پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۶
قدیمی‌ترین کارگاه‌های فراوری سنگ لاجورد در شهر سوخته سیستان بوده است

ویدالی می‌گوید: اطلاعات بسیار خوبی در شهر سوخته یافته شده ولی آنچه که در حال حاضر فقدان آن به یک مشکل تبدیل شده است این است که این اطلاعات به خوبی و با نظم مشخصی منتشر نمی‌شوند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- احمد ابوالفتحی: کتاب «ساخت مهره‌های لاجوردی در شهر سوخته؛ تفسیر صنایع دستی در جامعه شهریِ هزاره سوم پیش از میلاد» نوشته الساندرا لازاری و مسیمو ویدالی از برگزیدگان بیست‌وششمین جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است. این کتاب پنجاه سال پس از نخستین حفاری‌ها در شهرسوخته نتایج حاصل از کاوش‌های کارگاه‌های سنگ لاجورد را در این سرزمین منتشر می‌کند. بازسازی دقیق ترتیب تولید مهره‌های سنگ لاجورد که در این شهر بزرگ عصر مفرغ با استفاده از روش‌های علمیِ به روز شده انجام می‌شده است.

نتایج این پژوهش همچنین بسیاری از پیش‌فرض‌های پذیرفته‌ شده را درباره نظام کار دوران باستانی در شهرهای عصر مفرغ مورد تردید قرار می‌دهد.
مسیمو ویدالی استاد باستان‌شناسی خاور نزدیک و باستان‌شناسی صنایع دستی در دانشگاه پادوا ایتالیاست. وی که در سال‌های اولیه فعالیت علمی خود در محوطه باستانی شهر سوخته فعالیت داشته در حال حاضر نیز در کاوش‌های باستان‌شناختی جیرفت و ناحیه هلیل‌رود همکاری می‌کند. دیگر مولف کتاب خانم الساندرا لازاری نیز پژوهشگر میراث فرهنگی شورای پژوهشی ایتالیا بوده است. با این دو که برای شرکت در آئین پایانی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در ایران حضور پیدا کرده بودند گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
چه شد که به شهر سوخته علاقه‌مند شدید و در این زمینه دست به تالیف زدید؟
ویدالی: من از چهل سال پیش عاشق پیشینه باستان‌شناختی ایران شدم. خیلی خوش‌شانس بودم که اولین تجربه فعالیتم در حوزه باستان‌شناسی، وقتی که فقط نوزده سال سن داشتم در شهر سوخته زابل رخ داد. اینکه توانستم در حفاری‌های باستان‌شناختی شهر سوخته حضور داشته باشم یکی از بزرگترین شانس‌های زندگی من بود که هیچ وقت آن را فراموش نمی‌کنم. کتابی که من با همکاری خانم الساندارا لازاری تالیف کرده‌ام درباره تنها نقطه در تمام دنیاست که از 5 هزار سال پیش کارگاه فرآوری سنگ لاجورد داشته است. توجه به دستاوردهای باستان‌شناختی شهر سوخته برای باستان‌شناسی اروپا، آسیا و خاورمیانه بسیار اهمیت دارد.

کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر سوخته از سال 1972 با سرپرستی مارسیو توزی آغاز شد و بسیاری از دستاوردهای حاصل از کاوش در این منطقه که بسیار هم مهم هستند هنوز منتشر نشده است. برای من و همکارم دکتر لازاری بسیار مهم بود که اطلاعات حاصل از این پژوهش‌ها را در دسترس عموم قرار دهیم و انگیزه اصلی انتشار این اثر همین بود که دسترسی به این اطلاعات را فراهم سازیم.
 


اگر لطف کنید و درباره دستاوردهای تازه حاصل از تالیف کتاب «ساخت مهره‌های لاجورد در شهر سوخته» توضیح دهید ممنون می‌شوم.

لازاری: ما با گردآوری و دسته‌بندی شواهدی که از کاوش‌های شهر سوخته در اختیار داشتیم به نتایجی دست یافتیم که با نتیجه‌گیری‌هایی که پیش از این از باستان‌شناسی در شهر سوخته صورت گرفته بود بسیار متفاوت بود. تصور عموم باستان‌شناسان این بود که صنعتگران سنگ‌تراش شهر سوخته، لاجوردهای خود را برای صادرات به حوزه بین‌النهرین و عراق کنونی تولید می‌کرده‌اند، اما بررسی‌های ما نشان داد که عمده لاجوردهای اعلا را در خود شهر سوخته می‌توان یافت. به عبارتی، سنگ لاجورد در شهر سوخته بیشتر برای مصرف داخلی تولید می‌شده است و آنچه از این سنگ‌ها که به خارج از حوزه شهر سوخته و به عنوان نمونه عراق صادر می‌شده است، سنگ‌های کم‌بهاتر بوده‌اند.
 
بقایای سنگ‌های لاجورد شهر سوخته در عراق پیدا شده است؟
ویدالی: بله. به ویژه در جنوب عراق، شهرهایی مانند بصره و عور از این بقایا تعداد قابل توجهی پیدا شده که می‌توان کیفیت آنها را با کیفیت لاجوردهایی که در محوطه شهر سوخته یافته شده مقایسه کرد.
 
چگونه می‌فهمید که لاجوردهای یافته شده در عراق، از همان لاجوردهایی است که در شهر سوخته تولید  شده؟
ویدالی: از نحوه تراش سنگ و جنس سنگ‌ها می‌شود به نسب آنها پی برد.


 
کاری که در کتاب شما صورت گرفته است، این است که سنگ‌های لاجورد را دسته‌بندی کرده‌اید و کنار هم گذاشته‌اید و از مسیر ارزیابی این سنگ‌ها، گزاره‌هایی انسان‌شناختی درباره سنگ‌تراشان شهر سوخته ارائه داده‌اید. به چه روشی به این اطلاعات دست پیدا کردید؟
ویدالی: باستان‌شناسی علم پیچیده‌ای است. ما به شواهد تکیه می‌کنیم و به عنوان نمونه این نکته را مدنظر قرار می‌دهیم که بقایای کارگاه‌های تراشیدن سنگ لاجورد در چه مناطقی یافته شده است. خرده سنگ‌ها، ابزارهای تراش و... نه در مناطق ثروتمندنشین و کاخ‌ها که در غارهای پائین‌دست شهر سوخته که نزدیک به هامون هستند یافته شده است. این نشان می‌دهد که سنگ‌تراشان شهر سوخته از افراد پائین‌دست اجتماع بوده‌اند. از سوی دیگر پراکندگی شواهد در حوزه‌ای وسیع از ایران و افغانستان نشان می‌دهد که این سنگ‌تراشان یک‌جا نشین نبوده‌اند و همواره در مسیری میان ایران و افغانستان کنونی در حال حرکت بوده‌اند.
 
بر مبنای توصیفی که در کتاب و همین‌طور در این گفت‌وگو ارائه داده‌اید می‌شود شباهت‌های فراوانی میان نوع زیست کولیان و سنگ‌تراشان شهر سوخته یافت. آیا می‌توان نسبتی میان این دو گروه انسانی برقرار کرد؟
ویدالی: البته ناحیه زیستی‌ای که کولیان از آن برآمده‌اند با زیستگاه سنگ‌تراشان شهر سوخته یکسان نیست، امام شواهد نشان می‌دهد که نحوه زیست این دو گروه به هم بسیار شبیه است. سنگ‌تراشان هم خارج از ساختار شهری محسوب می‌شده‌اند و آنچه که از آنها باقی مانده است نشان می‌دهد که زیست خود را از مسیر ماهی‌گیری از هامون سامان می‌داده‌اند. به صورت گروهی زندگی می‌کرده‌اند. از طرف دیگر آغل‌هایی که در دل کوه برای نگه‌داری از گوسفند کنده می‌شده است، مملو از سنگ لاجورد یافته شده‌اند. این هم دلالتی بر نحوه زیست و جایگاه زیستی سنگ‌تراشان شهرسوخته دارد. این نشان می‌دهد مردمی که زیست خود را بر مبنای جابه‌جایی در مسیر رودخانه هیرمند به همراه احشامشان شکل داده بودند، همان سنگ‌تراشان شهر سوخته هستند. از اساس معادن لاجوردی که سنگ‌تراشان شهر سوخته از آن بهره می‌گرفته‌اند در افغانستان کنونی قرار داشته است.
 
پس به نوعی می‌شود این سنگ‌تراشان را شبیه به عشایر دانست. در کتاب گفته‌اید که آن‌ها علاوه بر لاجورد سنگ‌های دیگری را هم برای تهیه اشیاء زینتی تراش می‌داده‌اند. آن سنگ‌ها را از کجا تهیه می‌کرده‌اند؟
ویدالی: این سنگ‌تراشان علاوه بر لاجورد از سنگ‌هایی مثل فیروزه هم استفاده می‌کرده‌اند که آن را از شمال شرق ایران و ناحیه نیشابور کنونی تهیه می‌کرده‌اند. به عبارتی سابقه تراش فیروزه در ایران هم به پنج هزار سال پیش بازمی‌گردد.
 
با توجه به اینکه سنگ‌های دیگری هم مورد بهره‌برداری سنگ‌تراشان شهر سوخته بوده چرا تکیه خود را بر لاجورد گذاشتید؟
ویدالی: در کتاب سنگ‌های دیگری مانند فیروزه، مرمر، چخماق و مس هم مورد توجه بوده‌اند اما عمده سنگ‌هایی که در شهر سوخته یافته شده از جنس لاجورد است و میزان دیگر سنگ‌ها بسیار اندک است.
 
این سنگ‌ها در حال حاضر در کجا نگه‌داری می‌شوند؟
لازاری: در موزه‌های مختلف. از جمله موزه زاهدان. البته چون گروه اولیه کاوش در شهر سوخته ایتالیایی بود بخشی از آثار یافته شده در این منطقه در مقطعی که تا 1976 ادامه داشت بر مبنای توافق‌های قانونی به ایتالیا منتقل می‎شد ولی بعدتر به این نتیجه رسیدند که بهتر است میراث یافته شده در هر منطقه در نزدیکی همان منطقه نگه‌داری شود و به همین خاطر موزه زاهدان بسیار تقویت شد. خود من هم مجموعه قابل قبولی از سنگ‌های یافته شده در شهرسوخته را نگه‌داری می‌کنم که البته امکان دسترسی به آن برای همه پژوهشگران فراهم است.



 
در حال حاضر کاوش در شهر سوخته در چه وضعی به سر می‌برد؟
ویدالی: بعد از آنکه کار گروه ایتالیایی کاوش در شهر سوخته متوقف شد یک گروه ایرانی به سرپرستی منصور ساجدی این کار را بعد از مدتی آغاز کرد و در حال حاضر هم کار ادامه دارد. منصور ساجدی تحصیل باستان‌شناسی خود را در ایتالیا انجام داده است و در کار خود بسیار خبره است.

لازاری: تکیه ساجدی بر یافتن گورهای شهر سوخته است و تاکنون هزار گور در این منطقه پیدا کرده است که اقلام موجود در آنها دید بسیار خوبی درباره گذشته این منطقه به ما می‌دهد.

ویدالی: اطلاعات بسیار خوبی در شهر سوخته یافته شده ولی آنچه که در حال حاضر فقدان آن به یک مشکل تبدیل شده است این است که این اطلاعات به خوبی و با نظم مشخصی منتشر نمی‌شوند.
 
یکی از مشهورترین ظروفی که در شهر سوخته یافته شد، ظرفی است که «درخت آسوریک» نام گرفته و به عنوان کهن‌ترین پویانمایی (انیمیشن) دنیا شناخته می‌شود. اطلاعات تازه‌ای درباره این ظرف ندارید؟
ویدالی: این ظرف بسیار مشهور است البته کهن‌ترین انیمیشن دنیا نیست. در اروپا، به ویژه در فرانسه و چک‌اسلواکی سابق ظروفی یافته‌اند که از درخت آسوریک قدیمی‌تر هستند و وقتی آنها را می‌چرخانید نقوش روی آنها حالت انیمیشنی به خود می‌گیرند. از اساس در باستان‌شناسی وقتی درباره قدمت یک چیز صحبت می‌شود و آن چیز قدیمی‌ترین نامیده می‌شود به سرعت یک باستان‌شناس پیدا می‌شود که ظرف قدیمی‌تری پیدا می‌کند و آن ادعا را زیر سوال می‌برد.

با وضعیت باستان‌شناسی کنونی ایران تا چه حد آشنایی دارید؟
ویدالی: من با باستان‌‎شناسانی مثل نصیر اسکندری که در دانشگاه جیرفت مشغول به تدریس است و در حوزه جیرفت و هلیل‌‎رود به کار باستان‌شناسی مشغول است آشنایی دارم. آنها فعالیت قابل توجهی در آن منطقه دارند و از جمله در حال حاضر موفق به کشف یک منطقه باستان‌شناسی نزدیک جیرفت، به نام ورامین شده‌اند که گمانه‌زنی‌ها نشان می‌دهد که حتی از منطقه باستانی جیرفت هم اهمیت و قدمت بیشتری دارد و مسیر پژوهش درباره تمدن جیرفت را تغییر خواهد داد. در مجموع باستان‌شناسی امروز ایران پویاست. دانشجویان و اساتید خلاقی دارد که به زبان‌های خارجی به خوبی مسلط هستند و در کار خود هم بسیار کوشا هستند.
 


به عنوان سوال پایانی نظر خود را درباره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و حضورتان در این مراسم هم بگوئید.

ویدالی: این باعث خوشحالی ماست که در اینجا هستیم. ایران بخشی از قلب ماست و خوشحالم که بعد از سال‌ها فعالیت در زمینه باستان‌شناسی کار ما مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است. از مهمان‌نوازی دوستان ایرانی‌مان بسیار سپاسگذاریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها