جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰
کینگ‌ میکرها چگونه رئیس‌جمهورها را جا به جا می‌کنند؟

یوسف نوری‌زاده مترجم کتاب «نه گفتن کافی نیست» می‌گوید: کلاین مسئله روی کار آمدن ترامپ را در یک پروسه تاریخی بررسی کرده و می‌خواهد بگوید اینگونه نبوده که از سیستم دموکراسی درست و حسابی یک باره فردی مثل ترامپ به قدرت برسد و او نتیجه شوک‌های متعدد اقتصادی و اجتماعی و مالی قبلی بوده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ناومی کلاین روزنامه‌نگار جهانی و نویسنده در کتاب «نه گفتن کافی نیست» با زیرعنوان (ظهور ترامپیسم: ظهور بحران‌های فزاینده) نشان‌مان می‌دهد که ما چگونه به این مرحله عجیب غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک رسیدیم؛ چگونه می‌توانیم جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیریم، و چگونه می‌توانیم ـ اگر سرمان به باد نرود ـ اوضاع را بهتر کنیم.

کلاین در این کتاب ابتدا این سوال را مطرح می‌کند که قبل از واقعه ترامپ به نظرمان می‌رسید که همه‌چیز در حال بهتر شدن است؟ و سپس حقیقتی را برای ما فاش می‌کند: انتخاب ترامپ فقط انتقال مسالمت‌آمیز قدرت نیست، بلکه شراکتی تاجرمآبانه است که با استفاده از ترفندهای عمدی و ایجاد شوک‌های پیاپی و موج موج و سیاست‌های افراطی، بحران‌های متعددی را بر مردم تحمیل می‌کند و از این طریق جامعه، محیط‌زیست، اقتصاد و امنیت ملی را به نابودی می‌کشاند.

یوسف نوری‌زاده مترجم اثر در گفت‌وگو با ایبنا، درباره نگاه نااومی کلاین به ارتباط سیاست مبتنی بر شوک و روی کار آمدن ترامپ می‌گوید: «خانم کلاین مسئله روی کار آمدن ترامپ را در یک پروسه تاریخی بررسی کرده و می‌خواهد بگوید اینگونه نبوده که از سیستم دموکراسی درست و حسابی یک باره فردی مثل ترامپ به قدرت برسد و او نتیجه شوک‌های متعدد اقتصادی و اجتماعی و مالی قبلی بوده است. یعنی حضور فردی مثل ترامپ در راس سیاست آمریکا یک پیشینه تاریخی داشته که از اوج گرفتن نئولیبرالیسم در دهه 70 و 80 میلادی و تغییر اولویت‌ها در جامعه به سوی استفاده بی‌رویه از انسان و طبیعت و جامعه گرایش پیدا کرد آغاز شده است. کلاین ترامپ را نتیجه آن روند می بیند و به نظرش خیلی نباید از پدیده ترامپ شوک شویم.»

او ادامه می‌دهد: «البته نویسنده تاکید دارد که روش کار این سیستم وارد کردن شوک یا استفاده ناجوانمردانه از شوک‌هایی است که طبیعت و اشتباهات اجتماعی به انسان‌ها وارد می‌کند و این‌ها سوار بر شوک‌ها شده و به سودهای کلان خودشان می‌رسند.»

کلاین در این کتاب ابتدا این سوال را مطرح می‌کند که قبل از واقعه ترامپ به نظرمان می‌رسید که همه‌چیز در حال بهتر شدن است؟ و سپس حقیقتی را برای ما فاش می‌کند: انتخاب ترامپ فقط انتقال مسالمت‌آمیز قدرت نیست، بلکه شراکتی تاجرمآبانه است که با استفاده از ترفندهای عمدی و ایجاد شوک‌های پیاپی و موج موج و سیاست‌های افراطی، بحران‌های متعددی را بر مردم تحمیل می‌کند و از این طریق جامعه، محیط‌زیست، اقتصاد و امنیت ملی را به نابودی می‌کشاند.

اما به واقع وقتی در سیستم و مناسبات امروز خود سیاست مداران هم بازیگری خاصی در آنچه که رخ می‌دهد ندارند و عملا صندوق‌های دموکراسی هم از سوی بانک‌های مرکزی و شرکت‌های چند ملیتی اداره می‌شوند، اینکه ترامپ روی کار باشد یا فرد دیگری تفاوت می‌کند؟

یوسف‌زاده در این باره بیان می‌کند: «اتفاقا کلاین هم روی همین تاکید دارد که بانک دارها و شرکت‌های چند ملیتی و ... خریدار سیاست‌مداران هستند و سیاست‌مداران ملعبه و بازیچه این افرادند. در فرهنگ علوم سیاسی حتی اصطلاحی داریم به نام کینگ میکر که یعنی قدرت‌هایی وجود دارند که تعیین می‌کنند چه کسی رئیس جمهور آتی کدام کشور به ویژه آمریکا شود و کابینه چگونه چیده شود. قدرت این‌ها تنها به مهره چینی محدود نیست و حتی رئیس جمهورها باید برای دیدنشان وقت قبلی بگیرند و فیلترهایی را بگذرانند تا با آن‌ها بنشینند و سیاست‌هایشان را قدم به قدم اجرا کنند. حتی همان اوبامایی که آن همه سیاه پوستان و طبقه متوسط از پیدایش و انتخابش ابراز خوشحالی می‌کردند هم مهره دست این ابرمردان بانک‌ها و شرکت‌های چندملیتی بود.»

او همچنین در پاسخ به این پرسش که در این سیاست شوک‌محور شخصی مثل ترامپ قله شوکی است که کلاین از آن صحبت می‌کند، یا پدیده‌ای بالاتر از آنچه او مقام تشریفاتی امپراطورمابانه نام گذاشته نیز می‌توان برای مناسبات نظم نوین جهانی متصور بود، متذکر می‌شود: «خانم کلاین هم روش کار این‌ها را نقطه پایان همه چیز می‌داند والبته نویدهایی هم می‌دهد و مثلا در انتهای کتاب مانیفستی هم می‌دهد به نام مانیفست جهش که پیشنهادهایی است مثلا برای استفاده بهینه از انرژی‌ها، روآوری به جمعیت‌ها و سازمان‌های مردم نهاد محلی و محفلی و تاثیرگذاری روی احزاب. اگر بخواهیم شرایط را خیلی سیاه ببینیم همان‌طور که کتاب درباره سوسیالیسم یا بربریت می‌گوید، اگر همین رویه ادامه پیدا کند بشر نهایتی جز بربریت ندارد؛ اتفاقات دنیا، مهاجرستیزی‌ها و جنگ‌های تمدنی، جنگ به بهانه مبارزه با رادیکالیسم اسلامی که اتفاقا دست پخت خودشان است، بهره‌برداری جنون آمیز از طبیعت و سوخت‌های فسیلی، زن ستیزی بیمارگونه و مقررات زدایی و ... همه مصداق این موضوع را نشان می‌دهد. اگر همه این‌ها به همین رویه ادامه پیدا کند طبیعی است که بشریت روی خوشی نخواهد دید و کلاین می‌گوید انسان‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه آگاهی‌هایشان را بالا ببرند و با همدیگر متحد شوند و از زندگی مصرفی فاصله بگیرند.»

کلاین البته متذکر شده که برای شروع ابتدا باید بفهمیم که به چه چیزی «نه» می‌گوییم؛ چون آن «نه»‌ای که روی جلد آمده فقط خطاب به یک فرد یا حتی عده‌ای از افراد نیست (اگرچه این هم هست). ما همچنین داریم به سیستمی که آن‌ها را به آن درجه رفیع! رسانده «نه» می‌گوییم. و بعد بیایید رو بیاوریم به یک آری: آری‌ای که به چنان تغییرات بنیادینی منجر شود که تصاحب هستی انسان‌ها توسط ابرشرکت‌ها را تا سطح یک پاورقی تاریخی، یعنی تا سطح هشدار به فرزندانمان، تنزل دهد و دونالد ترامپ و هم‌قطارانش به ماهیت اصلی خود، شناخته شوند: با نشانه‌ای از یک بیماری حاد، بیماری‌ای که به طور جمعی تصمیم گرفتیم تا به هم برآمده و مداوایش کنیم.

حالا اینکه راهکار عملی مدنظر او برای رسیدن به این آری چیست یا او تنها در این اثرش تبیین مسیر و خط و مشی کرده است، موضوعی است که مترجم اثر درباره‌اش اینگونه توضیح می‌دهد: «من معتقدم کلیشه‌ای برخورد کردن با واژه‌ها یا واژه‌ها را بی‌رویه تکرار کردن خاصیت عملی خودش را از دست می‌دهد. یعنی مدام آری گفتن به تشکیل جهش‌ها و سازمان‌ها گاهی نمایشی و فاقد عملگرایی می‌شود. یعنی باید تا جایی که جوامع اجازه می‌دهند عملا دست به اقدام زد. مثلا در کانادا وقتی حرف از رد کردن لوله نفت از زیر بستر رودخانه‌ای مطرح شد خیلی‌ها ماه‌ها و هفته‌ها و با وجود سختی‌های زیاد آنجا تحصن کردند و بالاخره هم پروژه متوقف شد. راه درست بالا بردن آگاهی و تشکیل اتحادهای کوچک و وصل کردن این اتحادها با همدیگر و نهایتا دست به حرکت‌های بزرگ ملی و فراملی زدن است.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها