یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۸:۱۷
دوست دارم به فرم جدیدی در قصه‌نویسی برسم

فریبا کلهر که از نوشتن قصه‌های روتین برای بچه‌ها خسته شده است، دوست دارد در داستان‌نویسی برای کودکان و نوجوانان به فرم جدیدی برسد و معتقد است لابی‌گری برای معرفی و نقد کتاب‌ها در حوزه کودک و نوجوان و حوزه بزرگسال افزایش یافته که بسیار آسیب‌زاست.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ملیسا معمار- امروز دوشنبه 4 شهريور، مصادف با سالروز تولد داستان نویس معاصر، فريبا كلهر است. وی فعالیتش را در حوزه نویسندگی از دهه 60 با قلم زدن در مجله‌های رشد آغاز كرد. کلهر در سال‌های بعد توانست جايگاه خود را ميان نويسندگان كودك و نوجوان تثبيت كند. كلهر كه از زمان تاسیس سروش کودکان تا سال‌های1382 (حدود سیزده سال)، سردبیر ماهنامه سروش کودکان بوده با ویژه‌نامه کودکان روزنامه همشهری که آفتابگردان نامیده می‌شد به عنوان دبیر سرویس شهری نيز همکاری ‌کرده است. کتاب «سوت فرمانروا» ازجمله آثار اوست که در سال ۱۳۶۸ به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. او تا به حال حدود 150 عنوان کتاب برای کودکان نوشته است و کارهای ارزشمندی در بازنویسی اسطوره‌ها انجام داده و آثاری مانند «اسطوره گیلگمش»، «اسطوره اینانا» و «اسطوره گرشاسب» از خود برجای گذاشته است. این نویسنده حوزه کودک و نوجوان از اواخر دهه ۸۰ به‌طور جدی داستان‌نویسی بزرگسالان را آغاز کرد و رمان‌هایی را در این حوزه نوشت. علاوه بر این کلهر تا به حال پنج کتاب برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده است. به بهانه زادروز فریبا کلهر با او گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
چرا به شما «بانوی هزارقصه» می‌گویند؟
تابه‌حال از من 150 عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان منتشر شده است که بعضی از آن‌ها مجموعه قصه بوده‌اند و اگر تعداد قصه‌هایی که در این کتاب‌ها و همچنین در مجلات مختلف تا به‌حال از من منتشر شده است را جمع بزنیم به حدود بیش از هزار قصه می‌رسد. شاید به همین دلیل باشد که به من »بانوی هزار قصه» می‌گویند.
 
شما علاوه بر حوزه کودک و نوجوان، رمان‌هایی هم در حوزه بزرگسال منتشر کرده‌اید، چه شد به خلق آثار در این حوزه پرداختید؟
وقتی در حوزه بزرگسال نخستین رمانم با عنوان «پایان یک مرد» را نوشتم احساس کردم که هوسی زودگذر بود و تمام شد و دیگر ادامه نخواهد یافت اما نوشتن در این حوزه برایم جذاب بود و تا 5 رمان ادامه یافت و بعد از «پایان یک مرد»، رمان‌های«شروع یک زن» ، «عاشقانه»، «مردی از آنادانا» و «شوهر عزیز من» را نوشتم. الان هم یک رمان بزرگسال دارم که هنوز به ناشر تحویل نداده‌ام و امیدوارم آخرین رمان من در حوزه بزرگسال باشد و بعد از آن دوباره به سوی رمان نوجوان بروم و سعی کنم راه‌های جدیدی را پیش روی نوشتن در این حوزه پیدا کنم.

 
 

کارکردن در حوزه کودک و نوجوان برایتان شیرین‌تر و خوشایندتر است یا حوزه بزرگسال؟
واقعیت این است که نوشتن هزار قصه خیلی شما را کارآزموده می‌کند و برای این کار باید زیروبم قصه‌نویسی در حوزه کودک و نوجوان را آموخته باشید و آشنایی کاملی با آن داشته باشید تا بتوانید این همه قصه بنویسید. من دیگر از این فرم نوشتن خسته شدم و دوست دارم در حوزه کودک و نوجوان به راه‌های جدید برسم. این فرم قصه‌هایی که امروزه در کتاب‌های کودک و نوجوان به وفور دیده می‌شود، مثلا شخصیت خرس یا گربه‌ای که در آن‌ها وجود دارد و اتفاقی می‌افتد، براین اساس می‌توان هزاران قصه نوشت. اما من دوست دارم به فرم جدیدی در قصه‌نوشتن برای کودکان و نوجوانان برسم که هنوز نرسیده‌ام. در زمان‌های گذشته که ژانر فانتزی در ایران جدید بود و هنوز نویسندگان ایرانی در این سبک نمی‌نوشتند، رمان «امروز چلچله من» را که در سبک فانتزی بود را برای نوجوانان نوشتم که جزء نخستین رمان‌های فانتزی در ایران بود و چون کسی تابه‌حال این کار را انجام نداده بود نوشتن در این زمینه خیلی برایم جذاب بود و بعد از آن هم رمان‌های «هوشمندان سیاره اوراک» و «مرد سبز شش هزارساله» و کتاب‌های دیگری در حوزه فانتزی برای نوجوانان نوشتم اما الان دیگر احساس می‌کنم باید از فانتزی عبور کنم و به سبک جدیدی در نوشتن برای نوجوانان برسم که برای خودم راضی‌کننده باشد و تا زمانی که به این سبک در نوشتن نرسم نوشتن رمان برای نوجوانان برایم جذاب نیست.
 
 

شما سال‌ها در زمینه تالیف کتاب برای کودکان و بزرگسالان فعالیت داشته‌اید،  از دغدغه‌های‌تان بگویید.
موضوعی که امروزه خیلی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و حوزه ادبیات بزرگسال دیده می‌شود و به نویسنده‌هایی که در این حوزه‌ها فعالیت دارند، آسیب رسانده است، لابی گری برای تعدادی از کتاب‌ها است و شرایطی ایجاد کرده که بعضی از کتاب‌ها مطرح ‌شوند و برخی دیده نشوند و جوایزی هم که تقسیم می‌شوند عادلانه نیست.
 
آیا این موضوع در معرفی و نقد کتاب‌ها هم صدق می‌کند؟
بله. در معرفی و نقد کتاب هم صدق می‌کند. در زمان گذشته معرفی و نقد کتاب به‌صورت روتین در روزنامه‌ها و مجلات انجام می‌شد اما الان به یک تجارت و معامله تبدیل شده است. چند وقت پیش به یکی از ناشران کتابم گفتم چرا این کتاب حتی در یک روزنامه یا مجله معرفی نشده است و او در پاسخ سوالم گفت که باید برای معرفی کتاب در مجله یا روزنامه، باید لابی داشته باشیم. به هرحال این تریبون‌ها امروز دست یکی است و روز دیگر دست دیگری و اگر این رویه رواج پیدا کند همه اهالی فرهنگ بازنده خواهند بود. امروزه می‌بینیم در مجلات خوب و معتبر کتاب‌هایی معرفی و نقد می‌شوند که خیلی قوی نیستند و خیلی ارزش نقد شدن ندارند و کتاب‌های خوب و ارزشمند کنار گذاشته می‌شوند و کسی به آن‌ها توجهی نمی‌کند. اگر امروز برای بی‌عدالتی نجنگیم و جلوی آن ایستادگی نکنیم فردا دامن همه ما را می‌گیرد. اینکه چقدر در جامعه به نقد و معرفی کتاب توجه می‌شود و مخاطب از آن استقبال می‌کند مساله دیگری است اما چیزی که به ما نویسندگان و منتقدان مربوط می‌شود این است که لابی‌گری در این مسئله دخالت زیادی پیدا کرده است و این مساله هم در حوزه کتاب کودک و نوجوان و هم در حوزه کتاب بزرگسال وجود دارد و بسیار ناراحت‌کننده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها