چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
نگاهی دوباره به نقاط تاریک و گنگ ادبیات نمایشی ایران در دوره قاجار

«سیری در تاریکی‌های نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار» کتاب مدون راجع به تاریخ نمایش یا تاریخ ادبیات نمایشی در ایران نیست. بلکه زنجیره‌ای از هم گسیخته از تاریخ هنرهای نمایشی کشورمان با تاکید بر دوران ناصری، مظفری و سپس عصر مشروطه است که تا کنون جلد سوم تا پنجم آن منتشر شده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- «سیری در تاریکی‌های نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار» مجموعه‌ای از جستارهای تازه‌یاب و ناگفته راجع به جریانات مهم و تاثیر‌گذار نمایشی، مترجمان، نویسندگان، هنرمندان و آثار نمایشی فراموش شده از عصر قاجار است که برای نخستین‌بار منتشر شده است.
این مجموعه به طور  کلی یک کتاب مدون راجع به تاریخ نمایش یا تاریخ ادبیات نمایشی در ایران نیست بلکه زنجیره‌ای از هم گسیخته از تاریخ هنرهای نمایشی کشورمان با تاکید بر دوران ناصری، مظفری و سپس عصر مشروطه است که تا کنون جلد سوم تا پنجم آن منتشر شده است. «نهضت آشنایی ایرانیان با پیرکورنی در عصر قاجار»، «نهضت آثار مولیر در ایران و نواحی خاورمیانه» و «تاریخچه آشنایی ایرانیان با تئاتر و ادبیات نمایشی یونان باستان» نام سه کتابی است که نیایش پورحسن، گردآوری آن راه به عهده داشته است. با این پژوهشگر گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

تا کنون سه جلد از  مجموعه «سیری در تاریکی‌های نمایش و ادبیات نمایشی ایران در عصر قاجار» منتشر شده است. به طور کلی این مجموعه، چند جلد است؟
حدود یازده جلدش آماده است. تمام تلاش ما بر این است نکاتی که مبهم مانده و گنگ است یا آثار و اسنادی که تا کنون منتشر نشده در این مجموعه دیده شود.
 
منابع این مجموعه شامل چه چیزهایی می‌شود و شما چگونه به آن دسترسی داشته‌اید؟
این مجموعه شامل دو بخش کلی منبع و سند است. منابع ما شامل نسخه‌چاپی، چاپ سنگی، مقالات چاپی و ... می‌شود. سعی کرده‌ایم از منابعی استفاده کنیم که سندیتش تا حدود زیادی پذیرفته باشد. بخشی از این منابع از دل کتابخانه‌های داخلی استخراج شده و بخشی هم با رایزنی‌ از کتابخانه‌ها و مراکز دیگر به دست آمده است. تعدادی از کتابخانه‌های ما به لحاظ نسخه‌های قدیمی، قابل توجه هستند که از آن جمله می‌توان به کتابخانه‌های ملی، مجلس، مرکزی دانشگاه تهران، آیت‌الله بروجردی قم و ملک اشاره کرد.

منابع ما هم شامل منابع چاپ سنگی، چاپ سربی و نسخه‌های خطی هستند. من به این کتابخانه‌ها مراجعه کردم و توانستم فهرست‌شناسی‌شان را بررسی کنم و برای مطالعه متون نمایشی درخواست دادم. پاسخ به این درخواست امکان داشت یک ماه تا سه سال طول بکشد. گاهی هم پاسخ منفی می‌دادند و می‌گفتند که دسترسی به این نسخه‌ها امکان‌پذیر نیست. در نهایت ما توانستیم به تعدادی از این نسخه‌ها دست پیدا کنیم. برخی از این نسخه‌ها هم قدمتی بالای 50 سال دارند، در اختیار مالک شخصی هستند و امتیازش هم از نویسنده و هم از مراکز دولتی سلب شده است. البته ما در هر کتاب به شناسنامه نسخه خطی اشاره کرده‌ایم؛ هم شماره نسخه و هم محل نگهداری آن.

به عنوان مثال درباره«ردگون» آمده؛ «این نمایشنامه، نسخه‌ای خطی و در عین حال جالب از ترجمه تراژدی «ردگون» اثر پیر کورنی است که در اوائل قرن 14ه.ق از سوی مترجمی کم آوازه به نام میرزا مرتضی ترجمه شده، اما متاسفانه به دلیل عدم انتشار برای همیشه به تاریخ سپرده شد. نسخه خطی مزبور دارای جلد مقوایی با روکش پارچه‌ای مشکی به قطع رقعی و با ابعاد 21/5 در 13 سانتیمتر است که در 144 صفحه به خط نستعلیق شکسته و با جوهر مشکی کتابت شده است. هر صفحه این نسخه حاوی 11 سطر است که اندازه سطور 17/5 در 8/5 سانتیمتر است. این نسخه امروزه تحت شماره(12-1159) در بخش نسخ خطی کتابخانه و اسناد ملی نگهداری می‌شود.»
 
مالک شخصی نسخه‌ها، از نوادگان نویسندگان و مترجم‌ها هستند؟
تعدادی از مالک‌ها، نوادگان قاجارها هستند و تعدای هم فروشندگان یا دلال‌های کتابی هستند که نسخه‌ها را با قیمت‌های خیلی بالا در انحصار خود گرفته‌اند.
 


قیمت این نسخه‌ها در چه حدودی است؟
من از سال 1391 به دنبال نسخه‌ای از «طبیب مجبوری» مولیر هستم که الان مالک آن فروشنده کتابی در میدان انقلاب تهران است. این نمایشنامه ترجمه مرحوم مزین‌الدوله، بنیانگذار تئاتر فرنگی در دوره قاجار است. من 10 سال است که درباره زندگی مزین‌الدوله تحقیق می‌کنم و با خانواده‌اش رفت و آمد دارم. این نسخه باید در دست خانواده مزین‌الدوله باشد. هدف ما این است که این نسخه‌‌ها از گاوصندوق‌ها و مجموعه‌های خصوصی بیرون بیاید و در دسترس عموم قرار بگیرد. اما عده‌ای هستند که در این حوزه، دلالی می‌کنند. مثلا همان نسخه «طبیب مجبوری» که در اختیار یک دلال کتابی است، از سال 1391 که من خبر دارم قیمتی حدود هفتاد میلیون تومان روی آن گذاشته است. ما هم که توان خرید آن را نداشتیم، گفتیم بگذار خاک بخورد. اما به این ترتیب، اثر هم نابود می‌شود. خیلی از آثاری که در این حوزه داشته‌ایم در مجموعه‌های خصوصی فروخته شده‌اند اما به طور کلی، دایره اطلاعات ما از آثار نمایشی در دوره قاجار محدود است. چون ترجمه می‌شدند اما چاپ نمی‌شده و گم می‌شدند. با نمایشنامه هم میانه خوبی نداشتند و این‌ها به خاکستر فراموشی سپرده می‌شدند.

کمی درباره تئاتر ایران در دوره قاجار توضیح دهید.
اگر ما کلیت مقوله تئاتر در ایران را در ادوار مختلف تقسیم‌بندی کنیم، این کار در دوره قاجار با تمرکز بر دوره ناصری و مظفری انجام می‌شود.  البته یک نکته هم قابل توجه است که من در مقدمه هم به آن انتقاد کرده‌ام؛ ما با تعداد بی‌شماری کتاب و مقاله در حوزه تاریخ تئاتر ایران مواجه‌ایم که در اکثر آنها اطلاعات تکراری آمده است. حتی این اتفاق در تحقیقات دانشگاهی هم دیده می‌شود که در این زمینه مدام از چند کتاب خاص، نقل قول می‌شود؛ بهرام بیضایی، جنتی عطایی و... سوال این است که آیا ما چهره‌های جدید‌تری در این زمینه نداریم؟ الان هم متاسفانه، هر مقاله‌ و کتابی که در این زمینه منتشر می‌شود، منابعش خارج از این موارد نیست. من فکر می‌کنم که روحیه انتقادی را در مقوله پژوهش تئاتر از دست داده‌ایم و تنها به بازگویی پژوهش‌‌های قبلی ادامه می‌دهیم. به طور کلی می‌توان گفت؛ در 40 سال اخیر، محققان ما در این حوزه عقیم عمل کرده‌اند. کتاب‌های جدید، صرفا کتاب‌سازی بوده و هیچ پژوهش بنیادی در این زمینه انجام نشده است. در اغلب کتاب‌های تاریخ تئاتر، از دوره ناصری به دوره احمدشاه پریده‌اند و از دوره مظفری صرف نظر کرده‌اند. مگر می‌شود 11 سال از تاریخ ادبیات نمایشی یک مملکت را حذف کرد؟ این دوره، دقیقا پیشا مشروطیت است. عصر مظفری یک دوره بحرانی است که بررسی سیاست‌گذاری‌های آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

در این دوره، وضعیت کشور چگونه است؟
از اواسط دوره ناصری به بعد، یک سری جریان‌های سیاسی وارد ادبیات، ادبیات نمایشی و حتی نمایش‌های سنتی ما می‌شود. از آن طرف «میرزا ملکم خان» برای شاه ایران خط و نشان می‌کشد. از طرف دیگر، سید جمال‌الدین بر علیه استبداد می‌شورد. میرزا حبیب اصفهانی و میرزا آقا خان هر دو در ترکیه فعالیت انجام می‌دهند. البته سهم میرزا آقاخان پررنگ‌تر است. این نکته را در نظر بگیرید که درون خود دربار هم اختلافاتی وجود دارد. بانوی عظما، دختر ناصرالدین شاه، به سفارت روس و انگلیس پناه می‌برد تا مواجب بیشتری دریافت کند. وقتی بدنه یک حکومت از درون تضعیف شود، این مسائل وجود دارد و باعث دسیسه‌های سیاسی علیه شاه می‌شود. این مسائل خواه ناخواه جریانی را که در نهایت منجر به مشروطه می‌شود، تحریک می‌کند و به مسائل منتهی به مشروطه دامن می‌زند.
 
در چنین فضای بحرانی، تئاتر و ادبیات چه جایگاهی دارد؟
در همین دوره تئاتر و ادبیات به شیوه غربی در ایران شکل می‌گیرد که تابعی از جریان مدرن در کشور است. هم مسائل سیاسی بر جریان تئاتر تاثیر دارد و هم تئاتر بر جریان سیاسی. این یک رابطه متقابل است. از سوی دیگر، به خاطر مسائل سیاسی و اختناقی که در حکومت وجود داشت، بسیاری از نسخه‌های نمایشی فاقد نام نویسنده بود. به همین خاطر، اگر نسخه‌ای از دوره ناصری و مظفری به دست بیاید، در اغلب موارد فاقد نام نویسنده و مترجم است.

تئاتر در این دوره چه وضعیتی دارد؟ هم نمایش سنتی ایرانی و هم تئاتر در دوره غربی؟
نمایش آئینی و سنتی ایران، یک مقوله کهن‌سال است که از قدیم‌الایام بوده است. در مقوله نمایش سنتی ما با دو شکل اجرایی تعزیه و تقلید مواجهیم. تعزیه، نمایش‌ حزن‌انگیز سنتی است که برخی به آن تراژدی می‌گویند. تقلید هم بخشی از نمایش‌های شادی‌آور ایرانی‌ است که برخی آن را کمدی می‌نامند. ما در این مجموعه سعی کردیم تا از تعزیه کناره‌گیری کنیم چون بارها به آن پرداخته شده است. در این مجموعه بیشتر از نسخه‌های تقلید استفاده کرده‌ایم. در دوره ناصری به واسطه پیدایی تئاتر فرنگی، تقلید و کمدی فرنگستانی با هم خلط می‌شوند. نمایش‌ها در این دوره، صحنه‌بندی کمدی‌های فرنگی را می‌گیرند و با مضامین ایرانی و بداهه‌سازی و شیوه‌های نمایش ایرانی ترکیب می‌شوند و مقوله‌ای به نام کمدی ایرانی به وجود می‌آید.

از نمایش‌های عصر ناصری بیشتر بگویید.
در دوره ناصری تقلید گسترش پیدا می‌کند و بخشی از آن وارد لاله‌زار می‌شود. یکی از نمایش‌هایی که در دوره ناصری رواج پیدا می‌کند و از مضامین ثابت فاصله می‌گیرد و با مضامین روز ارتباط می‌کند، تقلید است. در فاصله زمانی 1300 تا 1310 قمری، «اسماعیل بزاز» تعدادی نمایش تقلید اجرا می‌کند که مسائل روز را در آن مطرح می‌کند که از آن جمله می‌توان به «ماشین دودی» اشاره کرد. هر چند که هیچ اثری از این نمایش باقی‎نمانده است و متون بسیاری از نمایش‌های ناصری و مظفرالدین‌شاه ثبت نشده است. تعداد کثیری از اسنادی که در این زمینه داریم، خوانش نشده‌اند و کار تحقیقی روی آنها نشده است. البته در دست‌نوشته‌های ناصرالدین‌شاه به تعدادی از این نمایش‌ها اشاره‌های جالبی شده است. بخشی از دست‌نوشته‌های ناصرالدین‌شاه، پیش از این توسط مجید عبد امین، فاطمه‌قاضی‌ها و پرویز بدیعی منتشر شده است. این نکته را در نظر بگیرید که ناصرالدین‌شاه از دوره نوجوانی تا 48 ساعت قبل از ترورش، خاطرات روزانه داشته که منبع عظیم پژوهشی است. در کنار این‌ها، آلبوم‌های اسناد بیوتات سلطنتی هم در این زمینه به کار می‌آید که بخشی از این آلبوم‌ها در کتابخانه ملی نگهداری می‌شود. البته درخواست رویت و مطالعه این اسناد در کتابخانه‌ها کار زمان‌بری است. به همین خاطر هم برخی از این پژوهش‌ها، 10 سال پیش شروع شده و تازه امسال به نتیجه رسیده است. البته در تقلید‌‎‌های دوره قاجار، تاکید ما روی نسخه‌های اجرا شده، توسط کریم شیره‌ای و اسماعیل بزاز است.
 
درباره نحوه ورود نمایشنامه‌های فرنگی به ایران و شیوه آشنایی ما با این متون توضیح دهید.
از اواخر دوره ایلخانیان، روابط ایران با اروپا شکل می‌گیرد. آن دوره با رنسانس در اروپا مقارن است که فکر می‌کنم نخستین حرکت‌های شروع رنسانس در سال 1453 میلادی است. در آن هنگام، ایران با جمهوری ونیز ارتباط برقرار می‌کند و طبیعی است که ورود عناصر مدرنیته به ایران شکل می‌گیرد. چنانچه ایرانیان هم از دوره صفویه به بعد، ارتباط خودشان را با اروپا گسترش می‌دهند. یک سری از سفرا و رجال آن زمان هم به اروپا می‌روند که «میرزا محمد رضا بیک» از آن جمله است که به دربار لویی چهاردهم- فرانسه، قرن 17-  اعزام می‌شود. او آنجا به دیدن تئاتر می‌رود. بعد از آن، روابط ایران و کشورهای اروپایی فزونی پیدا می‌کند. ایرانی‌ها در این سفرها با مسائل هنری و صنعتی اروپا آشنا می‌شوند. در دوره صفوی، نقاشی فرنگی، عینک فرنگی و شیشه فرنگی به وجود می‌آید و به دنبال همین فرنگی‌شدن‌ها، نمایش و نمایشنامه هم وارد ایران می‌شود. میرزا صالح شیرازی که در عصر فتحعلی‌شاه به انگلیس می‌رود با نام شکسپیر آشنا می‌شود. اما می‌گوید که شکسپیر، شاعر بزرگی است. نمی‌گوید نمایشنامه‌نویس بزرگی است. در دوره فتحعلی‌شاه سیاحان بسیاری به اروپا رفته‌اند و سیاحت‌نامه نوشته‌اند. بخشی از این سیاحت‌نامه‌ها به خاطرات آنها از تئاتر دیدن اختصاص دارد و به همین ترتیب ایرانیان با اسامی نویسندگان تئاتر، واژگان کمدی، تماشاخانه، درام و... آشنا می‌شوند.
 


پس با توجه به توضیحات شما، شروع آشنایی ایرانیان با تئاترفرنگی به دوره صفوی برمی‌گردد.

در دوره صفوی، نطفه‌اش شکل می‌گیرد. اما در دوره قاجار گسترش می‌یابد. نخستین مطبعه در ایران، در دوره قاجار شکل می‌گیرد که در ابتدا فقط به انتشار کتب مذهبی می‌پرداختند. علاوه بر این، نهضت ترجمه هم در ایران شروع به کار می‌کند. چون مدرنیته یک جریان شناور است و خواه‌ناخواه وارد ایران می‌شود. در این دوره با کثرت آثار ترجمه شده مواجهیم. هر چند که بخش اعظم ترجمه‌ها هم چاپ نمی‌شود اما نسخه‌هایش وجود دارد و در میان نسخه‌های خطی آن زمان، گه‌گاه نمایشنامه‌های ترجمه شده هم دیده می‌شود.
 
در این دوره، کارهای کدام‌ یک از نویسندگان غربی بیشتر به فارسی ترجمه می‌شود؟
تاکید فضای نمایشی آن زمان، بیشتر روی دو نویسنده است؛ مولیر به دلیل مضامین بین‌المللی که دارد و دیگری، الکساندر دوما؛ به دلیل روحیه تاریخی و پهلوانی و نیم‌نگاهی که به تاریخ انقلاب‌های فرانسه دارد. در کنار این‌ها، کسانی هستند که تراژدی ترجمه می‌کنند که ممتازالملک از آن جمله است. او اولین تراژدی تاریخ ادبیات نمایشی ایران را ترجمه می‌کند که تراژدی «رد‌گون» است و همین ترجمه طلیعه‌ای می‌شود برای ترجمه آثاری از شکسپیر، شیلر و ژاک راسین در عهد ناصری.

چرا برخی از ترجمه‌ها اجازه چاپ پیدا نمی‌کردند؟
سیاست‌گذاری انطباعات آن زمان را «میرزا محمدحسن خان اعتماد‌السلطنه» برعهده داشت و دست کم، بیست و پنج سال رئیس انطباعات ایران بود. دقیقا همان بیست و پنج سالی که ادبیات نمایشی در ایران شکل می‌گیرد. او مقطعی در فرانسه درس می‌خواند. عده‌ای او را شارلاتان، دزد و سارق ادبی می‌دانند و روایت است که بسیاری از ترجمه‌ها و حتی آثار تالیفی دیگران را با نام خودش منتشر می‌کرد. «مرات البلدان و الماثر والآثار» که کار تعدادی از مترجمان و مولفان است را با نام خودش منتشر کرده است. البته برخی هم معتقدند که در کنار شیطنت‌ها، خدمت هم کرده است که آن را نمی‌توان انکار کرد.

افضل‌الملک که از رجال فرهیخته دوره قاجار است و «تاریخ افضل» را نوشته است در مورد اعتماد‌السلطنه گفته؛ او دشمن مترجمان و نویسندگان خوب است. «مخبرالسلطنه هدایت» هم در کتاب «خاطرات و خطرات» آورده که اعتماد‌السلطنه زبانش به خیر نمی‌چرخید. خلاصه این که بسیاری از کارهایی که رنگ چاپ را نمی‌دیدند به دلیل حضور این فرد و تصمیم‌گیری‌های او در حوزه نشر است که تمام ویژگی‌های سانسور و ممیزی را هم دربرمی‌گیرد. نکته مهم در روزنامه‌های آن زمان این است که آنچه در روزنامه‌ها اجازه نشر پیدا می‌کرد با خاطرات اعتماد‌السلطنه مغایرت تام دارد. در واقع، اتفاق‌های درست را می‌توان در خاطرات او دید، اتفاق‌هایی که اجازه نشر در روزنامه‌ها را نداشتند. این نکته را هم در نظر داشته باشید که بسیاری از آثاری که به دست او می‌رسید، چاپ نمی‌شد و اغلب آنها هم تک نسخه بودند. «طبیب اجباری» مولیر در سال 1306ه.ق به فارسی چاپ شده است و در آخر آن آمده که به فرمایش اعتماد‌السلطنه منتشر شده است.
 
ترجمه کار کیست؟
بحث اصلی همین است. ترجمه کار کیست؟ نامش روی جلد کتاب قید نشده و در پایان هم نیامده است. من حتی یک نسخه خطی هم از «طبیب اجباری» پیدا کرده‌ام که باز آن نسخه هم در تملک اعتماد‌السلطنه بود و نام مترجم در آن هم نیامده است. یا مثلا کتابی به نام کمدی از آن دوره است که در آن به میرزا سیف‌الدین خان، وزیر مهام خارجه می‌پردازد و این یکی از نسخ نمایشنامه‌نویسی در ایران است که امکان ندارد شما بتوانید نام نویسنده آن را پیدا کنید یا کتاب دیگری که میرزا سعید خان موتمن‌الملک را مورد نقد قرار می‌داد. نام نویسنده این نمایشنامه هم مشخص نیست. آثار زیادی در آن زمان نگارش و حتی ترجمه شده که هرگز ما نسخه‌ای از آن را به چشم ندیده‌ایم. این نکته را هم ناگفته نگذارم که وقتی ما از دوره ناصری حرف می‌زنیم، یعنی از 150 سال پیش. همین امر ثابت می‌کند که ما تاریخی در حوزه ادبیات نمایشی نداریم.
 
این نام‌هایی که شما به عنوان مترجم ذکر کرده‌اید، چقدر قابل اعتماد هستند؟ آیا شخصیت‌های حقیقی به این نام‌ها در آن دوره وجود داشته است؟
من با نوادگان حسین‌قلی میرزا عمادالسلطنه در ارتباط هستم. او برادرزاده ناصرالدین شاه بود. ممتازالملک یکی از رجل خوش‌نام ایران است که یکی از اولین موزه‌های ملی ایران را تاسیس کرد. امین دواب تفرشی، پسر درشکه‌چی بود. به این نکته هم توجه داشته باشید که اطلاعات هیچ یک از این کتاب‌ها سرچی -اینترنتی نیست و در کنار نسخه ترجمه، بخشی هم به تحلیل اثر اختصاص دارد. بخشی دیگر به جریانات آن زمان در ایران می‌پردازد. البته نهضت ترجمه آثار مولیر، فقط به ایران محدود نمی‌شود. بلکه به انتشار و ترجمه و آداپتاسیون آثار مولیر در ایران، عثمانی، مصر و سوریه هم می‌پردازد.
 

در این آداپتاسیون‌ها، نمایشنامه به چه میزان دستخوش تغییر می‌شود؟
مهم این است که ترجمه از چه زبان مبدایی صورت گرفته است. اولین اثر، مربوط به میرزا جعفر قراچه‌داغی، مترجم کتاب «تمثیلات» آخوندزاده و نمایشنامه‌ای از مولیر با نام «عروس و داماد» است. مترجم ترک که هم زبان ترکی ما را می‌داند و هم ترکی عثمانی. اما این که ما چرا او را نمی‌شناسیم به سیاست‌گذاری اعتماد‌السلطنه بازمی‌گردد. اما او نمایشنامه مولیر را ازاقتباس ترکی به فارسی ترجمه می‌کند. در واقع احمد رفیق پاشا نمایشنامه مولیر را از فرانسه به ترکی ترجمه می‌کند و میرزا جعفر، متن آداپته او را به فارسی آداپته می‌کند. ترجمه به طرز عجیبی خوب است و مضمون اصلی را هم منتقل می‌کند.
 
چرا از بین همه درام‌نویسان آن زمان، مولیر این قدر مورد توجه قرار گرفت؟
مولیر مضامینش جهانی است و به هر زبان و با هر رنگ و لعابی قابل آداپتاسیون است. اثر دیگری از مولیر، توسط شاهزاده محمد طاهر میرزا به فارسی آداپته شده است. او مترجم آثار الکساندر دوما بود و «سه تفنگدار» و «کنت مونت کریستو» را به فارسی ترجمه کرده بود. او نمایشنامه‌ای از مولیر را با نام «جناب میرزا» به فارسی ترجمه و آداپته می‌کند. این متن، ترجمه‌ای از «عروس اجباری» مولیر بود. اما نکته جالب این است که در صفحه ظاهر یا روی کتاب، نوشته «تالیف مرحوم حاجی محمد طاهر میرزا». نه نامی از مولیر ذکر شده و نه نامی از ترجمه. البته در اغلب این آداپتاسیون‌ها، به مضمون وفادار مانده‌‌اند اما دخل و تصرف‌هایی هم انجام شده است. هر چند با نگاه امروزی نباید به این آثار نگاه کرد. سطح تحصیلاتی و فکری آن زمان، بسیار نازل بوده است. و هدف‌شان در این آداپتاسیون‌ها، تذهیب اخلاق بوده است، نه اینکه مولیر را به ما معرفی کنند. حتی در دوران پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم هم اوضاع ترجمه همین بوده است. شما اگر نگاهی به آثار سید علی خان نصر بیندازید، متوجه این نکته خواهید شد.
 
چرا جلد 1 و 2 این مجموعه هنوز منتشر نشده است؟
وقتی که ما این مجموعه را به ناشر دادیم، جلد 1 و 2 در حال نگارش بود. سه جلد بعدی مجوز گرفت و کارهایش انجام شد و بعد، نگارش جلد 1 و 2 انجام شد.حجم کتاب‌ها هم زیاد بود و کار تالیف و پژوهش آن هم طول می‌کشید. ولی الان 5 مجلد آن آماده شده است.جلد یک، که درباره طلیعه تئاتر ایران در دوره قاجار است، شامل دو کتاب می‌شود؛ یکی: طلیعه تئاتر در ایران با تمرکز بر تماشاخانه دارالفنون. و دیگری: آشنایی ایرانیان با ادبیات نمایشی عثمانی در عصر قاجار و کمدی کهن‌سالی هم که از زبان ترکی عثمانی در دوره قاجار به فارسی برگردانده شده، در این کتاب چاپ می‌شود.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مسعود امینی ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
    پرداختن به ادبیات نمایشی در رسانه‌های امروزی فراموش شده. از طرف یک دانشجوی نمایش از ایبنا تشکر می‌کنم. کتاب بسیار خوبی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط