش را داریم و این، یکی از آن چیزهایی است که واقعاً جامعه ما را به سمت وحشت عمومی نزدیک میکند.
صدقی گفت: همه ما وحشتزدهایم، چون فکر میکنیم خیلی کارها میتوانیم انجام دهیم؛ درحالیکه کار زیادی از دست ما برنمیآید؛ الّا اینکه خودمان را مدیریت کنیم، دستان خودمان را مدیریت کنیم، چون رسانه انتقال این ویروس به بدنمان است و چهار ناحیه دستها، بینی، چشمها و گوش را که متخصصان اشاره کردهاند، مدیریت کنیم؛ زیرا ما بر اینها کنترل داریم و توجه خودمان را باید معطوف به اینها کنیم.
وی اشاره کرد: در انیمیشن «پرندگان خشمگین دو» که همین اواخر به فارسی هم دوبله شد، کاراکتر خشمگین اصلی آن، دیالوگ خیلی جالبی دارد؛ او میگوید «خونسردی همدیگه رو حفظ کنید»؛ ما در جامعه در حال حاضر داریم خونسردی همدیگر را از بین میبریم؛ باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که حتی اگر خبری درست باشد، چه سودی دارد من آن را به اینطرف و آنطرف ارسال کنم؟! ما همهمان هشدارها را دریافت کردهایم و همگی میدانیم اوضاع بحرانی داریم، اما چه لزومی دارد همدیگر را بیشتر بترسانیم؟!
صدقی ادامه داد: در روانشناسی سلامت که یکی از حوزههای بسیار فعال بین پزشکی و روانشناسی است، یکی از شواهد بسیار قوی که خیلی پشتوانه پژوهشی خوبی دارد، این است که سیستم ایمنی بدن ما تحت تاثیر استرس و فشارهای روانی مزمن و شدید و بهواسطه هورمونهایی، کاهش پیدا میکند. درنتیجه باید بپذیریم بیشتر کنترل ما روی خودمان است، وقتی میتوانیم روی مجاری ورود ویروس کنترل به خرج دهیم و به دیگران هم این راهها را انتقال دهیم، خیلی بیشتر و مؤثرتر میتوانیم مفیدتر باشیم.
وی ادامه داد: اما نکته بعدی که لازم است به آن اشاره کنم، درباره آسیبپذیرترین اقشار جامعه، یعنی کودکان است؛ ما جامعهای بهشدت نگران، مضطرب، افسرده و غمگینی داریم و وقتی این احساس ناامنی را در کودکان ایجاد میکنیم و مدام آنها را مخاطب قرار میدهیم و یا در گفتوگوهای بین والدین و خودمان هشدار میدهیم که مثلاً بیماری آمده که اگر مبتلا شوی میمیری و ...، بدون شک کودک از این حرفها تأثیر خواهد گرفت. مخصوصاً کودکان زیر هشت سال، آنها ذهنی دارند که تلاش میکند قواعد دنیا را کشف کنند و بسیار هم در این زمینه ضعیف عمل میکنند؛ یعنی با کمترین اطلاعات بزرگترین نتیجهگیریها را انجام میدهند.
صدقی تصریح کرد: بدون شک این بیماری خواهد رفت اما ما با ایجاد این ناامنی روانی فرزندانی را بهجا خواهیم گذاشت که احساس خواهند کرد که دنیا جای ناامنی است و دنیا هرلحظه با یک اتفاق عجیبوغریب میخواهد او را نابود کند. احساس امنیت بنیادین پایههای سلامت روانی است؛ هیچکس نمیتواند بگوید که من سلامت روان را منهای احساس بنیادین امنیت روانی تعریف میکنم. ما سعی میکنیم در کودکانمان مثلاً با تهدید کردن و ایجاد ترس، توجه به بیماری و ایمنی آنها را بالا ببریم؛ درحالیکه عملاً در حال آسیب زدن هستیم. فرضاً از این ویروس نجاتشان دادیم، اما اختلال و اضطرابی که تمام عمر اذیتشان خواهد کرد و این احساس را که دنیا گویی جای خیلی ترسناکی است، به آنها انتقال دادهایم. خلاصه اینکه در این روزها حواسمان به خودمان، به بغلدستیهایمان و مخصوصاً کودکانمان باشد.
نظر شما