پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۴
تعلق خاطر کیارستمی به سپهری، فروغ و خیام آشکار است

عباس بهارلو گفت: تعلق خاطر کیارستمی در فیلم‌های «خانۀ دوست کجاست؟» و «باد ما را خواهد برد» به سپهری و فروغ و خیام آشکار است؛ آن‌جا که سپهری می‌گوید: «خانۀ دوست کجاست/ در فلق بود که سوار پرسید»، یا عنوان فیلم «باد ما را خواهد برد» از شعري‌ به‌ همين‌ نام‌ از مجموعه «تولدي‌ ديگر» وام‌ گرفته شده ‌است. لاية‌ ظاهري‌ و بيروني پاره‌ای از فیلم‌های او مثل «زندگي‌ و ديگر هيچ‌...»، «طعم‌ گيلاس‌...» و «باد ما را خواهد برد » مسئلة‌ مرگ‌ است‌؛ اما لاية‌ پنهاني‌ و دروني‌ این فيلم‌ها‌ بر شور و حرارت زندگي ‌دلالت‌ دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) امروز 14تیرماه مصادف با سالروز درگذشت عباس کیارستمی است. کسی که بسیاری سینمای او را ناشی از تلفیق با ادبیات می‌دانند. عباس بهارلو منتقدی است که کتاب‌های زیادی درحوزه سینما دارد و به خصوص درباره سینمای کیارستمی کتاب‌هایی منتشر کرده است. به همین مناسبت گفت وگویی با او انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
بسیاری معتقدند خاستگاه عباس کیارستمی از کانون پرورش فکری کودکان بوده، شما چه‌قدر به این موضوع باور دارید؟  کیارستمی و سینمای او  چه میزان می‌تواند از کتاب‌های آن دوره و جو کانون تأثیر پذیرفته باشد؟
در این موضوع تردیدی نیست که کیارستمی پروردۀ «کانون» و فضای فیلم‌سازی آن سال‌ها است. چنان‌که می‌دانیم و من هم در کتابم دربارۀ کیارستمی (که توسط «نشر قطره» منتشر شده) گفته‌ام فيروز شيروانلو، كه‌ مسئوليت‌ داشت «امور سينمايي‌ كانون‌ پرورش‌ فكري كودكان‌ و نوجوانان‌» را فعال‌ كند، يكي‌ از نخستين مخاطبان فیلم‌های تبلیغاتی كيارستمي‌ بود، و در اواخر دهۀ 1340 از کیارستمی براي‌ هم‌كاري‌ دعوت‌ كرد. کیارستمی در مدت هشت‌ نه‌ ماه‌ تنها كارمند قسمت سينمايي «کانون» بود و به‌‌تدريج‌ افراد ديگري به جمع‌ دو نفري او و شيروانلو پيوستند؛ مثل آراپيک‌ باغداساريان‌، فرشيد مثقالي‌، بهرام‌ بيضايي‌ و محمدرضا اصلاني‌. نخستين‌ فيلم‌ «كانون»‌ را كيارستمي‌ در سال‌ 1349 ساخت، که موضوعش بی‌ارتباط به اساسنامه و برنامه‌ریزی‌های «کانون» نبود. فیلم‌های دیگری هم که کیارستمی در «کانون» ساخت در همان حال و هوای فیلم اولش بودند. مضمون اغلب این فیلم‌ها با کتاب‌هایی که «کانون» برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌کرد بی‌ارتباط نبود.



عباس بهارلو

نقش قصه و داستان در سینمای کیارستمی چیست؟  آیا می­‌توان گفت سینمای او قصه‌گو نیست؟
کیارستمی در اغلب فیلم‌هایش ـ به شیوه خود ـ اعتنایش را به سینمای قصه‌پرداز نشان داده است، چه در فیلم‌های اولیه‌اش مثل «نان و کوچه»، «مسافر»، «تجربه» و مهم‌تر از همۀ این‌ها «گزارش»، و چه در فیلم‌های بعدی‌اش «خانۀ دوست کجاست؟»، «زندگی و دیگر هیچ»، «طعم گیلاس»، «کپی برابر اصل» و «مثل یک عاشق». البته او در فیلم‌هایی که در اواخر عمرش ساخت (مثل « ABCآفریقا»، «جاده‌ها»، «پنج» و «24 فریم») اعتنای کم‌تری به قصه‌گویی نشان داده است. راست این است که در چهارپنج سالِ آغاز قرن بیست‌ویکم رواج فن‌آوری دیجیتال فرصتی برای کیارستمی فراهم کرد که پاره‌ای از ایده‌هایش را بدون حضور عوامل فنی گسترده ثبت و ضبط کند. تعدد فیلم‌هایی که در این سال‌ها ساخته گویای آن هستند که او بیش از سایر فیلم‌سازان هم‌سن و سال خود از گسترش و رواج این فن‌آوری مشعوف بود. درواقع تجربه‌های بعد از «ABC آفریقا» و به‌ویژه «ده» کیارستمی را به این نتیجه رساند که دنیا برای او از زاویۀ دوربین دیجیتال دیدنی‌تر و جذاب‌تر شده است؛ زیرا با این دوربین ذهن‌اش سیال‌تر از گذشته عمل می‌کرد. آشکار است که کیارستمی در فیلم های «پنج» و «24 فریم» میلی به قصه‌گویی و کارگردانی ندارد و دست‌بالا قاب‌بندی‌های او در هر فصل چیزی شبیه به انتخاب زاویه برای گرفتن یک عکس است. به‌عبارت دیگر، به جای آن که قاب ثابتِ عکس او را به تصویر متحرک بیش‌تر علاقه‌مند کند، تصویر متحرک است که او را به انتخاب قاب ثابت ترغیب می‌کرد. طبعاً کیارستمی انتظار نداشت که مجموعۀ عکس‌های ثابت او در هر فصل از «پنج» یا «24 فریم» معناهای بیش‌وکم یک‌سانی داشته باشند؛ اما انتظار داشت که مخاطبان با دیدن سوژه‌های متحرک در قاب‌های ثابت او در واقعیتی که مورد نظر او است سیر کنند.
 
كیارستمی پس از انتشار گزیده شعرهای سعدی با انتقادات زیادی مواجه شد نظر شما راجع به این موضوع چیست؟
کیارستمی هنرمندانی پُرشور، سرزنده و تجربه‌گرا بود، اهل ذوق‌ورزی و آزمایش‌گری بود و انتشار گزیدۀ اشعار شاعران ایرانی را هم بایستی در امتداد همین ذوق‌ورزی‌ها ارزیابی کرد. مهم‌تر از همۀ این‌ها او هنرمندی پُرمدعا نبود. انتشار گزیدۀ شاعران نام‌آور ایرانی را از سوی او بایستی خوانش یا انتخاب کیارستمی از شعرهای شاعران قدیم دانست. قدر مسلم این است که او سعدی‌شناس یا حافظ‌شناس نبود، و ادعایی هم در این خصوص نداشت، و مسلماٌ کتاب‌های گزیدۀ اشعارش در ردیف آثار تحقیقی (مثلاً آن‌طور که دیوان سعدی به تصحیح غلام‌حسین یوسفی یا محمدعلی فروغی اهمیت دارد) قرار نمی‌گیرند.


 
به نظر شما شاعرانگی و ادبیات چه تاثیری بر سینمای کیارستمی گذاشته است؟
تعلق خاطر کیارستمی در فیلم‌های «خانۀ دوست کجاست؟» و «باد ما را خواهد برد» به سپهری و فروغ و خیام آشکار است؛ آن‌جا که سپهری می‌گوید: «خانۀ دوست کجاست/ در فلق بود که سوار پرسید»، یا عنوان فیلم «باد ما را خواهد برد» از شعري‌ به‌ همين‌ نام‌ از مجموعة‌ «تولدي‌ ديگر» وام‌ گرفته شده ‌است. لاية‌ ظاهري‌ و بيروني پاره‌ای از فیلم‌های او مثل «زندگي‌ و ديگر هيچ‌...»، «طعم‌ گيلاس‌...» و «باد ما را خواهد برد » مسئلة‌ مرگ‌ است‌؛ اما لاية‌ پنهاني‌ و دروني‌ این فيلم‌ها‌ بر شور و حرارت زندگي ‌دلالت‌ دارد. اين‌ شور و حرارت زندگي‌ از نوع خيامي‌ است‌؛ به‌ويژه ‌در حرف‌هايي‌ كه «دكتر» (در فیلم «باد ما را خواهد برد») خطاب‌ به‌ بهزاد، موقعي‌ كه‌ او بر ترک‌ موتورش‌ سوار است‌، مي‌زند: «روزي‌ كه‌ گذشته‌ است‌ از او ياد مكن/ فردا كه‌ نيامده‌ است‌، فرياد مكن/ بر نامده‌ و گذشته‌ بنياد منه‌/ حالي‌ خوش‌باش‌ و عمر بر باد  مكن.»‌ و فصل اختتامية‌ فيلم‌، صحنه‌اي‌ كه‌ بهزاد استخوان شخصِ مُرده‌اي‌ را در آب روان مي‌اندازد، اگر چه‌ بر تداوم‌ حيات‌ و زندگي‌ تأكيد دارد، اين‌ رباعي‌خيام‌ را نيز واگويي‌ مي‌كند‌: «اين‌ يک‌ دو سه‌ روز نوبت عمر بگذشت/ چون‌ آب‌ به‌ جويبار و چون‌ باد به‌ دشت‌.»
 
آیا کتاب‌شناسی کاملی دربارۀ کیارستمی وجود دارد یا خیر؟
تا آن‌جا که من دیده‌ام دست‌کم دو کتاب‌شناسی مفصل و بیش‌وکم دقیق از کتاب‌هایی که دربارۀ کیارستمی در ایران و جهان منتشر شده تهیه شده که در ویژه‌نامه‌هایی که فصلنامۀ «سینما حقیقت» و ماهنامۀ «فیلم» دربارۀ کیارستمی منتشر کرده‌اند درج شده است.‌
 
                                                                                          

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها