شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۴
اقبال هرچه دارد از مولوی دارد/ تا اقبال در پاکستان هست، فارسی هم هست

علی کمیل قزلباش، استاد دانشگاه علامه اقبال پاکستان می‌گوید: اقبال و فارسی لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ از طرفی بدون اقبال نمی‌شود فارسی در پاکستان ادامه داشته باشد؛ ولی چون اقبال را داریم به زبان فارسی هم نیاز داریم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هجدهم آبان‌ماه زادروز علامه محمد اقبال لاهوری است. شاعر، فیلسوف و متفکر پاکستانی و از تاثیرگذارترین چهره‌های سیاسی معاصر پاکستان و نخستین کسی بود که ایده تشکیل یک کشور مستقل برای مسلمانان هند را مطرح کرد. اقبال که شاعر ملی پاکستان خوانده می‌شود؛ در ایران هم بیش از هر وجهه دیگر، شاعر شناخته می‌شود. شاعری که اگرچه در شبه قاره زیسته است، اما بیش از نیمی از اشعار خود را به زبان فارسی سروده و میراثی از شعر برجای گذاشته، که امروزه سبب پیوست بیشتر دو ملت ایران و پاکستان شده است. چنان که یکی از دلایل مهم ماندن زبان فارسی در پاکستان، به رغم توطئه‌های فراوان برای حذف آن، همین اقبال و شعر اوست که با زبان و ادب فارسی درهم تنیده است.
 
علی کمیل قزلباش، اقبال‌شناس، استاد زبان و ادبیات فارسی، دری و پشتو در دانشگاه‌های علامه اقبال، دانشگاه بانوان فاطمه‌جان‌های اسلام‌آباد و استاد سابق دانشگاه بلوچستان پاکستان در گفت‌وگو با ایبنا به مناسبت زادروز شاعر ملی پاکستان، درباره اقبال لاهوری عنوان کرد: تاثیرپذیری اقبال از فارسی جای پرسش ندارد، چون عمده شعر اقبال فارسی است. از لحاظ تعداد، اقبال در مجموع ۱۵ هزار بیت دارد، که ۹۰ هزار بیت آن فارسی و ۶هزار بیت آن به زبان اردو است. در مورد آثار او هم می‌توان گفت که بهترین کتاب‌های اقبال، یعنی «اسرار خودی»،  «رموز بیخودی»، «پیام مشرق»، «جاویدنام» و چند اثر دیگر او، به زبان فارسی است.
 
 قزلباش در ادامه و درباره تاثیر فارسی در شعر اقبال اظهار کرد: از یک طرف که خود اقبال به فارسی شعر گفته است و دیگر اینکه شعر اردوی اقبال مملو از کلمات، اصطلاحات و ترکیبات فارسی است؛ یعنی اگر کسی بخواهد شعر اردوی اقبال را هم بخواند و بفهمد، باید تا حدی با فارسی آشنایی داشته باشد وگرنه دچار مشکل می‌شود.
 
بعضی ابیات اقبال با یک کلمه فارسی می‌شوند
 او ادامه داد: در دیوان‌ها و کتاب‌های اردوی اقبال، که اشعار اردو را خود نوشته، زیاد می‌بینیم که یک‌باره به سراغ فارسی رفته و در میان ابیات اردو، یک بیت یا مصرع فارسی آورده است و یک‌طور فضای فارسی در آنجا داریم؛ یا ابیاتی دارد که اگر یک یا دو کلمه آن را عوض کنیم؛ آن بیت کاملا از اردو به فارسی تبدیل می‌شود. مثلا یک بیت از اقبال هست که:
 «حدیث بی‌خبران هه، تو با زمانه بساز / زمانه با تو نسازد، تو با زمانه ستیز»

                   
                    علی کمیل قزلباش 

مصراع دوم آن که کاملا فارسی است، اما در مصراع اول واژه «هه» یک کلمه اردو و به معنای «است» در زبان فارسی است؛ بنابراین با جایگزین کردن «است» به‌جای «هه»، این بیت اقبال که جزو ابیات اردوی او است، کاملاً به فارسی تبدیل می‌شود. خود اقبال هم به شعر فارسی‌اش می‌بالد که:
«گرچه هندی در عذوبت شکر است / طرز گفتار دری شیرین‌تر است»
 البته این تنها شعر اقبال در ستایش شعر فارسی نیست؛ او خیلی ابیات دیگر دارد، که در آن راجع به فارسی و تاریخ فارسی سخن گفته و این زبان را ستایش کرده است؛ بنابراین اقبال کاملا تحت تاثیر شعر فارسی بوده است.
 
اقبال هرچه دارد از مولوی دارد
 مدرس ادبیات دانشگاه علامه اقبال پاکستان درباره تاثیر مولانا بر اقبال لاهوری گفت: اقبال اگر اقبال شده، به خاطر این است که مرید مولوی است. او اگر شاگردی و مریدی مولوی را نپذیرفته بود، اصلا این اقبال بزرگ نمی‌شد. اقبال هرچه دارد، از مولوی دارد؛ یعنی ریشه و اساس شعر، فکر و فلسفه اقبال، مدیون مولوی است؛ بنابراین معلوم است که وقتی کسی از مولوی تاثیر می‌گیرد، بدون زبان فارسی نمی‌تواند جلو برود.
 
 قزلباش در ادامه گفت: در پاکستان زبان فارسی براساس نفرت‌های سیاسی ریشه‌کن شد. ابتدا انگلیسی‌ها سعی کردند فارسی را از پاکستان ریشه‌کن کنند، تا ما از اصل خود جدا شویم، بعد از آن، وقتی که پاکستان استقلال یافت، یک دیکتاتور به نام «ضیاءحق» در اینجا حاکم شد، که این کشور را بدبخت کرد. یکی از دلایل این بدبختی هم این بود که فارسی را از مدارس و دانشگاه‌ها ریشه‌کن و بیرون کرد؛ اما فارسی از دل‌های مردم بیرون نشده است و هنوز هم مردم دوست دارند فارسی را یاد بگیرند.
 
تا اقبال در پاکستان هست، فارسی هم هست
 وی افزود: البته در دانشگاه‌ها هنوز هم رشته‌های زبان و ادبیات فارسی وجود دارد، اما خیلی ضعیف شده است. صحبت من این است که اگر ما می‌خواهیم بگوییم اقبال شاعر ما است _چون ما اقبال را شاعر ملی پاکستان می‌دانیم _ باید فارسی بدانیم؛ چون چه‌طور می‌شود که ما با زبان شاعر ملی خود ناآشنا باشیم. در واقع اگر می‌خواهیم فارسی را از پاکستان بیرون کنیم، باید اقبال را هم از پاکستان بیرون کنیم. تا اقبال هست، فارسی هم هست. اگر می‌خواهیم فارسی نباشد، باید اقبال را هم از کشور بیرون کنیم و نگوییم که اقبال شاعر ملی ما است؛ چون همان‌طور که اشاره کردم، ۶۰ درصد شعر اقبال به زبان فارسی است و خود شعر اردوی او هم پر از فارسی است.

بنابراین اگر بخواهیم اقبال را بفهمیم و بشناسیم، ناچاریم با فارسی رابطه داشته باشیم. اقبال و فارسی لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ یعنی از طرفی بدون اقبال نمی‌شود فارسی در پاکستان ادامه داشته باشد؛ چون گروه‌ها و رشته‌های زبان فارسی را در دانشگاه‌های پاکستان بستند که آن را بیرون کنند، ولی چون اقبال را داریم به زبان فارسی هم نیاز داریم. از طرف دیگر اگر می‌خواهیم اقبال را حفظ کنیم، باید زبان فارسی را هم حفظ کنیم؛ چون اگر فارسی را از بین ببریم، ۶۰ درصد شعر اقبال را هم از بین می‌بریم؛ که ممکن نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها