شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۰
کرمانشاه از استان‌های موفق در زمینه ادبیات آیینی است

شاعر برگزیده جشنواره انتظار در کرمانشاه معتقد است: اشعاری که به مقوله انتظار می‌پردازد، در زبان‌های فارسی و کردی متعدد است و می‌توان کرمانشاه را از استان‌های موفق و تاثیرگذار در زمینه ادبیات آیینی در کشور قلمداد کرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمانشاه - زهره کریم‌زاده: می‌گویند که آغاز توجه به ادبیات آیینی در زبان و ادبیات فارسی به قرن چهارم برمی‌گردد آن زمان که «مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی»، شاعر شیعی مذهب ایرانی به آن پرداخت؛ از او شعری باقی مانده که در آن هم از پیامبر اعظم (ص) گفته و هم از حضرت علی (ع) سخن به میان آورده است.

این گونه شعری در استانِ باسابقه تمدنی کهنِ کرمانشاه، نوپا نیست؛ شاعران آیینی این استان از پتانسیل بالایی بهره‌مند هستند و تاکنون اشعار متعددی را پیرامون انتظار، عاشورا و سایر بخش‌های آیینی، به دو زبان فارسی و کُردی سروده‌اند.

در روزهای اخیر نیز شهرستان سنقر و کلیایی میزبان اولین جشنواره استانی شعر انتظار با حضور اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه، نویسندگان و شاعران بود و در سرسرای اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد این شهرستان، گردهمایی بزرگان ادبیات آیینی و دوستداران شعر و فرهنگ به محفلی دوستانه تبدیل شد.

 
«رضا جمشیدی» شاعر سرپل‌ذهابی که عنوان نخست این جشنواره را از آن خود کرده است، در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایبنا، درباره اینکه برگزاری چنین جشنواره‌هایی تا چه اندازه می‌تواند خلاء‌ها و کمبودهای محافل ادبی را جبران کند؟، گفت: در استان کرمانشاه شاعران زیادی به زبان و گویش‌های متعدد، شعر می‌گویند و انتظار مقوله‌ای است که همواره در فرهنگ ما وجود داشته و اشعاری که در زمینه انتظار در استان گفته شده، متعدد است و امر نوپایی نیست و از اعتقاد ما به ظهور منجی آخر زمان نشات می‌گیرد.

وی با تاکید بر اینکه اشعاری که به مقوله انتظار و شعر می‌پردازد به زبان‌های فارسی و کُردی متعدد است، گفت: می‌توان کرمانشاه را از استان‌های موفق و تاثیرگذار در زمینه ادبیات آیینی در کشور قلمداد کرد.

جمشیدی افزود: گمان می‌کنم برگزاری جشنواره‌ها برای هر مناسبتی، زمینه‌ای برای ارتقای ادبیات و سمت و سو دادن به اشعار و مناسبت‌ها، معرفی شاعران و توانمندی آنان است، چندی است که بسیاری از دورهمی‌های ادبی و شاعرانه را از دست داده ایم که این جشنواره‌ها تا حدودی پرکننده این خلاء است.
 
وی که سروده‌های خود را در قالب‌های غزل و مثنوی به این جشنواره عرضه کرده است، گفت: سعی کردم در یک مثنوی، نگاهی متفاوت در اشعار انتظار عرضه کنم و در برابر برخی از نگرش‌های خشونت‌آمیز در دنیا، نگاه صلح‌آمیز به مقوله انتظار را جایگزین کردم.


این شاعر سرپل‌ذهابی در پاسخ به این سوال که به نظر شما چه ویژگی در انتخاب این اثر به عنوان اثر نخست این جشنواره نقش داشته است؟، افزود: نوع نگاه به انتظار مورد توجه داوران قرار گرفته است. انتخاب سنقر برای میزبانی جشنواره به برنامه‌ریزی متولیان فرهنگ و ارشاد استان بستگی دارد و معمولاً هر شهرستان برای برپایی جشنواره خاصی انتخاب می‌شود که می‌توان به جشنواره شعر آزاد و عاشورایی در کنگاور، شعر کُردی و آزاد در پاوه و برگزاری جشنواره‌های مرتبط با دفاع مقدس در گیلانغرب و سرپل ذهاب اشاره کرد و شاید بتوان گفت که هر شهرستان سهمیه مناسبتی دارد.

جمشیدی اضافه کرد، یکی از نقاط قوت جشنواره سنقر حضور محمدعلی بهمنی به عنوان یکی از بزرگترین غزل‌سرایان معاصر ایران بود. همچنین تنظیم زمانبندی و حضور مشتاقان ادبیات، نقاط مثبت دیگر این جشنواره بود.

دبیرخانه انتظار، جشنواره ملی برگزار می‌کند
معاون فرهنگی و رسانه‌ای اداره‌کل فرهنگ و ارشاد استان کرمانشاه هم در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا، از مطالعه و فرهنگ‌سازی به عنوان یکی از راهکارهای موثر برای کاهش مشکلات اجتماعی یاد کرد.


پریسا محمدی با تاکید بر اینکه از شاعران، نویسندگان و هنرمندان در این راستا حمایت می‌کنیم، ادامه داد: دبیرخانه دائمی شعر انتظار در شهرستان سنقر دایر می‌شود و در صدد هستیم تا در سال آینده دبیرخانه دائمی شعر انتظار، جشنواره ملی برگزار کند که این امر موجب حضور قلم به دستان کشور در استان و در نهایت موجب توسعه و پیشرفت این بخش می‌شود.

وی گفت که از بنی عامریان، شاعر پیشکسوت و توانمند سنقری خواسته است تا یک انجمن ادبی به نام شعر انتظار را در این شهرستان راه‌اندازی کند چرا که می‌تواند تکمیل کننده دبیرخانه باشد.

بر اساس این گزارش، «مهدی بشیری» از سنقر و «محمد عنبری» از کنگاور به ترتیب عناوین دوم تا سوم اولین جشنواره شعر انتظار را از آن خود کردند.
 
در زیر مثنوی «انتظار» از رضا جمشیدی را که در این جشنواره حائز رتبه برگزیده نخست شد، آمده است:
 
****
دستهایم به دعایند که روزی برسی
هی به درگاه خدایند که روزی برسی
من به منوال خودم در پی این آمدنم
که به سامان برسانی همه ی جان و تنم
من دلم‌منتظرت تا تو بیایی با عشق
دشمنی‌های جهان را بزدایی با عشق
پرچمت سبز ترین پرچم دنیا باشد
صحبت از هر چه کنی دلبر و زیبا باشد
بر خلاف آنچه این منتظران می‌گویند
دیگران‌نام‌تو را مرهم‌جان می‌گویند
شک ندارم که تو از جنگ بدت می‌آید
از دل و چهره ی صد رنگ بدت می‌آید
شک ندارم که تو از کینه تنفر داری
از شکاننده ی آیینه تنفر داری
ار قرار است که با آمدنت جنگ شود
عرصه بر مردم آرام جهان تنگ شود
ار قرار است که با این همه دشمن بشویم
یا به یک جنگ پر از کینه و نفرت برویم
پس ظهورت به چه درد این جهان خواهد خورد
چه کسی سود از این آمدنت خواهد برد
****
حتم دارم‌که تو از پیش خدا می‌آیی
حتم دارم که تو با عشق و صفا می‌آیی
شک ندارم که تو محبوب جهان خواهی شد
وقت موعود به هر قلب عیان خواهی شد
باورم‌نیست‌که هر اسلحه ای قفل شود
یا که هر حادثه و دغدغه ای قفل شود
باورم‌نیست که با اسب بیایی به جهان
یا که شمشیر به دستت برسی با هیجان
یا فقط سیصد و اندی به تو ملحق بشوند
مابقی باطل و این دسته فقط حق بشوند
آنچه این خیل به توصیف شما میگویند
از ظن‌من همه اش پرت و پلا میگویند
همه اش منتظرت طعم ریاست بچشی
این جهان را بشکافی و به آتش بکشی
آخر لذت این خیل فقط کشتار است
بینمان فاصله افتاده پر از دیوار است
من شما را پر احساس و صفا میخواهم
عاری از دشمنی و جنگ و جفا میخواهم
دوست دارم به سخن آیی و حرفی بزنی
با دلت ریشه ی هر ظلم و ستم را بکنی
یک جهان‌مانده ی یک حرف پر از عشق شده
عالمی تشنه ی یک ظرف پر از عشق شده
تا به کی دشمن مجهول عذابم بدهد
شاخ افسانه ی یک غول عذابم بدهد
من‌نمی دانم از این جنگ چه سودی بردند
توی این دایره ی تنگ چه سودی بردند
گفته ای تا که جهان پر ز جنایت نشود
این دعاهای پر از گریه اجابت نشود
آی ارباب، در این دایره ی کوچک‌ ما
آنقدر جرم و جنایت شده کافیست...بیا
آن قدر اسم تو را روی زبان آوردند
صد برابر همه از مال یتیمان خوردند
****
تو بیا با گل مریم به تماشای جهان
پیش هر کس که بمانید به هر دین و زبان
او تو را مثل خودش بر دل و جانش بنهد
بهترین هدیه ی خود را به جمالت بدهد
من به هر گوشه ی این خاک برادر دارم
توی برلین و رم و قاهره خواهر دارم
من خودم پرچم صلحت به جهان خواهم داد
با دلی گرم به هر دین و زبان خواهم داد
لطف خود را به همین دایره محدود نکن
هرگز آن راه که آید به تو مسدود نکن
ظلم نزدیک‌ من و توست بیا بردارش
گاه با نام و تن توست بیا بردارش
باورم هست که هر اسلحه ای قفل شود
باورم هست که هر دغدغه ای قفل شود
گر تو با صلح بیایی همه جا خوب شود
این جهان با همه زخمش به خدا خوب شود
یک نفر مثل‌محمد که پر از دل باشد
یک نفر مثل علی عاشق و عادل باشد
یک‌نفر کل جهان را بنوازد با عشق
هر چه ویرانی و درد است بسازد با عشق
این جهانشهر به یک عاطفه محتاجتر است
یا به یک مذهب پر جاذبه محتاجتر است
تا خداوند، خداوند جهان‌ها نشود
درد این مردم بیچاره مداوا نشود
پس بیا داد بزن کل جهان مال خداست
آی فریاد بزن کل جهان مال خداست

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها