دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۱
چه اشکالی دارد آنچه «حرف حق» است، تبدیل به شعار شود؟

مریم مدبر نویسنده کتاب «مرا به مریخ ببر» در گفت‌وگو با ایبنا گفت: معتقدم اصلا وظیفه هنر، انتقال پیام‌ است. چه اشکالی دارد آنچه «حرف حق» است، تبدیل به شعار شود؟ مشکل آنجاست که شخص آنچه نیست را ابراز کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «مرا به مریخ ببر» در قالب یک مجموعه داستان به قلم مریم مدبر منتشر و راهی بازار شده است. مدبر به‌عنوان یک نویسنده تازه‌کار در این اثر کوشیده تا علاوه بر قصه‌گویی، نظام ارزشی خود را در داستان‌ها منعکس کند. به مناسبت این اثر، گفت‌وگویی با نویسنده داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
درباره فرآیند نگارش «مرا به مریخ ببر» بگویید.
به نوشتن علاقه بسیاری دارم و ذاتا با نوشتن، بیش از گفتن ارتباط برقرار می‌کنم. نوشتن را از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی آغاز کردم. اطرافیانی که در حوزه هنر و سینما مشغول بودند به من پیشنهاد دادند که نوشته‌های خود را به دست انتشار بسپارم. شغل و تحصیلات من در زمینه‌ای متفاوت است و به همین خاطر، فرصت نمی‌کردم وقت زیادی به این حوزه اختصاص دهم. در نهایت و به‌رغم سختگیری ناشران در مقابل نویسندگانی که نخستین اثر خود را به دست نشر می‌سپارند، «انتشارات سبزان» پذیرای اثر من شد و موفق به چاپ کتاب خود شدم.

تجربیات نوشتن برای شما، پیش از فضای مجازی به کجا برمی‌گردد؟
علاقه به نوشتن را از زنگ انشای مدرسه با خود دارم. تا دورانی که به دانشگاه رسیدم و مجله‌ای فرهنگی-ادبی را به من سپردند که هر دو، سه ماه منتشر می‌شد و تا دوره کارشناسی ارشد هم ادامه داشت. یک دوره کوتاه نمایشنامه‌نویسی را در محضر «محمد چرمشیر» طی کردم و به توصیه ایشان وارد حوزه داستان شدم اما تجربه پیشین حرفه‌ای در این عرصه نداشتم.

علاقه دارید کار داستان‌نویسی را کماکان پی بگیرید؟ به رمان هم علاقه‌مند هستید؟
بله. کتاب‌های نیمه‌کاره‌ای دارم از جمله دو رمان و یک مجموعه داستان کوتاه. در زمان پیگیری برای انتشار همین اثر، بازخورد ناشران از این جنس بود که مخاطب ایرانی، با رمان ارتباط بیشتری می‌گیرد تا مجموعه داستان کوتاه. هر چند از سویی در عین حجم کمتر داستان کوتاه، نوشتن آن به مراتب سخت‌تر است اما مواجهه با همین بازخورد از سوی ناشران من را بر آن داشت که به نوشتن رمان هم گرایش پیدا کنم. در رمان‌نویسی کار شما این است که به یک داستان کوتاه، شاخ و برگ بیشتری بدهید. این برایم چندان کار خوشایندی نیست هر چند تجربه تازه‌ای است.

داستان‌های مجموعه «مرا به مریخ ببر» تا چه حد مبتنی بر تجربیات عینی هستند و چه مقدار ریشه در دنیای خیال دارند؟
برخی از این داستان‌ها برخاسته از آموزه‌های دوران کودکی و اعتقادات امروز من دارند. مثلا خود داستان «مرا به مریخ ببر» از این مجموعه به ظاهر، نجوم و ستاره‌شناسی را در زمینه دارد اما در بطن آن روایت گذشته‌های یک پدربزرگ است. یا داستان «هبوط» که روایت آفرینش آدم و حواست، آن را در قالب عاشقانه بیان کردم و برای نوشتن آن قرآن را خواندم که مبنای اثر، اعتقاداتم باشد. سعی کردم برخی داستان‌ها هم زمینه طنز داشته باشند که این امر تا حدی در «مرد متولد مهر» و «خواب‌نما» محقق شد. «می‌خواهم زنده بمانم» تجربه زیسته من به‌عنوان یک پرستار است که به مدد لایه‌هایی از تخیل توانستم آن را به داستان بدل کنم. داستان «شعبده‌باز» کاملا برخاسته از دنیای خیال بود. «عاشقانه‌هایی برای یک غواص» و «دیگری» هم ریشه‌های اعتقادی دارند و درباره شهدایی نگاشته شده‌اند که برای دفاع از این خاک، جان خود را پیشکش کردند و من مستقل از جهت‌گیری‌های رایج سیاسی به آن پرداختم. «نیمه گمشده‌ای در زمین» داستان مورد علاقه خودم در این مجموعه است که آن هم تماما ریشه در تخیل من دارد؛ گفتگوی زن و مردی که در خواب رقم می‌خورد.

خود این التزام به باورها چه خاستگاهی دارند؟
دایی خودم جانباز هستند اما نمی‌توانم این گرایشات را الهام گرفته از ایشان بدانم. تا اتمام دوران نوجوانی شاید خیلی تحت تاثیر شرایط اطراف باشیم اما از ورود به جوانی، دنیای خودت را می‌سازی. از وقتی شروع به شناخت خود کردم متوجه برخی آدم‌های در دنیای اطرافم شدم که برایم تقدس خاصی داشتند و همواره به مزار شهدا سر می‌زنم. البته خودم هم در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و شاید آنچه در ضمیر ناخودآگاهم شکل گرفته هم در این مسیر موثر بوده باشد.

برای داستان‌نویسی، چه زمینه و هدفی را پررنگ‌تر می‌دانید؟
همانطور که گفتم همواره برای انتقال پیام، نوشتن را به سخن گفتن ترجیح داده‌ام. مقصود اولم از نوشتن داستان، داشتن بستری برای انتقال اندیشه و باورهایم است. در ادامه اینکه قصه‌گویی و روایت‌گری را دوست دارم و نوشتن کمک می‌کند در مواجهه با مسائل ناخشنود زندگی بتوانم دنیای مطلوب خودم را بسازم.

فکر نمی‎کنید التزام به انتقال پیام از مجرای اثر، می‌تواند به جنبه‌های هنری آن ضربه بزند؟ آیا محتوا جنبه شعاری پیدا نمی‌کند؟

اتفاقا معتقدم اصلا وظیفه هنر، انتقال این پیام‌ها است. چه اشکالی دارد آنچه «حرف حق» است، تبدیل به شعار شود؟ مشکل آنجاست که شخص آنچه نیست را ابراز کند. مشکل با ریاکاری است. در مواجهه با داستان‌های «دیگری» و «عاشقانه‌هایی برای یک غواص» بعید می‌دانم خواننده حتی بتواند حدس بزند کسی در سن و سال من که خود سال‌های جنگ را ندیده آنها را نگاشته باشد. هر چند برخی از اینها حاصل چیزهایی باشد که پای تلویزیون به ما منتقل شده باشد.

بین کارهای این مجموعه، از عناصر داستان «خواب‌نما» به‌عنوان یک نمونه بفرمایید.
برای نوشتن خواب‌نما، در دوره‌ای بودم که شیفتگی خاصی به خواندن آثار بزرگان ادب ایران پیدا کردم و مایل بودم نام آنها را در قالب یک داستان مطرح کنم. روایت دختری که خواب دیده و بزرگانی که داستانشان را خوانده به خوابش می‌آیند و با او دوستی می‌کنند.
 
کتاب «مرا به مریخ ببر» با 160 صفحه شمارگان 300 نسخه و قیمت 24 هزار تومان از طریق انتشارات سبزان منتشر و روانه بازار شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها